English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 127 (7 milliseconds)
English Persian
lanista شمشیرباز اموزگار شمشیربازی
Other Matches
instructress اموزگار زن
teacher اموزگار
teachers اموزگار
pedagogues اموزگار
masterless بی اموزگار
instructor اموزگار
instructors اموزگار
pedagogue اموزگار
tutoress اموزگار زن
french master اموزگار
school teacher اموزگار
cookery instructor اموزگار اشپزی
language master اموزگار زبان
singing master اموزگار سرایش
pedagog اموزگار معلم
pedagog اموزگار علم فروش
rhetorician اموزگار معانی بیان
rhetor اموزگار معانی بیان
rhetoricians اموزگار معانی بیان
pedagogues معلم اموزگار علم فروش
pedagogue معلم اموزگار علم فروش
fences شمشیربازی
escrime شمشیربازی
fence شمشیربازی
fencing مسابقه شمشیربازی
escrime شمشیربازی کردن
master off استاد شمشیربازی
salle d'armes زمین شمشیربازی
field of play پیست شمشیربازی
nursery governess بانویی که کودکان را هم پرستاروهم اموزگاراست پرستار اموزگار
fescue چوب کوچکی که بوسیله ان اموزگار چیزی را به شاگردنشان میدهد
fencing time زمان مسابقه شمشیربازی
strip سطح پیست شمشیربازی
ground judge داور زمین شمشیربازی
shinai خیزران شمشیربازی ژاپنی
piste زمین شمشیربازی 2 در 41متر
guard line خط اغاز مسابقه شمشیربازی
inside lines خطوط حمله شمشیربازی
kendo شمشیربازی ژاپنی باخیزران و با هر دو دست
president مدیر یا رئیس مسابقه شمشیربازی
presidents مدیر یا رئیس مسابقه شمشیربازی
singlestick چوب مخصوص تمرین شمشیربازی
fence off کوشش برای کسب مقام نخست شمشیربازی
masks کلاه مخصوص شمشیربازی سر روباه شکار شده
mask کلاه مخصوص شمشیربازی سر روباه شکار شده
novices جزء برندگان قرارگرفتن شمشیربازی که امتیاز منفی ندارد
novice جزء برندگان قرارگرفتن شمشیربازی که امتیاز منفی ندارد
backsword man شمشیرباز
fencer شمشیرباز
sabreur شمشیرباز سابر
line of attack سینه شمشیرباز
assaults یورش شمشیرباز
epeeist شمشیرباز اپه
fencing position گارد شمشیرباز
foilsman شمشیرباز فویل
foilist شمشیرباز فویل
assaulted یورش شمشیرباز
assault یورش شمشیرباز
foils مسابقه شمشیربازی فویل شمشیر با گارد کاسهای وتیغه قابل انعطاف
tilts شیب داشتن مسابقه نیزه سواری شمشیربازی سواره درقرون وسطی
tilt شیب داشتن مسابقه نیزه سواری شمشیربازی سواره درقرون وسطی
foiling مسابقه شمشیربازی فویل شمشیر با گارد کاسهای وتیغه قابل انعطاف
tilted شیب داشتن مسابقه نیزه سواری شمشیربازی سواره درقرون وسطی
foiled مسابقه شمشیربازی فویل شمشیر با گارد کاسهای وتیغه قابل انعطاف
foil مسابقه شمشیربازی فویل شمشیر با گارد کاسهای وتیغه قابل انعطاف
fencing measure فاصله معمولی دو شمشیرباز
bibs محافظ گلوی شمشیرباز
guards حالت دفاعی شمشیرباز
fleche نقل مکان شمشیرباز
guard حالت دفاعی شمشیرباز
off target hit ضربه بی ارزش شمشیرباز
bib محافظ گلوی شمشیرباز
offensive movement حرکت تهاجمی شمشیرباز
preparation of attack شمشیرباز اماده حمله
sword arm دست مسلح شمشیرباز
time hit ضربه شمشیرباز در ضد حمله
guarding حالت دفاعی شمشیرباز
hit not valid ضربه بی ارزش شمشیرباز
attack on the blade حمله شمشیرباز به تیغه
composite attack حمله شمشیرباز با حرکات پی در پی
compound attack حمله شمشیرباز با حرکات پی در پی
coquille محافظ دست شمشیرباز
guard حائل حالت اماده باش در شمشیربازی ومشت زنی وامثال ان نگاه داشتن
guarding حائل حالت اماده باش در شمشیربازی ومشت زنی وامثال ان نگاه داشتن
guards حائل حالت اماده باش در شمشیربازی ومشت زنی وامثال ان نگاه داشتن
attention شمشیرباز اماده برای مبارزه
trompement گریز شمشیرباز از ضربه حریف
attack on preparation شمشیرباز اماده برای حمله
attentions شمشیرباز اماده برای مبارزه
jump حمله شمشیرباز با پرش به هوا
jumps حمله شمشیرباز با پرش به هوا
jumped حمله شمشیرباز با پرش به هوا
out of distance دور بودن شمشیرباز از حریف
progressive attack پیشروی شمشیرباز با حرکات تهاجمی گوناگون
plastron محافظ سینه کمر و پهلوهای شمشیرباز
close in نزدیک شدن شمشیرباز به بدن حریف
stances طرز ایستادن شمشیرباز مقابل حریف
stance طرز ایستادن شمشیرباز مقابل حریف
hitting به هدف زدن ضربه شمشیرباز به بدن حریف
in distance نزدیک بودن شمشیرباز برای ضربه زدن
hits به هدف زدن ضربه شمشیرباز به بدن حریف
hit به هدف زدن ضربه شمشیرباز به بدن حریف
balestra پرش کوتاه و سریع شمشیرباز بجلو برای حمله
lunge حمله ناگهانی شمشیرباز بجلو و باز کردن بازو
lunged حمله ناگهانی شمشیرباز بجلو و باز کردن بازو
lunging حمله ناگهانی شمشیرباز بجلو و باز کردن بازو
lunges حمله ناگهانی شمشیرباز بجلو و باز کردن بازو
opposition حرکت شمشیرباز ضمن تماس با شمشیر حریف تقابل
appel پاکوب 2 بار پا کوبیدن شمشیرباز به نشانه متوقف کردن مبارزه
clinched نزدیک شدن شمشیرباز به حریف بگونه ایکه رد و بدل کردن ضربه ناممکن شود
clinch نزدیک شدن شمشیرباز به حریف بگونه ایکه رد و بدل کردن ضربه ناممکن شود
clinching نزدیک شدن شمشیرباز به حریف بگونه ایکه رد و بدل کردن ضربه ناممکن شود
clinches نزدیک شدن شمشیرباز به حریف بگونه ایکه رد و بدل کردن ضربه ناممکن شود
gain ground ضربه با پا به امید بل گرفتن ان نزدیک دروازه حریف پیشروی شمشیرباز بسوی حریف
false attack حمله معین شمشیرباز درانتظار واکنش معین
counter riposte حمله شمشیرباز پس از دفع حمله متقابل حریف
marched پیش روی گام به گام شمشیرباز
marching پیش روی گام به گام شمشیرباز
marches پیش روی گام به گام شمشیرباز
march پیش روی گام به گام شمشیرباز
targetting هدف فرود هدف شمشیرباز
targets هدف فرود هدف شمشیرباز
targetted هدف فرود هدف شمشیرباز
target هدف فرود هدف شمشیرباز
targeted هدف فرود هدف شمشیرباز
targeting هدف فرود هدف شمشیرباز
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com