English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English Persian
affidavits شهادت نامه استشهاد
affidavy شهادت نامه استشهاد
Other Matches
affidavits شهادت نامه قسم نامه
certificates رضایت نامه شهادت نامه
certificate رضایت نامه شهادت نامه
affidavit شهادت نامه
certificates شهادت نامه
passionary شهادت نامه
certificate شهادت نامه
acknowledgment شهادت نامه
obtestation استشهاد
citation استشهاد
citations استشهاد
summoning a witness استشهاد
producing a witness استشهاد
affidavit استشهاد
depositions ورقه استشهاد
documentary evidence signed by witnesses ورقه استشهاد
deposition ورقه استشهاد
to apply for written testimony استشهاد تمام کردن
post script مطلبی که در هنگام تهیه نامه فراموش شده و بعدا درذیل نامه ذکر میگردد
letter of intent تمایل نامه نامه علاقه مندی به انجام معامله
pourparler جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
pourparley جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
cryptoparts بخشهای یک نامه رمز قسمتهای رمزی نامه
libel هجو نامه یا توهین نامه افترا
libelling هجو نامه یا توهین نامه افترا
libeling هجو نامه یا توهین نامه افترا
libeled هجو نامه یا توهین نامه افترا
libels هجو نامه یا توهین نامه افترا
libelled هجو نامه یا توهین نامه افترا
credential گواهی نامه اعتبار نامه
written agreement موافقت نامه پیمان نامه
testimony شهادت
evidence شهادت
martyry شهادت
hearsay evidence شهادت بر شهادت
oral evidence شهادت
certification شهادت
testimonies شهادت
witnessed شهادت
martyrdom شهادت
witnesses شهادت
witnessing شهادت
attestation شهادت
testimonial شهادت
witness شهادت
testis شهادت
testimonials شهادت
oral evidence شهادت شفاهی
false testimony شهادت کذب
witnesses شهادت دادن
affirms شهادت دادن
affirm شهادت دادن
affirming شهادت دادن
testable شهادت پذیر
attested شهادت دادن
martyrs به شهادت رساندن
martyr به شهادت رساندن
attesting شهادت دادن
attests شهادت دادن
deponont شهادت دهنده
affirmed شهادت دادن
witnessing شهادت دادن
giving evidence اداء شهادت
attest شهادت دادن
to bear testimony شهادت دادن
bear testimony شهادت دادن
bear witness شهادت دادن
witnessed شهادت دادن
witness شهادت دادن
evidence شهادت دادن
perjury شهادت کذب
parol evidence شهادت شفاهی
the first or index finger انگشت شهادت
forefingers انگشت شهادت
forefinger انگشت شهادت
call to witness به شهادت طلبیدن
perpetuting testtimony حفظ شهادت
vouchers شهادت دادن
voucher شهادت دادن
hearsay evidence شهادت سماعی
to a. letter روی نامه عنوان نوشتن نامه نوشتن کاغذی رابعنوان
perjures شهادت دروغ دادن
perjuring شهادت دروغ دادن
perjure شهادت دروغ دادن
to bear witness to شهادت دادن نسبت به
witnessing گواه شاهد شهادت دادن
witnesses گواه شاهد شهادت دادن
testified شهادت دادن تصدیق کردن
warrantable دارای ارزش برای شهادت
Two witnesses should testify. دو شاهد باید شهادت بدهند
witness گواه شاهد شهادت دادن
testifying شهادت دادن تصدیق کردن
testify شهادت دادن تصدیق کردن
testifies شهادت دادن تصدیق کردن
witnessed گواه شاهد شهادت دادن
tested شهادت گواهی بازرسی کردن
testate وصیت کردن شهادت دادن
tests شهادت گواهی بازرسی کردن
test شهادت گواهی بازرسی کردن
cited احضار کردن استشهاد کردن
cite احضار کردن استشهاد کردن
cites احضار کردن استشهاد کردن
