Dictiornary-Farsi | شماره مشترک | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (2 milliseconds)

English	Persian
subscriber's number	شماره مشترک


Other Matches

common divisor	مقسوم علیه مشترک بخشیاب مشترک
joint venture	سرمایه گذاری مشترک تجارت مشترک
station number	شماره پست مخابراتی شماره ترتیب محل بارها درداخل هواپیما
DTMF	روش شماره گیری با دستگاه تلفن که در آن هر شماره یک TONE ایجاد میکند مقایسه شود با Pulse Dialling
count off	شمارش به ترتیب شماره بترتیب شماره " بشمار "
cleek	چوب شماره 4 چوبی یا اهن شماره 1 گلف
subscribers	مشترک روزنامه وغیره مشترک
joint	نیروهای مشترک عملیات مشترک
subscriber	مشترک روزنامه وغیره مشترک
they exceeded us in number	شماره انها از شماره مابیشتر بود
an isaiah flower	گلی که شماره و شکل پرچمهای ان با شماره و شکل مادگیهای ان برابر باشد
anisandrous flower	گلی که شماره و شکل پرچمهای ان با شماره و شکل مادگی ان برابر باشد
lay reference number	شماره ترتیب کاشتن مین شماره مشخصات مین کاشته شده
cooperative scorer	بهره گیرنده از روش سرمایه گذاری مشترک استفاده کننده از سرمایه گذاری مشترک
military impedimenta	شماره بارنامه نظامی شماره حمل بار نظامی
chalk number	شماره سریال بار هوایی شماره سریال حرکت هوایی
stock number	شماره فنی انبار شماره انبار
common	مشترک
sensed	حس مشترک
subscriber's line	خط مشترک
held in common	مشترک
conjoint	مشترک
intercommon	حق مشترک
commoners	مشترک
subscribers	مشترک
subscriber	مشترک
participant	مشترک
commonest	مشترک
participants	مشترک
party lines	خط مشترک
party line	خط مشترک
common user	مشترک
commonality	مشترک
commonalities	مشترک
senses	حس مشترک
joint	مشترک
sense	حس مشترک
joint costs	هزینه مشترک
bottom layer	لایه مشترک
combined publications	نشریات مشترک
coinsurance	بیمه مشترک
joint declaration	بیانیه مشترک
co insurance	بیمه مشترک
common denominators	مخرج مشترک
common fraction	مخرج مشترک
common factor	عامل مشترک
joint command	یکان مشترک
joint committee	کمیسیون مشترک
joint costs	هزینههای مشترک
meant	میان مشترک
common area	ناحیه مشترک
party wall	دیوار مشترک
common fate	سرنوشت مشترک
joint demand	تقاضای مشترک
joint supply	عرضه مشترک
coenotrope	گرایش مشترک
cenotrope	گرایش مشترک
joint zone	منطقه مشترک
jointly owned property	مال مشترک
caveat subscriptor	اخطار به مشترک
line termination circuit	اتصال مشترک
joint stock	سرمایه مشترک
joint staff	ستاد مشترک
joint exercise	تمرین مشترک
joint exercise	مانور مشترک
joint force	نیروی مشترک
joint ownership	مالکیت مشترک
joint products	محصولات مشترک
joint resolution	تصمیم مشترک
joint services	خدمات مشترک
joint shares	سهام مشترک
party walls	دیوار مشترک
common gender	جنس مشترک
interfaces	سطح مشترک
interfaces	وجه مشترک
interface	سطح مشترک
common wealth	مشترک المنافع
interface	وجه مشترک
insurance certificate	بیمه مشترک
commonweal	مشترک المنافع
concerted action	عمل مشترک
complex fraction	مخرج مشترک
subscriber line	خط مشترک [مخابرات]
collective	مشترک عمومی
halvers	نیمه مشترک
condominiums	تسلط مشترک
party line	مرز مشترک
common progarm	برنامه مشترک
common multiple	مضرب مشترک
interrelation	مناسبات مشترک
joint account	حساب مشترک
joint adventure	تجارت مشترک
common language	زبان مشترک
joint command	فرماندهی مشترک
middling	جمله مشترک
intercommunion	اقدام مشترک
common fronties	مرز مشترک
