English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 129 (2 milliseconds)
English Persian
anode glow شعله اندی
positive glow شعله اندی
Other Matches
anode band detector اشکارسازی اندی یکسوسازی اندی
lurid شعله تیره شعله دودنما
luridly شعله تیره شعله دودنما
flare شعله زنی شعله
flares شعله زنی شعله
anodic اندی
anode band detection یکسوسازی اندی
anode rays پرتو اندی
anode voltage ولتاژ اندی
plate voltage ولتاژ اندی
anodic coating روکش اندی
ten kilometres and more ده کیلومتر و اندی
anodic treatment اکسیداسیون اندی
anodic coating پوشش اندی
anodic protection حفافت اندی
anodizing اندی کردن
critical anode distance فاصله بحرانی اندی
high anode load resistance مقاومت اندی بزرگ
peak forward anode voltage اوج فشار اندی مستقیم
peak inverse anode voltage اوج ولتاژ اندی معکوس
Andy was never interested in school, but Anna was a completely different kettle of fish. اندی زیاد به مدرسه علاقه نداشت، اما آنا کاملا متفاوت بود.
flame شعله
flame proof ضد شعله
flamy شعله ور
flames شعله
bonefire شعله
aphlogistic بی شعله
afire شعله ور
flaring شعله ور
inflammable شعله ور
aflame شعله ور
flameless بی شعله
heating flame شعله
alights شعله ور
alighting شعله ور
flaming شعله ور
flameproof ضد شعله
flashproof ضد شعله
alighted شعله ور
alight شعله ور
ingle شعله
falmethrower شعله افکن
oxidizing flame شعله اکساینده
flash suppressor شعله پوش
positive glow شعله مثبت
reducing flame شعله احیاگر
torch cutting [برشکاری شعله ای]
twin jet blowpipe مشعل دو شعله
commissioning pennant پرچم شعله
calenture شعله ور شدن
oriflamme شعله زرین
neutral flame شعله خنثی
flareback پس زهنی شعله
flashless charges خرج بی شعله
flame test محک شعله
flashproof لباس ضد شعله
flame holder شعله نگهدار
flame damper شعله خفه کن
gaslight شعله گاز
flame thrower شعله افکن
flamy شعله مانند
fire thrower شعله افکن
lurid flame شعله تیره
lurid flame شعله دودنما
fire point نقطه شعله
white flame شعله سفید
flashbacks پس زدن شعله
backfired پس زدن شعله
flashback برگشت شعله
flashback پس زدن شعله
backfire پس زدن شعله
backfires پس زدن شعله
flashbacks برگشت شعله
flamboyant شعله دار
inflammation شعله ور سازی
backfiring پس زدن شعله
flamboyant شعله مانند
inflammable قابل شعله ورشدن
to smother a flame شعله ای را خاموش کردن
reducer کم کننده شعله یا حرارت
multi flame burner اجاق چند شعله
multi jet blowpipe بوری چند شعله
muzzle bell شعله پوش شیپوری
flameproof عایق شعله ضد اتش
oxy hydrogen flame شعله اکسی ئیدروژن
rate of flame propagation سرعت انتشار شعله
flame adjustment wheel چرخ تنظیم شعله
powder cutting برش توسط شعله
flashless charges خرج کم کننده شعله
flame harden با شعله سخت کردن
blind coal زغال سنگ بی شعله
flash reducer کم کننده شعله باروت
flame scraf با شعله پهن کردن
acetylene oxygen flame شعله استیلن اکسیژن
backblast شعله عقب نشینی
flashback screen توری مانع شعله
flame شعله زدن زبانه کشیدن
flames شعله زدن زبانه کشیدن
to burn blue شعله یا نور ابی دادن
flame safety ایمنی در مقابل شعله اتش
whiffle نا بهنگام وزیدن جنبیدن شعله
flamboyant gothic شیوه گوتیک شعله اسا
muzzle brake شعله پوش لوله توپ
blazes شعله درخشان یا اتش مشتعل
blazed شعله درخشان یا اتش مشتعل
blaze شعله درخشان یا اتش مشتعل
flashed برق زدن ناگهان شعله ور شدن
flash suppressor خنثی کننده شعله دهانه توپ
flareback اشتعال برخلاف مسیر عادی شعله
flash برق زدن ناگهان شعله ور شدن
anode glow شعله مثبت فضای روشن اند
garish دارای زرق و برق زیاد شعله ور
flash ناگهان شعله ور شدن نور مختصر
flashes ناگهان شعله ور شدن نور مختصر
flashes برق زدن ناگهان شعله ور شدن
flashed ناگهان شعله ور شدن نور مختصر
ignisfatuus چیز گمراه کننده شعله کمرنگ
carburizing flame شعله اکسی استیلن که مقداراستیلن در ان زیاد است
flame hardening سخت گردانی سطح فلز توسط شعله
napalmed ماده مخصوص تغلیظ بنزین وتهیه بمب اتش زا و پرتاب شعله
napalm ماده مخصوص تغلیظ بنزین وتهیه بمب اتش زا و پرتاب شعله
napalming ماده مخصوص تغلیظ بنزین وتهیه بمب اتش زا و پرتاب شعله
napalms ماده مخصوص تغلیظ بنزین وتهیه بمب اتش زا و پرتاب شعله
wet stowage نوعی روش بارگیر مهمات درخودروها با غوطه ور کردن انها در مایعات ضد شعله
rate of flame propagation سرعت پخش شدن شعله سرعت احتراق
pearl مروارید [طرح این سنگ قیمتی در فرش های چینی بکار رفته و یک نوع آن بنام مروارید شعله ور معروف می باشد.]
lanceolate leaves برگ های اسلیمی [شاه عباسی] [نیزه ای] [شعله] [اغلب در یک یا دو سمت برگ بصورت کنگره بوده و در اغلب فرش های لچک ترنج و باغی بکار می رود.]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com