Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English
Persian
dehind
شمارش امتیاز منفی بازیگر
Other Matches
call off
فرمان نظامی برای شمارش قدم یا شمارش شمارش بشمار
bowled for a duck
باختن بازیگر بی امتیاز
composite average
معدل امتیاز بازیگر بولینگ
novices
جزء برندگان قرارگرفتن شمشیربازی که امتیاز منفی ندارد
novice
جزء برندگان قرارگرفتن شمشیربازی که امتیاز منفی ندارد
paced
شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
paces
شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
pace
شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
clock method
روش شمارش هدفها به طریقه ساعتی روش شمارش در جهت عقربه ساعت
send in
وارد کردن بازیگر به زمین فرستادن بازیگر به میدان
stack
قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
stacked
قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
stacks
قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
point after touchdown
[یک امتیاز با گذراندن توپ بر فراز دروازه با ضربه پا پس از کسب شش امتیاز با رسیدن به پشت خط پایان]
overtime
وقت نامحدودپس از تساوی در امتیاز 41برای کسب دو امتیاز
handicap
امتیاز برای ایجاد تعادل امتیاز تعادلی
handicaps
امتیاز برای ایجاد تعادل امتیاز تعادلی
double footed
بازیگر چپ پا- راست پا بازیگر با هردو پا
handicaps
مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
rugby point
امتیاز 3 یا 4 برای رساندن توپ به پشت خط پایان امتیاز 2 برای ضربه با پاوفرستان توپ از روی دروازه
handicap
مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
computations
شمارش
computation
شمارش
counts
شمارش
numeration
شمارش
counting
شمارش
counted
شمارش
count
شمارش
buckets
جاگذاشتن میلههای 2 و 4 و5 و 8 بولینگ از بازیگر راست دست و میلههای 3 و 5 و 6و 9 از بازیگر چپ دست
bucket
جاگذاشتن میلههای 2 و 4 و5 و 8 بولینگ از بازیگر راست دست و میلههای 3 و 5 و 6و 9 از بازیگر چپ دست
countering
عقربه شمارش
denumerable
قابل شمارش
numerable
قابل شمارش
countdown
شمارش معکوس
tallied
شمارش شمارشگر
tallies
شمارش شمارشگر
countdowns
شمارش معکوس
tallying
شمارش شمارشگر
myriad
<adj.>
غیرقابل شمارش
tally
شمارش شمارشگر
calculability
قابلیت شمارش
sumless
<adj.>
غیرقابل شمارش
recount
شمارش مجدد
record count
شمارش رکوردها
recounts
شمارش مجدد
recounting
شمارش مجدد
recounted
شمارش مجدد
indigitation
اعلان شمارش
head counts
شمارش مردم
head count
شمارش مردم
countered
عقربه شمارش
counting votes
شمارش اراء
counter
عقربه شمارش
counting loop
حلقه شمارش
countless
<adj.>
غیرقابل شمارش
countable
شمارش پذیر
innumerable
<adj.>
غیرقابل شمارش
numberless
<adj.>
غیرقابل شمارش
enumeratoin
سرشماری شمارش
uncountable
<adj.>
غیرقابل شمارش
enumerable
شمارش پذیر
reference count technique
تکنیک شمارش ارجاعات
tabs
شمارش جدول بندی
tab
شمارش جدول بندی
uncounted
غیر قابل شمارش
computation
نتیجه شمارش محاسبه
computations
نتیجه شمارش محاسبه
scrutineer
مامور شمارش ارا
numerative
دستگاه شمارش
[ریاضی]
innumerable
غیرقابل شمارش بیحد و حصر
quantifiable
آنچه قابل شمارش است
hemacytometer
اسبابی برای شمارش گویچههای خون
count down
از بالا به پایین شمردن شمارش معکوس
blood counts
شمارش تعداد گویچههای خون در حجم معینی
blood count
شمارش تعداد گویچههای خون در حجم معینی
badminton
بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
communication security custodian
مسئول شمارش و تحویل و تحول و نگهداری وسایل تامین مخابراتی
keystroke
شمارش انتخابهای کلید انجام شده برای محاسبه هزینه تایپ
minus signs
منفی
double negative
دو منفی
double negatives
دو منفی
positive/negative junction
منفی
negation
