Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English
Persian
big game
شکار حیوانات بزرگ
Other Matches
big game
صید ماهیهای بزرگ حیوانات بزرگ شکاری
privilegium
حق تقدم در شکار حیوانات اهلی
small game
پرندگان و حیوانات کوچک که برای تفریح شکار می شوند
bull
حیوانات نر بزرگ فرمان
bulls
حیوانات نر بزرگ فرمان
safari
سفر برای شکار بزرگ
safaris
سفر برای شکار بزرگ
hunting design
طرح شکارگاهی
[این طرح از زمان صفویه رواج یافته و در آن صحنه های مختلف شکار توسط انسان و یا نزاع حیوانات مختلف نشان داده می شود. منشاء اولیه آن کاشان ذکر شده است.]
My grandparents are six feet under.
<idiom>
پدر بزرگ و مادر بزرگ من فوت و به خاک سپرده شده اند.
megalomania
مرض بزرگ پنداری خویش جنون انجام کارهای بزرگ
fossil
آدم پیر
[پدر بزرگ ]
[مادر بزرگ]
museum piece
آدم پیر
[پدر بزرگ ]
[مادر بزرگ]
macropterous
دارای بالهای دراز یا بزرگ بزرگ بال
lore
حیوانات
stray animals
حیوانات ضاله
zoolatry
پرستش حیوانات
buggery with animals
جماع با حیوانات
chits
توله حیوانات
breeding
پرورش حیوانات
rodentia
حیوانات قراضه
feedstuff
خوراک حیوانات
domestic animals
حیوانات اهلی
home range
جایگاه حیوانات
venery
حیوانات شکارشونده
foals
توله حیوانات
foal
توله حیوانات
put away
<idiom>
کشتن حیوانات
fauna
حیوانات یک اقلیم
zootomy
تشریح حیوانات
dung
مدفوع حیوانات
wildlife
حیوانات وحشی
bestiality
جماع با حیوانات
chit
توله حیوانات
farmed
پرورشگاه حیوانات اهلی
pedication
عمل جنسی با حیوانات
farms
پرورشگاه حیوانات اهلی
farm
پرورشگاه حیوانات اهلی
forepaw
پنجه دست حیوانات
make friends
<idiom>
رفاقت با حیوانات ومردم
damage feasant
خسارت ناشی از حیوانات
woodnote
صدای حیوانات جنگل
zootechnical
وابسته به فن تربیت حیوانات
grandparents
پدر بزرگ یا مادر بزرگ
so large
چندان بزرگ بقدری بزرگ
grandparent
پدر بزرگ یا مادر بزرگ
grandam
مادر بزرگ ننه بزرگ
warrens
محل نگهداری حیوانات وحشی
crest
یال
[حیوانات و جانور شناسی]
beaver
سگ آبی
[حیوانات و جانور شناسی]
parkas
نیم تنه پوست حیوانات
zoomorphic
[استفاده از نقوش حیوانات در فرش]
acron
قسمت قدامی حیوانات بنددار
sweetbread
تیموس حیوانات جوان دنبلان
mane
یال
[حیوانات و جانور شناسی]
pens
حیوانات اغل خانه ییلاقی
penning
حیوانات اغل خانه ییلاقی
penned
حیوانات اغل خانه ییلاقی
warren
محل نگهداری حیوانات وحشی
squamation
پوشش فلسی شکل حیوانات
reclaim animal
حیوانات وحشی تربیت شده
pen
حیوانات اغل خانه ییلاقی
soilage
علف تازه علوفه حیوانات
cray
نوعی کامپیوتر بسیار بزرگ شرکت سازنده کامپیوترهای بسیار بزرگ
home range
جای محدود برای فعالیت حیوانات
gasteropod
حیوانات ناعمه خانواده راب یاحلزون
zoon
هر یک از حیوانات منفرد متعلق به حیوان مرکب
blasetocyst
جنین تکامل یافته حیوانات پستاندار
upland game
پرندگان و حیوانات کوچم شکاری در ارتفاعات
exuviae
پوشش یا پوست حیوانات پس از انداخته شدن
diana
الههء ماه وشکار حیوانات وحشی
taxidermy
پرکردن پوست حیوانات با کاه وغیره
vivary
جای نگهداری حیوانات یا محل صید ماهی
taxidermist
ویژه گر پر کردن پوست حیوانات باکاه وغیره
zoomorphism
استعمال اشکال حیوانات در هنربعنوان علائم مخصوص
zoomorphism
تجسم خدا یا خدایان بشکل حیوانات پست
fluor
مایعات بدن حیوانات مواد فلورین دار
veterinarians
پزشک حیوانات در ارتش دامپزشک رشته دامپزشکی
forequarter
ربع قدامی خارجی بدن یالاشه حیوانات
veterinarian