party lines	مرز مشترک
common wall	دیوار مشترک
commonwealth	مشترک المنافع
commonwealths	مشترک المنافع
intercommunion	ارتباط مشترک
common trait	ویژگی مشترک
common storage	حافظه مشترک
complex fraction	برخه مشترک
synergy	عمل مشترک
subscriber's station	مرکز مشترک
subscriber's line	خط متعلق به مشترک
common	مشترک اشتراکی
commoners	مشترک اشتراکی
commonest	مشترک اشتراکی
subscriber's cable	کابل مشترک
common denominator	مخرج مشترک
joint	ستاد مشترک
joint	مشترک الحاقی
cooperation	کار مشترک
factor	عامل مشترک
factors	عامل مشترک
rachis	دیرک مشترک
co-operation	کار مشترک
telephone subscriber	مشترک تلفنی
EEC	بازار مشترک
co-authors	نویسندهی مشترک
co-author	نویسندهی مشترک
cooperative work	همکاری مشترک
trunk circuit	معبر مشترک
intersection	فصل مشترک
intersections	فصل مشترک
cooperation	همکاری مشترک
collaboration	همکاری مشترک
co-operation	همکاری مشترک
tenancy in common	استیجار مشترک
cooperative work	کار مشترک
collaboration	کار مشترک
party parpet	جانپناه مشترک
coefficients	عامل مشترک
condominium	حاکمیت مشترک
Common Market	بازار مشترک
condominium	مالکیت مشترک
mutual debts	دیون مشترک
mutual interests	منافع مشترک
condominium	حکومت مشترک
coefficient	عامل مشترک
condominiums	مالکیت مشترک
condominiums	حاکمیت مشترک
condominiums	حکومت مشترک
my and his father	پدر مشترک من و او
condominium	تسلط مشترک
local subscriber	مشترک داخلی
mutual responsibility	مسئوولیت مشترک
epicene	مشترک بین دو جنس
joint task force	گروه رزمی مشترک
interrelates	مناسبات مشترک داشتن
joint strategic objectives	هدفهای مشترک استراتژیکی
joint adventure	سرمایه گذاری مشترک
local subscriber	مشترک تلفنی محلی
interrelating	مناسبات مشترک داشتن
interrelate	مناسبات مشترک داشتن
gold pool	صندوق مشترک طلا
joint tenants	اجاره داران مشترک
consolidated table of allowance	جدول سهمیه مشترک
common wealth	ملل مشترک المنافع
common factor variance	پراکنش عامل مشترک
line termination circuit	مدار مشترک تلفنی
common user net work	شبکه مخابراتی مشترک
common ion effect	اثر یون مشترک
co-stars	نقش مشترک داشتن
common d.	مقسوم علیه مشترک
common emitter circuit	مدار امیتر مشترک
common wealth	ممالک مشترک المنافع
subscriber's loop	حلقه متعلق به مشترک
joint venture	سرمایه گذاری مشترک
jointure	دارایی مشترک زن و شوهر
common emitter	با ساتع کننده مشترک
lowest common multiple	کوچکترین مضرب مشترک
law of common fate	قانون سرنوشت مشترک
co-star	نقش مشترک داشتن
common collector	با جریان روب مشترک
interosculate	صفات مشترک داشتن
interosculation	همانندی باصفات مشترک
jcs	رئیس ستاد مشترک
joint account	حساب بانکی مشترک
common base circuit	مدار یا پایه مشترک
joint enterprise	موسسه اقتصادی مشترک
joint amphibious operations	عملیات مشترک اب خاکی
interrelated	دارای مناسبات مشترک
joint bond	تعهد یا ضمانت مشترک
joint chief of staff	رئیس ستاد مشترک
osculate	صفات مشترک داشتن
shared paranoid disorder	اختلال پارانویایی مشترک
party parpet	دست انداز مشترک
interfacical polymerization	بسپارش در سطح مشترک
collectivism	سیستم اقتصادی مشترک
common denominator	مخرج مشترک [ریاضی]
common collector circuit	مدار کلکتور مشترک
digital subscriber line [DSL]	خط مشترک دیجیتال [مخابرات ]
joint tenancy	اجاره داری مشترک
collective call sign	معرف مشترک یکانها
interface	دفتر مشترک قسمتها
interfaces	دفتر مشترک قسمتها