Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 132 (7 milliseconds)
English
Persian
oriflamme
شعله زرین
Other Matches
luridly
شعله تیره شعله دودنما
lurid
شعله تیره شعله دودنما
flare
شعله زنی شعله
flares
شعله زنی شعله
golden
زرین
humming bird
مرغ زرین پر
golden rules
قاعده زرین
orange pekoe
چای زرین
golden rule
قاعده زرین
the golden round
تاج زرین
thermosetting resin
زرین گرماسخت
heigh ho
دارکوب زرین پر
golden section
برش زرین
doradus
ماهی زرین
dorado
ماهی زرین
pekoe
چای زرین
orange pekoe
چای زرین اعلی
coronal
حلقه زرین دور کلاه
coronel
حلقه زرین دور کلاه
petalon
صفحه زرین در روی دستارکاهن بزرگ یهود
hendiadys
عطف دوکلمه بجای استعمال صفت وموصوف مانندپیالههای زرین
flames
شعله
flame
شعله
flashproof
ضد شعله
flaming
شعله ور
flame proof
ضد شعله
flameproof
ضد شعله
afire
شعله ور
aphlogistic
بی شعله
flameless
بی شعله
bonefire
شعله
heating flame
شعله
alight
شعله ور
aflame
شعله ور
flamy
شعله ور
alights
شعله ور
ingle
شعله
flaring
شعله ور
alighting
شعله ور
alighted
شعله ور
inflammable
شعله ور
hummingbird
مرغ مگس خوار مرغ زرین پر
hummingbirds
مرغ مگس خوار مرغ زرین پر
fire point
نقطه شعله
flame thrower
شعله افکن
flame damper
شعله خفه کن
oxidizing flame
شعله اکساینده
flame holder
شعله نگهدار
falmethrower
شعله افکن
white flame
شعله سفید
twin jet blowpipe
مشعل دو شعله
torch cutting
[برشکاری شعله ای]
reducing flame
شعله احیاگر
gaslight
شعله گاز
flashproof
لباس ضد شعله
flashless charges
خرج بی شعله
flash suppressor
شعله پوش
lurid flame
شعله تیره
flamy
شعله مانند
commissioning pennant
پرچم شعله
flame test
محک شعله
positive glow
شعله مثبت
positive glow
شعله اندی
flareback
پس زهنی شعله
lurid flame
شعله دودنما
neutral flame
شعله خنثی
fire thrower
شعله افکن
inflammation
شعله ور سازی
flashbacks
برگشت شعله
backfiring
پس زدن شعله
backfired
پس زدن شعله
backfires
پس زدن شعله
flashback
برگشت شعله
flashback
پس زدن شعله
flamboyant
شعله مانند
backfire
پس زدن شعله
flamboyant
شعله دار
calenture
شعله ور شدن
flashbacks
پس زدن شعله
anode glow
شعله اندی
filigree
تزئیناتی بشکل ذرات ریز یادانههای تسبیح که امروزه بصورت سیمهای ریز طلاونقره و یا مسی در اطراف الات زرین وسیمین ساخته میشود
powder cutting
برش توسط شعله
muzzle bell
شعله پوش شیپوری
multi jet blowpipe
بوری چند شعله
multi flame burner
اجاق چند شعله
rate of flame propagation
سرعت انتشار شعله
inflammable
قابل شعله ورشدن
oxy hydrogen flame
شعله اکسی ئیدروژن
flameproof
عایق شعله ضد اتش
flashless charges
خرج کم کننده شعله
blind coal
زغال سنگ بی شعله
backblast
شعله عقب نشینی
to smother a flame
شعله ای را خاموش کردن
flame harden
با شعله سخت کردن
acetylene oxygen flame
شعله استیلن اکسیژن
flame adjustment wheel
چرخ تنظیم شعله
flame scraf
با شعله پهن کردن
flash reducer
کم کننده شعله باروت
reducer
کم کننده شعله یا حرارت
flashback screen
توری مانع شعله
to burn blue
شعله یا نور ابی دادن
blaze
شعله درخشان یا اتش مشتعل
whiffle
نا بهنگام وزیدن جنبیدن شعله
blazes
شعله درخشان یا اتش مشتعل
flame
شعله زدن زبانه کشیدن
flame safety
ایمنی در مقابل شعله اتش
flamboyant gothic
شیوه گوتیک شعله اسا
flames
شعله زدن زبانه کشیدن
blazed
شعله درخشان یا اتش مشتعل
muzzle brake
شعله پوش لوله توپ
flash
ناگهان شعله ور شدن نور مختصر
flash
برق زدن ناگهان شعله ور شدن
flareback
اشتعال برخلاف مسیر عادی شعله
flashes
برق زدن ناگهان شعله ور شدن
flashed
برق زدن ناگهان شعله ور شدن
flashed
ناگهان شعله ور شدن نور مختصر
flash suppressor
خنثی کننده شعله دهانه توپ
ignisfatuus
چیز گمراه کننده شعله کمرنگ
flashes
ناگهان شعله ور شدن نور مختصر
garish
دارای زرق و برق زیاد شعله ور
anode glow
شعله مثبت فضای روشن اند
carburizing flame
شعله اکسی استیلن که مقداراستیلن در ان زیاد است
flame hardening
سخت گردانی سطح فلز توسط شعله
napalms
ماده مخصوص تغلیظ بنزین وتهیه بمب اتش زا و پرتاب شعله
napalming
ماده مخصوص تغلیظ بنزین وتهیه بمب اتش زا و پرتاب شعله
napalmed
ماده مخصوص تغلیظ بنزین وتهیه بمب اتش زا و پرتاب شعله
napalm
ماده مخصوص تغلیظ بنزین وتهیه بمب اتش زا و پرتاب شعله
wet stowage
نوعی روش بارگیر مهمات درخودروها با غوطه ور کردن انها در مایعات ضد شعله
rate of flame propagation
سرعت پخش شدن شعله سرعت احتراق
pearl
مروارید
[طرح این سنگ قیمتی در فرش های چینی بکار رفته و یک نوع آن بنام مروارید شعله ور معروف می باشد.]
lanceolate leaves
برگ های اسلیمی
[شاه عباسی]
[نیزه ای]
[شعله]
[اغلب در یک یا دو سمت برگ بصورت کنگره بوده و در اغلب فرش های لچک ترنج و باغی بکار می رود.]
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com