پزشک حیوانات در ارتش دامپزشک رشته دامپزشکی
dicker
مبادله کردن پوست حیوانات معامله جنسی
animalist
مصور حیوانات معتقد به حیوان صفتی انسان
zootechnician
کارشناس تربیت حیوانات ویژه گر اهلی کردن جانوران
poundage
وزن چیزی برحسب پوند یا رطل محصور سازی حیوانات
fish story
ماهی خشک وخورد شده که بمصرف کود وغذای حیوانات میرسد
fish meal
ماهی خشک وخورد شده که بمصرف کود وغذای حیوانات میرسد
biomorph
[فرم پایه در موضوعات زنده مانند طراحی حیوانات، انسانها یا جانورشناسی]
chace
شکار
chevy
شکار
ravin
شکار
game
شکار
hunts
شکار
hunt
شکار
chasing
شکار
chases
شکار
prey
شکار
chased
شکار
chase
شکار
hunted
شکار
hank
شکار
venery
شکار
gameless
بی شکار
gamey
پر از شکار
hunting
شکار
quarries
شکار
hanks
شکار
quarry
شکار
predatin
شکار
quarrying
شکار
biogeography
رشتهای از زیست شناسی که درباره طرزانتشار و پخش حیوانات ونباتات بحث میکند
shooting
شکار باتفنگ
whaling
شکار نهنگ
hunted
شکار کردن
falconry
شکار با شاهین
hunt
شکار کردن
shootings
شکار باتفنگ
fair game
شکار مجاز
gunning
شکار با تفنگ
to go a hunting
شکار رفتن
game
سرگرمی شکار
huntsman
شکار باز
huntsmen
شکار باز
victim
دستخوش شکار
victims
دستخوش شکار
ducking
شکار مرغابی
fair game
شکار قانونی
poniter
نوعی سگ شکار ی
quarrying
شکار موردنظر
fowling
شکار پرنده
game keep
پاسبان شکار
game law
قانون شکار
gamy
پراز شکار
king hunt
شاه شکار
hanks
طعمه شکار
hank
طعمه شکار
quarries
لاشه شکار
quarries
شکار موردنظر
quarry
لاشه شکار
quarry
شکار موردنظر
predation
شکار کردن
predatory habit
خوی شکار
hunts
شکار کردن
blood sport
کشتن شکار
blood sports
کشتن شکار
area drive
شکار دواندن
hunting district
شکار گاه
hunting ground
شکار گاه
shotgunner
شکار با تفنگ
shanking
شکار کوسه
hunter
اسب شکار
hunters
اسب شکار
quarrying
لاشه شکار
Agricultural Order
سرستون
[سر ستون کرنتی با تومارهای پیچیده شده به شکل سر حیوانات یا آرایش برگ کنگره ای]
poaches
دزدکی شکار کردن
sniped
پاشله شکار کردن
snipes
پاشله شکار کردن
sniping
پاشله شکار کردن
chevy
فریاد هنگام شکار
shoots
هدف گرفتن شکار
shoot
هدف گرفتن شکار
raptatory
لازم برای شکار
predatory
تغذیه کننده از شکار
bow hunting
شکار با تیر و کمان
raptatorial
لازم برای شکار
hunting
شکار دشمن یا زیردریایی
raven
شکار طعمه شکاری
shining
پیداکردن شکار در شب بانورافکن
prowl
درپی شکار گشتن
snipe
پاشله شکار کردن
outfitter
فروشنده لوازم شکار
outfitters
فروشنده لوازم شکار
finds
یافتن بوی شکار
find
یافتن بوی شکار
foxhunt
شکار روباه باتازی
poached
دزدکی شکار کردن
prowled
درپی شکار گشتن
poach
دزدکی شکار کردن
check
و شدن بوی شکار
deer stalking
شکار اهو و گوزن
cub hunting
شکار بچه روباه
checked
و شدن بوی شکار
rabbit
شکار خرگوش کردن
stool
گروه فریبنده شکار
checks
و شدن بوی شکار
rabbits
شکار خرگوش کردن
predatorial
تغذیه کننده از شکار
prowling
درپی شکار گشتن
predator
تغذیه کننده از شکار
bag
شکار کردن با تیر
hog dress
بریدن گلوی شکار
ravens
شکار طعمه شکاری
pointer
سگ شکاری یابنده شکار
bags
شکار کردن با تیر
prowls
درپی شکار گشتن
predators
تغذیه کننده از شکار
pointers
سگ شکاری یابنده شکار
game
شکار گرفته شده
decoy shooting
شکار به کمک مرغ دام
course
تعقیب کردن شکار از طرف سگ
retriever
سگ مخصوص یافتن شکار ومجروحین
retrievers
سگ مخصوص یافتن شکار ومجروحین
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com