citing احضار کردن استشهاد کردن
testacy دارای وصیت نامه بودن نگارش وصیت نامه
witness stand محلی که شاهد درانجا ایستاده و شهادت میدهد
certifies صحت وسقم چیزی را معلوم کردن شهادت کتبی دادن
certify صحت وسقم چیزی را معلوم کردن شهادت کتبی دادن
certifying صحت وسقم چیزی را معلوم کردن شهادت کتبی دادن
voir dire سوالاتی که پیش از پرس ازمایی اصلی از شاهد میشود و هدف از ان احرازصلاحیتش برای ادای شهادت است
recredential نامهای است که بعضی اوقات رئیس دولتی که سفیر نزد ان ماموریت دارد در جواب احضار نامه سفیر به رئیس دولت فرستنده سفیر می نویسد و در واقع این نامه پاسخی است به استوار نامهای که سفیر در شروع ماموریتش تقدیم داشته است
perjurer کسی که سوگند دروغ می خورد یا شهادت دروغ میدهد
purgation روش باستانی دادرسی در CL که به موجب ان متهم بایستی دوازده تن ازهمسایگان را به بیگناهی خود به شهادت می گرفت ویااز طریق رفتن در اب جوش یا اب یخ یا اتش بیگناهی خودرا ثابت می کرد
epistles نامه
breve نامه
post boy نامه بر
correspoundence نامه ها
letters نامه
letter نامه
manifests نامه
manifest نامه
carrier نامه بر
manifested نامه
carriers نامه بر
epistle نامه
manifesting نامه
circular letter نامه اداری
certificate of incorporation شرکت نامه
road book راه نامه
statement of a claim افهار نامه
registered letter نامه سفارشی
collins نامه پر سود
passionary مصیبت نامه
letter no نامه شماره 5
bill of lading بار نامه
concession deed امتیاز نامه
stemma نسب نامه
concessionary agreement امتیاز نامه
concordat موافقت نامه
bylaws ایین نامه
bylaw ایین نامه
recognizance التزام نامه
recognizance تعهد نامه
bacchanalian song ساقی نامه
bail bond ضمانت نامه
bill of divorce طلاق نامه
bill of exception اعتراض نامه
bill of indicment ادعا نامه
questionary پرسش نامه
pursuivant نامه رسان
bill of sale بیع نامه
billet doux نامه عاشقانه
by low ایین نامه
byelaw ایین نامه
credential استوار نامه
pigeongram نامه کبوتر
corrigenda غلط نامه
letter missive امر نامه
letter of recommendation سفارش نامه
letter of recommendation توصیه نامه
letter writer نامه نگاری
letter writer نامه نویس
letter writing نامه نگاری
letters of administration قیم نامه
letters of procurator وکالت نامه
warrant of attorney وکالت نامه
letters patent نامه سرگشوده
letter of invitation دعوت نامه
letter de chancellerie نامه رسمی
letter book رونوشت نامه
letter of a اگاهی نامه
letter of a اطلاع نامه
letter of indemnity ضمانت نامه
leter of condolenee تعزیت نامه
leetter writing نامه نگاری
letter of indemnity غرامت نامه
lease contract اجاره نامه
letter of introduction معرفی نامه
letters patent نامه سرگشاده
light list چراغ نامه
mailer نامه رسان
demand note مطالبه نامه
deed of transfer انتقال نامه
deed of sale بیع نامه
deed of gift هبه نامه
deed of endowment وقف نامه
packet boat کشتی نامه بر
treaties عهد نامه
deed of conveyance صلح نامه
epistoler نامه نویس
escape chit امان نامه
l/c اعتبار نامه
marriage bed عقد نامه
marriage contract عقد نامه
memorandum of understanding تفاهم نامه
guaranty ضمانت نامه
genealogical tree نسب نامه
genealogical tree شجره نامه
gender tree شجره نامه
formulary دستور نامه
decameron داستان نامه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com