Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6 milliseconds)
English
Persian
wood ray
شعاع اوندی چوبی
Other Matches
actinoid
دارای شعاع مانند شعاع
ninepins
یکجور بازی با نه میله چوبی که انهارابا گوی چوبی می خوابانند
staked
ستون چوبی یا سنگی تزئینی میخ چوبی
stakes
ستون چوبی یا سنگی تزئینی میخ چوبی
stake
ستون چوبی یا سنگی تزئینی میخ چوبی
vasiform
اوندی
vasculose
اوندی
vascular
اوندی
vascular tissue
بافت اوندی
stela
استوانه اوندی
vascularity
حالت اوندی
pteridophyta
نهانزاد اوندی
stele
استوانه اوندی
pteridophyte
نهانزاد اوندی
wood ray
انشعاب اوندی چوب
stelar
دارای استوانه اوندی
pteridophyta
گیاهان اوندی خانواده سرخس
pteridophyte
گیاهان اوندی خانواده سرخس
downstream radius of crest
شعاع انحنای ستیغ در پایاب شعاع انحنای ستیغ در پایین دست
point of no return
نقطه حداکثر شعاع عمل هواپیما اخرین حد شعاع عمل هواپیما
noggins
سطل چوبی لیوان چوبی
noggin
سطل چوبی لیوان چوبی
naggin
سطل چوبی لیوان چوبی
treenail
میخ بزرگ چوبی با میخ چوبی یا گوه بهم کوبیدن
trenail
میخ بزرگ چوبی با میخ چوبی یا گوه بهم کوبیدن
croquet
بازی غیررسمی روی چمن با چوبی شبیه چوب چوگان و گویهای چوبی و 9 دروازه فلزی و 2 میله بصورت دور کردن گوی حریف با ضربه بوسیله تماس با گوی خود
gavel
[چکش چوبی قضات]
چکش چوبی حراج کنندگان یاروسای انجمن ها چکش حراجی
embryophyte
گیاهی که تولید گیاهک تخم زانموده و درنتیجه تولید بافتهای اوندی مینماید
beams
شعاع
ray
شعاع
radius
شعاع
radius of curvature
شعاع خم
beam
شعاع
rayless
بی شعاع
radius of influence
شعاع تاثیر
ionic ray
شعاع یونی
ionic radius
شعاع یونی
radius of a well
شعاع یک چاه
mean radius
شعاع میانه
radius of action
شعاع اثر
radius of curvatupe
شعاع انحناء
triradiate
دارای سه شعاع
main beam
شعاع اصلی
radius of intrados
شعاع درونسو
radius
شعاع عملیات
radius of action
شعاع عمل
radial of a well
شعاع یک چاه
nuclear radius
شعاع هسته
radially
شعاع وار
radiometer
شعاع سنج
radius gage
شابلون شعاع
within a radius of .kilometre
تا شعاع 6 کیلومتر
atomic radius
شعاع اتم
average radius
شعاع میانگاه
radius
شعاع دایره
image ray
شعاع تصویر
radius of curvature
شعاع انحناء
corner radius
شعاع کنج
covalent radius
شعاع کووالانسی
short swing
پیچهای با شعاع کم
semidiameter
شعاع دایره
effective radius
شعاع موثر
electron beam
شعاع الکترون
radius vector
شعاع حامل
schwarzschild radius
شعاع شوارتزشیلد
radius of giration
شعاع ژیراسیون
gyoradius
شعاع چرخش
radius of giration
شعاع چرخش
casualty radius
شعاع تلفات
radius of curvature
شعاع خمیدگی
light ray
شعاع نور
light beam
شعاع نور
an incident ray
شعاع ساقط
atomic radius
شعاع اتمی
average radius
شعاع میانه
bohr radius
شعاع بور
stellate
شعاع دار
hydraulic radius
شعاع هیدرولیک
radius of extrados
شعاع برونسو
radius of gyration
شعاع چرخش
short range
با شعاع عمل کم
short-range
با شعاع عمل کم
radiating
شعاع افکندن
radiate
شعاع افکندن
radiated
شعاع افکندن
radiates
شعاع افکندن
effective radius of a well
شعاع موثر چاه
radius of convergence
شعاع همگرایی
[ریاضی]
van der waals radius
شعاع وان در والس
light beam recorder
ثبات شعاع نور
intermediate range
با شعاع عمل متوسط شعاع عمل متوسط
