Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English
Persian
It cannot be trifled with . It is no joking matter.
شوخی بردار نیست
Other Matches
It is no joke .
این شوخی ندارد ( شوخی نیست )
Its no joke running a factory .
اداره کردن یک کارخانه شوخی نیست
A clumsy practical joke.
آدم شوخی است ( شوخی های یدی )
polygraphs
رونوشت بردار نسخه بردار
polygraph
رونوشت بردار نسخه بردار
All is not gold that glitters.
<proverb>
هر آنچه میدرخشد طلا نیست(هر گردى گردو نیست).
winchester disk
دیسک سخت کوچک در یک واحد بسته که وقتی پر است یا لازم نیست , قابل جدا شدن از کامپیوتر نیست
step frame
استفاده از رشته ویدیویی به صورت یک فریم در هر لحظه برای زمانی که کامپیوتر قوی نیست یا آن قدر سریع نیست که تصاویر بلادرنگ را نشان دهد
transparently
برنامه کامپیوتری که بر کاربر واضح نیست یا هنگام اجرا توسط کاربر قابل مشاهده نیست
transparent
برنامه کامپیوتری که بر کاربر واضح نیست یا هنگام اجرا توسط کاربر قابل مشاهده نیست
leaving files open
به معنای اینکه فایل بسته نیست یا حاوی نشانه پایان فایل نیست .
his parentage isunknown
اصل و نسبتش معلوم نیست پدرو مادرش معلوم نیست کی هستند
it is past all hope
جای هیچ امیدواری نیست هیچ امیدی نیست
resultant
بردار
vector
بردار
dope vector
بردار
equivocatory
اب بردار
vectors
بردار
arrow
بردار
arrows
بردار
light vector
بردار نور
lifter
وزنه بردار
land surveyor
نقشه بردار
surveyors
نقشه بردار
vector
حامل بردار
sampler
نمونه بردار
samplers
نمونه بردار
normal vector
بردار عمود
vectors
حامل بردار
lift vector
بردار برا
force
بردار نیرو
forces
بردار نیرو
state vector
بردار وضعیت
state vector
بردار حلات
patchable
وصله بردار
stainable
زنگ بردار
ascribing
رونویس بردار
ascribes
رونویس بردار
ascribed
رونویس بردار
ascribe
رونویس بردار
rateable
نرخ بردار
ratable
نرخ بردار
normal vector
بردار قائم
numerale
شماره بردار
participable
شرکت بردار
poynting's vector
بردار پوینتینگ
state vector
بردار حالت
mouldable
قالب بردار
forcing
بردار نیرو
swindler
کلاه بردار
swindlers
کلاه بردار
photographer
عکس بردار
photographers
عکس بردار
liner velocity
بردار سرعت
magnetic vector
بردار مغناطیسی
radius vector
بردار شعاعی
weight lifter
وزنه بردار
wave vector
بردار موج
voltage vector
بردار ولتاژ
vectorial
حامل بردار
treatable
تعلیم بردار
treader
گام بردار
topographer
نقشه بردار
tollable
باج بردار
polar vector
بردار قطبی
crucifer
صلیب بردار
taxable
مالیات بردار
circulation of a vector
چرخه بردار
burgers vector
بردار برگرز
axial vector
بردار محوری
surveyor
نقشه بردار
benefic
بهره بردار
dutiable
گمرک بردار
exponible
توضیح بردار
code vector
بردار رمز
component
مولفه بردار
components
مولفه بردار
cross bearer
صلیب بردار
damageable
غرامت بردار
discountable
تخفیف بردار
field vector
بردار میدان
finable
جریمه بردار
flux of a vector
شاره بردار
fraudulent
کلاه بردار
hypotaxis
فرمان بردار
velocities
بردار سرعت
velocity
بردار سرعت
customable
گمرک بردار
postponement
فرمان بردار
submission
فرمان بردار
suborder
فرمان بردار
subordination
فرمان بردار
subsumption
فرمان بردار
interrupt vector
بردار وقفه
disciplinable
نظم بردار
active
تنزل بردار
curls
حلقه بردار
curled
حلقه بردار
harvestman
خرمن بردار
curl
حلقه بردار
forfoitable
جریمه بردار
bilable
ضمانت بردار
magnetization vector
بردار مغناطیس کنندگی
rodman
کمک نقشه بردار
magnetic vector potential
پتانسیل بردار مغناطیسی
beneficiary
بهره بردار ذیحق
cracky
ترک بردار زودشکن
beneficiaries
بهره بردار ذیحق
core barrel
لوله نمونه بردار
basis vector
بردار پایه
[ریاضی]
velocity
بردار سرعت
[فیزیک]
docile
تعلیم بردار مطیع
vector data aggregate
بردار اطلاعات مجتمع
radius vector
بردار مکان
[ریاضی]
freestone
سنگ تراش بردار
he was proof against harm
اسیب بردار نبود
position
بردار مکان
[ریاضی]
location vector
بردار مکان
[ریاضی]
Leave her alone. Stop bothering her.