منفی
negatory
منفی
minus sign
منفی
null
منفی
negative
منفی
negatives
منفی
server
مشخصه مخصوص در وب سرور که به صفحات وب و متن ها و برنامه ها امکان تواناییهای خاص میدهد. مثل شمارش مراجعه کنندگان به یک سایت
negative electricity
الکتریسیته منفی
negative stability
پایداری منفی
retardation
شتاب منفی
negative brush
زغال منفی
negative charge
بار منفی
negative conductor
سیم منفی
negativism
منفی بافی
negativism
منفی گرایی
negativeness
منفی بودن
negatively skewed
چوله منفی
negative correlation
همبستگی منفی
negative transmission
پخش منفی
negative transfer
انتقال منفی
negative terminal
پایانه منفی
negative lead
سیم منفی
negative wire
سیم منفی
negative glow
روشنی منفی
negative electricity
برق منفی
negative feedback
فیدبک منفی
negative practice
تمرین منفی
negative potential
پتانسیل منفی
negative pole
قطب منفی
negative film
فیلم منفی
negative plate
صفحه منفی
negative g
گرانش منفی
negative modulation
تحمیل منفی
negative modulation
پخش منفی
negative logic
منطق منفی
negative ion
یون منفی
negative reinforcement
تقویت منفی
negative relation
رابطه منفی
negative electrode
الکترد منفی
negative element
سازه منفی
negative slope
شیب منفی
negative feedback
واخوراند منفی
negative skewness
چولگی منفی
negative signe
علامت منفی
negative side
بخش منفی
bonding
اتصال منفی
deceleration
شتاب منفی
degeneration
واخوراند منفی
negative saving
پس انداز منفی
negative reward
پاداش منفی
negative induction
القای منفی
ground
اتصال منفی
no
منفی مخالف
cathodes
قطب منفی
negation
منفی کردن
non-violence
مبارزهی منفی
false negative
منفی کاذب
not
حرف منفی
grey propaganda
تبلیغات منفی
negatives
منفی کردن
cathode
قطب منفی
adverse balance
موازنه منفی
ground
قطب منفی
ground
سیم منفی
negate
منفی کردن
negated
منفی کردن
negates
منفی کردن
did not
ماضی منفی do
negating
منفی کردن
adverse balance
مانده منفی
dissaving
پس انداز منفی
negativist
منفی گوی
passives
مبارزه منفی
minus
کم شد با علامت منفی
negativist
منفی باف
negatively
بطور منفی
negative acceleration
شتاب منفی
negativism
منفی کاری
nay
رای منفی
nope
جواب منفی
minus clearance
تولرانس منفی
negative balance
مانده منفی
negative
منفی کردن
nonnegative
غیر منفی
non placet
رای منفی
passive
مبارزه منفی
negative acknowledge character
کاراکتر تصدیق منفی
minus color signal
پیام رنگی منفی
negative bias
ولت شبکه منفی
can not
منفی فعل >توانستن <
negative feeder
سیم تغذیه منفی
negatively
منفی وار وارونه
infintate
منفی و نا محدود ساختن
electro negative
وابسته به برق منفی
negatively ionized atom
اتم منفی- یونیده
negative cotton effect
پدیده منفی کاتن
electro negative
دارای برق منفی
he returned a negative
پاسخ منفی داد
negative bending moment
لنگر خمشی منفی
negativity
حالت منفی بودن
negative tax plan
برنامه مالیات منفی
negative tax plan
طرح مالیات منفی
negative terminal
قطب مدار منفی
return a negative
پاسخ منفی دادن
negatively ionized atom
اتم بایونش منفی
nosayer
گوینده
[رای]
منفی
spillover costs
عوارض منفی خارجی
naysayer
گوینده
[رای]
منفی
negative static stability
ناپایداری ایستای منفی
negative peaking
اوج دهندگی منفی
negative pole
قطب منفی مغناطیس
negative post
قطب مدار منفی
negative income tax
مالیات بر درامد منفی
the answer is in the negative
پاسخ ان منفی است
negative skewness
عدم قرینگی منفی
passive trade balance
توازن تجارتی منفی
count off
شمارش به ترتیب شماره بترتیب شماره " بشمار "
flexible
کنترل شمارش کامپیوتری یا کنترل ماشین با کامپیوتر
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com