English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
dry town شهری که فروش نوشابه دران ممنوع است
Other Matches
fence month ماهی که شکارگوزن یاماهی گیری دران ممنوع است
tippler نوشابه فروش
buttery جای فروش اذوقه و نوشابه
butteries جای فروش اذوقه و نوشابه
occasional licence پروانه فروش نوشابه درمواقع و جاهای معین
woollen draper پشمینه فروش ماهوت فروش شال فروش
on licence پروانه فروش ابجو یا نوشابههای دیگر که در همان جایگاه فروش گسازده شود
pearlies جامه میوه فروش یا سبزی فروش دوره گرد که دکمههای مروارید دارد
wine seller میفروش باده فروش شراب فروش خمار
sale maximization به حداکثر رسانیدن فروش ماکزیمم فروش
sales force نیروی فروش کارکنان قسمت فروش
hard sell سخت کوشی در فروش فروش مجدانه
optional claiming race مسابقهای که صاحب اسب ازادی در فروش یا خودداری از فروش اسب دارد
foreign military sales فروش نظامی خارجی فروش مواد و تجهیزات فروش مواد و تجهیزات نظامی به خارجیان
soft drink نوشابه
brewage نوشابه
partility for liquors به نوشابه
tipple نوشابه
tippled نوشابه
tipples نوشابه
refreshments نوشابه
liquor نوشابه
liquors نوشابه
refreshment نوشابه
tippling نوشابه
drink نوشابه
drinks نوشابه
soft drinks نوشابه
in d. ممنوع
impermissible ممنوع
illicit ممنوع
prohibbited ممنوع
disallowable ممنوع
forbidden ممنوع
taboos ممنوع
prohibited ممنوع
taboo ممنوع
barred ممنوع
drank نوشابه خورد
fastidium potus نوشابه بیزاری
drinking was his ruin نوشابه خوری
drank as a f. نوشابه زیادخورده
liquorish نوشابه دوست
pick-me-up نوشابه مقوی
waterer نوشابه نوش
lambs wool یکجور نوشابه
beverages نوشابه شربت
broaching نوشابه دراوردن
beverage نوشابه شربت
broaches نوشابه دراوردن
broached نوشابه دراوردن
broach نوشابه دراوردن
something short نوشابه تند
barroom نوشابه فروشی
pick me up نوشابه مقوی
pick-me-ups نوشابه مقوی
an alcoholic liquor نوشابه الکلی
debarring ممنوع کردن
debars ممنوع کردن
no parking توقف ممنوع
it's forbidden to ... ممنوع است که...
prohibit ممنوع کردن
prohibits ممنوع کردن
debarred ممنوع کردن
debar ممنوع کردن
forbidden zone ناحیه ممنوع
no waiting توقف ممنوع
restricting ممنوع کردن
restrict ممنوع کردن
restricts ممنوع کردن
rule out ممنوع ساختن
prohibiting ممنوع کردن
NO PARKING پارکینگ ممنوع
forbidden vibration ارتعاشات ممنوع
forbidden band نوار ممنوع
prohibited ممنوع شده
forbids ممنوع کردن
forbid ممنوع کردن
prohibited goods اشیاء ممنوع
closed ممنوع الورود
forbidden ممنوع شده
balderdash یاوه نوشابه کف الود
slops اب زیپو نوشابه سبک
dram shop جایگاه نوشابه فروشی
firewater نوشابه الکلی قوی
nephalism پرهیز از نوشابه خوری
hocus نوشابه دارو زده
long drink نوشابه در گیلاس بلند
groggery نوشابه فروشی میخانه
intoxicants نوشابه مستی اور
morat نوشابه انگبین و توت
intoxicant نوشابه مستی اور
to soak oneself زیاد نوشابه خوردن
soft drink نوشابه غیر الکلی
long drinks نوشابه در گیلاس بلند
city slicker شهری
oppidan شهری
twonsman شهری
towny شهری
townee شهری
burgess شهری
townswoman زن شهری
townspeople شهری
urban <adj.> <noun> شهری
municipal شهری
civic شهری
citizen شهری
citizens شهری
civil شهری
bars بازداشتن ممنوع کردن
to be absolutely forbidden [prohibited] مطلقا ممنوع بودن
bar بازداشتن ممنوع کردن
forbidden energy zone ناحیه انرژی ممنوع
forbidden transition جهش الکترونی ممنوع
No left [right] turn! گردش به چپ [راست] ممنوع!
