English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 149 (2 milliseconds)
English Persian
trunk hose شلوار کوتاهی که تانیمه ران میرسیده
Other Matches
We talked until midnight. and then separated. تانیمه شب صحبت کردیم وبعد از هم جداشدیم
pantywaist شلوار کوتاه بچگانه که به بالاتنه لباسش تکمه میشود شلوار کوتاه
pantaloon شلوار
pants شلوار
nether garment شلوار
trousers شلوار
inexpressibles شلوار
indispensables شلوار
britches شلوار
abridgement کوتاهی
brevity کوتاهی
dwarfishness کوتاهی
non feasnce کوتاهی
brachylogy کوتاهی
concise ness کوتاهی
lowness کوتاهی
transience کوتاهی
delinquency کوتاهی
transience or cy کوتاهی
defaulted کوتاهی
default کوتاهی
defaults کوتاهی
succinctness کوتاهی
defaulting کوتاهی
shortness کوتاهی
inseam درز شلوار
sweat pants شلوار ورزش
suspender بند شلوار
slopping شلوار گشاد
slopped شلوار گشاد
slop شلوار گشاد
suspenders بند شلوار
boot blouse گتر شلوار
hayei شلوار تکواندو
harem skirt شلوار گشادزنانه
gallus بند شلوار
swimming trunks شلوار شنا
suit جامه [کت و شلوار]
britches شلوار کوتاه
breeks شلوار کوتاه
A pair of old pants ( trousers ) . یک شلوار کهنه
brace بند شلوار
trouser strap رکاب شلوار
pajamas شلوار گشاد
breeches شلوار تنبان
plus fours شلوار گلف
trousers pocket [American E] جیب شلوار
pants pocket [American E] جیب شلوار
trouser pocket جیب شلوار
braced بند شلوار
legs پاچه شلوار
leg پاچه شلوار
negligence قصور کوتاهی
failures کوتاهی قصور
in a short time در یک مدت کوتاهی
defult کوتاهی ورزیدن
defaulter کوتاهی کننده
compendium مختصر کوتاهی
compend کوتاهی اختصار
defaulters کوتاهی کننده
failings درصورت کوتاهی از
failing درصورت کوتاهی از
non feasor کوتاهی کننده
failure کوتاهی قصور
he did his level best کوتاهی نکرد
shorrcomer کوتاهی کننده
pedal pushers شلوار کوتاه زنانه
oxford bags شلوار خیلی گشاد
jodhpur شلوار چسبان سواری
union suit پیراهن و شلوار یکپارچه
panties شلوار زیر کوتاه
shortest شلوار کوتاه تنکه
shorter شلوار کوتاه تنکه
short شلوار کوتاه تنکه
lederhosen شلوار چرمی [پوشاک و مد]
chaps شلوار بی خشتک گاوداران
leather pants {pl} [American] شلوار چرمی [پوشاک و مد]
leather trousers {pl} شلوار چرمی [پوشاک و مد]
oxbags شلوار خیلی گشاد
gaskin شلوار زیر جامه
curtness کوتاهی وتندی سخن
skateboard وسیله کوتاهی با 4 قرقره
for a short time بری مدت کوتاهی
skateboards وسیله کوتاهی با 4 قرقره
blue jeans شلوار کار ابی رنگ
to tuck one's shirt in پیراهن را توی شلوار کردن
galligaskins ساق پوش شلوار کوتاه
bermuda shorts شلوار کوتاه تا زیر زانو
impulses پالسی که زمان کوتاهی می ماند
impulse پالسی که زمان کوتاهی می ماند
hard hack بوته کوتاهی که دراتازونی میروید
to be in d. کوتاهی درانجام وفیفه کردن
to go for a spin با خودرو گردش کوتاهی کردن
jean شلوار فاستونی نخی مخصوص کار
crease خط اطوی شلوار چین دار کردن
creasing خط اطوی شلوار چین دار کردن
creases خط اطوی شلوار چین دار کردن
creased خط اطوی شلوار چین دار کردن
to step out برای مدت کوتاهی بیرون رفتن
I have a short trip ahead. قرار است یک مسافرت کوتاهی بروم
impulsive آنچه برای زمان کوتاهی می ماند
i will do my possible هر چه از دستم براید کوتاهی نخواهم کرد
initialed تابع کوتاهی که برنامه را باز میکند
initials تابع کوتاهی که برنامه را باز میکند
initialling تابع کوتاهی که برنامه را باز میکند
initialled تابع کوتاهی که برنامه را باز میکند
initialing تابع کوتاهی که برنامه را باز میکند
initial تابع کوتاهی که برنامه را باز میکند
pantaloon پیر مرد عینکی شلوار اویخته دلقک
shirt-tail بخشی از پیراهن مردانه که زیر شلوار میرود
shirt-tails بخشی از پیراهن مردانه که زیر شلوار میرود
transient آنچه برای مدت کوتاهی وجود دارد
transients آنچه برای مدت کوتاهی وجود دارد
trundle bed تختخواب چرخکدار کوتاهی که زیرتختخواب بزرگتری جا بگیرد
bloomer شلوار گشاد و زنانه ورزشی گیاه شکوفه کرده
led line خط کوتاهی که در بالایاته حامل برای نت هابیرون ازحامل می افزایند
knickers شلوارگشاد کوتاهی که نزدیک زانو جمع شده باشد
to pause [برای مدت کوتاهی] در انجام کاری توقف کردن
interspinalis ماهیچه کوتاهی که برامدگی مهرههای پشت رابهم می پیوند د
These pants do not look any different than the others. به نظر نمی آید که این شلوار از دیگران متفاوت باشد.