medium range
با شعاع عمل متوسط
very long
شعاع عمل زیاد
sea room
شعاع مانور دریایی
searchlight sonar
سونار شعاع باریک
pencilled
پرتوی شعاع دار
damage radius
شعاع خطر مین
damage radius
شعاع منطقه خسارت
destruction radius
شعاع تخریب مین
radiant
شعاع گستر درخشان
light ray bending
انحراف شعاع نور
casualty radius
شعاع تولید تلفات
very short
شعاع عمل خیلی کم
double beam
شعاع مضاعف نور
pi
نسبت پیرامون به شعاع دایره
visibility range
شعاع عمل دیدبانی یا دید
long-distance
با شعاع عمل زیاد طولانی
sea room
شعاع عمل دریایی ازاد
long distance
با شعاع عمل زیاد طولانی
pencil beam
شعاع نور بسیار باریک
cruising range
شعاع عمل هواپیما یا کشتی
supporting range
شعاع عمل یکانهای پشتیبانی کننده
vectors
شعاع حامل بوسیله برداررهبری کردن
vector
شعاع حامل بوسیله برداررهبری کردن
isodose
دارای تابش یا اشعه برابر هم شعاع
spherical coordinate system
[with constant radius]
دستگاه مختصات کروی
[با شعاع ثابت]
vectorial
شعاع حامل بوسیله برداررهبری کردن
angle of incidence
زاویه بین شعاع تابش و عمود به صفحه
intruder
هواپیمای دو موتوره توربوجت دریایی با شعاع عمل زیاد
intruders
هواپیمای دو موتوره توربوجت دریایی با شعاع عمل زیاد
ranged
تنظیم تیرکردن یا قلق گیری کردن شعاع عمل هواپیما یاخودرو
range
تنظیم تیرکردن یا قلق گیری کردن شعاع عمل هواپیما یاخودرو
ranges
تنظیم تیرکردن یا قلق گیری کردن شعاع عمل هواپیما یاخودرو
glideslope
شعاع رادیویی سیستم فرود باالات دقیق برای ایجاد یک راهنمای قوی
bend allowance
فاصله خطی اضافی روی ورقه ها برای ایجاد خم هایی با شعاع معین
ogive
شکل حاصل از منحنی مدارسیارهای که شعاع ان به تدریج زیاد شده تا سرانجام به خط راست تبدیل میگردد
xyloid
چوبی
coach built
چوبی
arboreous
چوبی
timber dam
سد چوبی
stockade
سد چوبی
block-house
دژ چوبی
stockades
سد چوبی
wooden
چوبی
ligneous
چوبی
boiserie
روکوب چوبی
wood
جنگل چوبی
barrels
خمره چوبی
neutral atmosphere
چوبی اثر
barrel
خمره چوبی
cask
خمره چوبی
knurr
گوی چوبی
xylophones
سنتور چوبی
play club
نوک چوبی
quarter staff
نیزه چوبی
patten
کفش چوبی
splicing fid
پازور چوبی
spile
میخ چوبی
dowel
میخ چوبی
parquet floor
فرش چوبی
maul or mall
چکش چوبی
barrack
کلبه چوبی
mantel board
طاقچه چوبی
hobbyhorse
اسب چوبی
picketed
میخ چوبی
lignify
چوبی شدن
picket
میخ چوبی
timber
تیر چوبی
kevel
میخ چوبی
pickets
میخ چوبی
cross-rail
اسکلت چوبی
centering
اسکلت چوبی
fid
پاروی چوبی
firkin
بشکه چوبی
rubbing strake
دفرای چوبی
round dance
رقص چوبی
roller fender
دفرای چوبی
lollypop
اب نبات چوبی
reglet
اشبون چوبی
cleat
تسمه چوبی
jumping ladder
پله چوبی
square dance
رقص چوبی
wooden pole
دکل چوبی
mannequin
مجسمه چوبی
mannequins
مجسمه چوبی
tubs
تغار چوبی
stake
میله چوبی
tub
تغار چوبی
staked
میخ چوبی
staked
میله چوبی
stakes
میخ چوبی
stake
میخ چوبی
stakes
میله چوبی
stockade
سنگر چوبی
stockades
سنگر چوبی
corduroy
راه چوبی
mauls
پتک چوبی
stud
پایه چوبی
barracking
کلبه چوبی
peg
میخ چوبی
wooden pole
تیر چوبی
pegs
میخ چوبی
page
گوه چوبی
paged
گوه چوبی
pages
گوه چوبی
wooden beam
تیر چوبی
pallet
ماله چوبی
pallets
ماله چوبی
woodcut
باسمه چوبی
wood veneer
روکش چوبی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com