no smoking allowed استعمال دخانیان ممنوع
ban item کالای ممنوع الورود
it is strictly forbidden اکیدا ممنوع است
No camping اردو زدن ممنوع
No camping چادر زدن ممنوع
posset نوشابه مرکب از شیر وابجو
dutch courage جراتی که از خوردن نوشابه اید
methglin نوشابه انگبینی ادویه دار
kummel نوشابه المانی زیره دار
libation نوشابه پاشی نوشیدن شراب
libations نوشابه پاشی نوشیدن شراب
tope نوشابه زیاد خوردن درختستان
oenomania میل مفرط به نوشابه ها یا الکی
streetcars تراموای شهری
streetcar تراموای شهری
urban renewal احیای شهری
suburban برون شهری
metropolitan مادر شهری
urban rug قالی شهری
urban servitudes خدمات شهری
townsfolk مردم شهری
urbanising شهری کردن
interurban داخل شهری
urbanizing شهری کردن
urbanizes شهری کردن
people تن [جمعیت شهری]
extra-mural فرا شهری
urbanized شهری کردن
urbanises شهری کردن
urbanize شهری کردن
urbanised شهری کردن
placing میدان شهری
citify شهری کردن
town house خانه شهری
town houses خانه شهری
local مکانی شهری
locals مکانی شهری
place میدان شهری
phiadelphian شهری ازامریکا
civil خدمات شهری
places میدان شهری
tramcar واگن شهری
town meeting انجمن شهری
urbanization شهری سازی
urban renewal توسعه شهری
urban population جمعیت شهری
the import of which is prohibited ان کالا ممنوع الورود است
no thoroughfare امدو شدیاعبور) ممنوع است
proscribe ممنوع ساختن تحریم کردن
proscribed ممنوع ساختن تحریم کردن
proscribes ممنوع ساختن تحریم کردن
proscribing ممنوع ساختن تحریم کردن
furrier خز فروش پوست فروش
furriers خز فروش پوست فروش
to flinch the flagon ازخوردن نوشابه خود داری کردن
canteens فروشگاه نوشابه واغذیه در سربازخانه یااردوگاه
tap room جایگاه نوشابه فروشی ونوشابه خوری
canteen فروشگاه نوشابه واغذیه در سربازخانه یااردوگاه
ginger ale نوعی نوشابه غیر الکلی گازدار
Say when! [when pouring] بگو کی بایستم! [هنگام ریختن نوشابه]
Say when stop! [when pouring] بگو کی بایستم! [هنگام ریختن نوشابه]
alcohol-free drinks نوشابه های غیرالکلی [غذا و آشپزخانه]
ginger ales نوعی نوشابه غیر الکلی گازدار
non-alcoholic beverages نوشابه های غیرالکلی [غذا و آشپزخانه]
alcohol-free beverages نوشابه های غیرالکلی [غذا و آشپزخانه]
soft drinks نوشابه های غیرالکلی [غذا و آشپزخانه]
non abstainer کسیکه از استعمال نوشابه پرهیز ننماید
therein دران
urbanism اعتیاد بزندگی شهری
urbanity اعتیاد بزندگی شهری
trolley car واگن برقی شهری
ley den نام شهری در هلند
trolleybus واگن برقی شهری
townswoman دختر شهری فاحشه
street car راه اهن شهری
sienna نام شهری در ایتالیا
ephebe شهری که از 81 تا 02 سال داشت
intercity train قطار بین شهری
civil defense پدافند ازمناطق شهری
to patrol a town شهری را گشت زدن
To lay siege to a city . شهری را محاصره کردن
drop letter نامه پست شهری
joint جای کشیدن تریاک با استعمال نوشابه لولا
licensed victualler مهمانخانه داری که پروانه نوشابه فروشی دارد
noyau یکجور نوشابه که مغز هسته بان میزنند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com