adjustable strap بند شلوار پیش سینه دار که قابل تنظیم است
transients وضعیت یا سیگنالی که برای مدت زمان کوتاهی فاهر شود
gradine [پله های کوتاهی که یکی از آن بالای دیگری قرار می گیرد.]
transient وضعیت یا سیگنالی که برای مدت زمان کوتاهی فاهر شود
local area network شبکهای که ترمینال ها و قط عات مختلف آن فاصله کوتاهی از یکدیگر دارند.
laniard طناب کوتاهی که برای نگاه داشتن چیزی بکار میرود
loader برنامه کوتاهی که داده را از کارت پانج به حافظه اصلی می برد
herdic کالسکهای که بدنه کوتاهی دارد واز عقب سوار ان میشوند
Gothic Revival [پله های کوتاهی که یکی از آن بالای دیگری قرار می گیرد.]
codpiece روکش یا کیسهای که دکمههای جلو شلوار و برجستگی آلت مردانه رامیپوشاند
codpieces روکش یا کیسهای که دکمههای جلو شلوار و برجستگی آلت مردانه رامیپوشاند
short timer پرسنلی که عمر خدمتی کوتاهی از انها مانده و به سن بازنشستگی نزدیک هستند
card برنامه کوتاهی که داده را از کارت پانچ به حافظه اصلی منتقل میکند
cards برنامه کوتاهی که داده را از کارت پانچ به حافظه اصلی منتقل میکند
allocations برنامه کوتاهی که منابع حافظه را بین نرم افزار و وسایل جانبی تقسیم میکند
allocation برنامه کوتاهی که منابع حافظه را بین نرم افزار و وسایل جانبی تقسیم میکند
acrostic جدول شعر کوتاهی که حرف اول و وسط و آخر بندهای آن با هم عبارتی را برساند جابجا شونده
breach of trust کوتاهی درانجام دادن انچه که به موجب سند تنظیمی در تاسیس حقوقی می بایستی انجام دهد
flash card ورقهای که روی ان کلمات یااعداد یا تصاویری نوشته شده و معلم انرا برای زمان کوتاهی بشگردان نشان میدهد
trews شلوار چسبان یا نیم شلواری جوراب دار چسبان
barnstorms مسافرت کردن از یک مکان به مکان دیگر و توقف کوتاهی در انجا
barnstorm مسافرت کردن از یک مکان به مکان دیگر و توقف کوتاهی در انجا
barnstormed مسافرت کردن از یک مکان به مکان دیگر و توقف کوتاهی در انجا
barnstorming مسافرت کردن از یک مکان به مکان دیگر و توقف کوتاهی در انجا
the quantity of a vowel کوتاهی وبلندی حرف صدایی کمیت حرف مصوت
splash screen صفحه نمایش ابتدایی که در زمان شروع برنامه برای مدت کوتاهی نمایش داده میشود
truckle bed تختواب کوتاهی که زیر تختواب دیگرقرار گیرد
loader تابع کوتاهی که بخش اول برنامه را باز میکند و از آن به بعد خود پردازنده ها را باز میکند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com