Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (11 milliseconds)
English	Persian
parent company	شرکت مادر شرکت مرکزی
Other Matches
parent company	شرکت مادر
holding company	شرکت مرکزی
letterheads	مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است
letterhead	مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است
compaq computer corporation	شرکت کامپیوتری کامپک شرکت سازنده انواع گوناگون ریزکامپیوتر سازگار باریزکامپیوتر
limited company	شرکت با مسئولیت محدود شرکت سهامی
constituent company	شرکت وابسته به شرکت یاشرکتهای دیگر
archimedes	کامپیوتر شخصی شرکت Computers Acom که بر پایه پردازش مرکزی RICS است و با PC IBM یا Macintosh Apple سازگار نیست
international finance corporation	شرکت مالی بین المللی شرکت تاسیس شده به وسیله بانک جهانی که هدفش تشویق و ترویج موسسات تولیدی بخش خصوصی درکشورهای توسعه نیافته است
private	رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
privates	رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
outsource	به کار گرفتن شرکت دیگر برای مدیریت و تامین شبکه برای شرکت شی
dragger	شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
downsize	انتقال یک شرکت از یک سیستم کامپیوتر بر پایه کامپیوتر mainframe مرکزی به محیط شبکه .
components	اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component	اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
paperless	شرکت الکترونیکی یا شرکتی که از کامپیوتر و سایر قط عات الکترونیکی برای کارهای شرکت استفاده میکند و از کاغذ استفاده نمیکند
house	1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
housed	1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
houses	1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
business group	شرکت سهامی [شرکت]
body corporate	شرکت شرکت سهامی
army component	نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
component command	قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
firmer	شرکت
firmest	شرکت
firms	شرکت
firm	شرکت
contribution	شرکت
contributions	شرکت
incorporation	شرکت
hand	شرکت
handing	شرکت
participation	شرکت
companies	شرکت
business	شرکت
consociation	شرکت
corporation	شرکت
corporations	شرکت
associations	شرکت
partnerships	شرکت
company	شرکت
partnership	شرکت
association	شرکت
enterprise	شرکت
cahoot	شرکت
concern	شرکت
houses	شرکت
concerns	شرکت
enterprises	شرکت
housed	شرکت
house	شرکت
businesses	شرکت
fellowsh	شرکت
EIS	ول شرکت
participating	شرکت کننده
corporatism	شرکت گرایی
shipping agent	شرکت حمل
house flag	پرچم شرکت
shipping company	شرکت کشتیرانی
civil partnership	شرکت مدنی
participated	شرکت کردن
holding company	شرکت مالک
invalidation of company	بطلان شرکت
inveluntary partnership	شرکت قهری
joint stock	شرکت سهامی
insurance company	شرکت بیمه
certificate of incorporation	شرکت نامه
champerty	شرکت در دعوا
private corporation	شرکت خصوصی
contributors	شرکت کننده
artieles of association	شرکت ناور
articles of assosiation	اساسنامه شرکت
a stand-alone company	یک شرکت مستقل
entrepreneurs	موسس شرکت
entrepreneur	موسس شرکت
founders	موسس شرکت
foundering	موسس شرکت
foundered	موسس شرکت
founder	موسس شرکت
article of association	اساسنامه شرکت
article of a company	اساسنامه شرکت
proprietary company	شرکت خصوصی
businesses	شرکت تجاری
proportional liability partnership	شرکت نسبی
aiding and abetting	شرکت در جرم
intel corporation	شرکت اینتل
contributor	شرکت کننده
associativity	شرکت پذیری
associative	شرکت پذیر
commercial company	شرکت تجاری
commercial firm	شرکت تجارتی
partaking	شرکت کردن
partakes	شرکت کردن
partaken	شرکت کردن
partake	شرکت کردن
acting company	شرکت عامل
associated company	شرکت وابسته
share [in]	شرکت [سهم] [در]
affiliated company	شرکت وابسته
voluntary partnership	شرکت اختیاری
contributed	شرکت کردن
microsoft corporation	شرکت مایکروسافت
contribute	شرکت کردن
stand-ins	شرکت کردن
stand-in	شرکت کردن
stand in	شرکت کردن
participates	شرکت کردن
participate	شرکت کردن
memorandum of association	اساسنامه شرکت
unlimited liability company	شرکت تضامنی
contributes	شرکت کردن
ncr corporation	شرکت NCR
parcenary	شرکت در ارث
parcenary	شرکت مشاع
trading company	شرکت تجارتی
to sit out	شرکت نداشتن در
winding up	انحلال شرکت
parent company	شرکت اصلی
principals	شرکت اصلی
principal	شرکت اصلی
airline	شرکت هواپیمایی
partook	شرکت کردن
airlines	شرکت هواپیمایی
C.O	مخفف شرکت
contributing	شرکت کردن
memorandom of association	اساسنامه شرکت
to play at	شرکت کردن در
participation	شرکت در جرم
pall bearer	شرکت میکند
societies	شرکت کمیته
participation	شرکت کردن
society	شرکت کمیته
participative	شرکت کننده
private enterprise	شرکت خصوصی
stock company	شرکت سهامی
branch of a company	شعبه شرکت
joint-stock companies	شرکت سهامی
joint-stock company	شرکت سهامی
private company	شرکت خصوصی
sit out	شرکت نداشتن در
complicity	شرکت در جرم
play ball with someone <idiom>	شرکت منصفانه
participable	شرکت کردنی
participable	شرکت بردار
tandy corporation	شرکت Tandy
take a hand at	شرکت کردن در
subsidiaries	شرکت تابعه
subsidiary	شرکت تابعه
sit in on <idiom>	شرکت درجلسه
joint stock company	شرکت سهامی
participants	شرکت کننده
participant	شرکت کننده
business	شرکت تجاری
assists	شرکت جستن
cooperative	شرکت تعاونی
cooperative company	شرکت تعاونی
assisting	شرکت جستن
manager	یس بخش در شرکت
assisted	شرکت جستن
assist	شرکت جستن
giant corporation	شرکت بزرگ
managers	یس بخش در شرکت
winding up of a company	انحلال شرکت
cooperative society	شرکت تعاونی
dissolution of a company	انحلال شرکت
corporate appraisal	ارزیابی شرکت
datapro	یک شرکت تحقیقاتی
general partnership	شرکت تضامنی
mutual company	شرکت تعاونی
subsidiary company	شرکت فرعی
to take part [in]	شرکت داشتن [در]
partnerships	شرکت تضامنی
partnership	شرکت تضامنی
liquidation	تصفیه شرکت
corporativism	شرکت گرایی
corporately	بصورت شرکت
equity	حق صاحبان شرکت
accession	شرکت در مالکیت
economic unit	خانوار شرکت
compulsory partnership	شرکت قهری
company union	اتحادیه شرکت
dissolution of partner ship	فسخ شرکت
corporation	شرکت سهامی
go into	شرکت کردن در
company secretary	منشی شرکت
corporations	شرکت سهامی
equities	حق صاحبان شرکت
doctor to the company	پزشک شرکت
employer's liability insurance company	شرکت بیمه
electric company	شرکت برق
entry	شرکت کننده
company seal	مهر شرکت
company network	شبکه شرکت
company law	قوانین شرکت
unity	وحدت شرکت
liquidation [of something]	تصفیه شرکت [اقتصاد]
public joint stock company	شرکت سهامی عام
amalgametion	ترکیب چند شرکت
air carrier	شرکت ترابری هوایی

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com