دست از سر دخترک بردار
Come off it !Get along-with you.
بروبابا(ول کن ؟دست بردار )
position vector
بردار مکان
[ریاضی]
Euclidean vector
بردار اقلیدسی
[ریاضی]
dope vector
بردار خصیصه نما
Y coordinate
مختصات بردار عمودی
vector graphics display
بردار نمایش گرافیکی
vector psychology
روانشناسی بردار نگر
Pick, what you like
[want]
!
هر کدام را می خواهی بردار!
x axis
بردار افقی گراف
X coordinate
مختصات بردار افقی
magnetic field vector
بردار میدان مغناطیسی
core drill
مته نمونه بردار
y axis
بردار عمودی گراف
indefensibly
چنانکه دفاع بردار نباشد
crooking
ادم قلابی کلاه بردار
crook
ادم قلابی کلاه بردار
field book
دفترچه یادداشت نقشه بردار
z axis
بردار عمق در گراف سه بعدی
crooks
ادم قلابی کلاه بردار
make-weights
سر وزن رسیدن وزنه بردار
make weight
سر وزن رسیدن وزنه بردار
Take it as a souvenir!
این را به عنوان سوغاتی بردار!
None of your tricks.
دست ازحقه بازی بردار
Why dont you come off it!
چرا دست بردار نیستی !
make-weight
سر وزن رسیدن وزنه بردار
it is inexpedient to reply
پاسخ دادن مصلحت نیست پاسخ دادن مقتضی نیست
jocosity
شوخی
funny bones
شوخی
jocundly
با شوخی
humored
شوخی
drollery
شوخی
funny bone
شوخی
game
شوخی
lightsomeness
شوخی
humoring
شوخی
humors
شوخی
humour
شوخی
good humouredly
به شوخی
for fun
به شوخی
frolicsomeness
شوخی
facetiousness
شوخی
funniment
شوخی
facetiae
شوخی
jestingly
به شوخی
jink
شوخی
humours
شوخی
humouring
شوخی
humoured
شوخی
pranks
شوخی
in play
به شوخی
in a sober earnest
بی شوخی
prank
شوخی
sportiveŠetc
شوخی کن
humorousness
شوخی
bon mot
شوخی
jests
شوخی
lark
شوخی
jest
شوخی
persiflage
شوخی
raillery
شوخی
larks
شوخی
fun
شوخی
joking
شوخی
joked
شوخی
joke
شوخی
waggery
شوخی
gamesomeness
شوخی
jokes
شوخی
gagman
شوخی کننده
humoursome
شوخی امیز
humor
شوخی خوشمزگی
his joke fell f.
شوخی اونگرفت
Joking apart, ...
<idiom>
جدای از شوخی، ...
friskiness
فرحناکی شوخی
jocular
شوخی امیز
horseplay
شوخی خرکی
spree
شوخی سرخوشی
hand play
شوخی بادست
cut a joke
شوخی کردن
all joking aside
شوخی بکنار
jesting a
شوخی بکنار
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com