English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (32 milliseconds)
English Persian
rupture شکافتن و سوراخ کردن به طور دایرهای
ruptures شکافتن و سوراخ کردن به طور دایرهای
rupturing شکافتن و سوراخ کردن به طور دایرهای
Other Matches
to pink out leather چرم را برای زیبایی سوراخ سوراخ کردن
perforation عمل سوراخ کردن ایجاد سوراخ
circular scanning مراقبت دایرهای منطقه تجسس و مراقبت دایرهای
breached سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
breaches سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
breach سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
pinker سوراخ سوراخ کردن یا بریدن
pinkest سوراخ سوراخ کردن یا بریدن
pink سوراخ سوراخ کردن یا بریدن
thirl سوراخ سوراخ کردن دریدن
cancellate سوراخ سوراخ سوراخ سوراخ کردن
riddles سوراخ سوراخ کردن
riddle سوراخ سوراخ کردن
centred سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centers سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
center سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centered سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centre سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
clair-voie [پرچین با دیواره های مشبک که سوراخ سوراخ است.]
dilly bag کیف دستی یا کیسه سوراخ سوراخ زنانه
float stone سنگ اجرسای یکجورسنگ سوراخ سوراخ
fenestration چیزی که سوراخ سوراخ یاروزنه داراست
sight سوراخ روشنی رسان سوراخ دید
sights سوراخ روشنی رسان سوراخ دید
cyclic دایرهای
gyrates دایرهای
circular دایرهای
circulars دایرهای
gyrating دایرهای
gyrated دایرهای
gyrate دایرهای
circular list لیست دایرهای
shiko dachi ایستادن دایرهای
circular motion حرکت دایرهای
circular velocity سرعت دایرهای
semi circular نیم دایرهای
circumferential stress خستگی دایرهای
circulars دایرهای شکل
circular flow جریان دایرهای
endless sling باربردار دایرهای
polycyclic چند دایرهای
circular دایرهای شکل
circular arch طاق دایرهای
rotary motion حرکت دایرهای
circle graph نمودار دایرهای
hoop stress تنش دایرهای
circuit training تمرین دایرهای
foraminate ثقبه دار سوراخ سوراخ
gruyere cheese پنیر سوراخ سوراخ سوئیسی
circular casing pump تلمبه پا بده دایرهای
circular shift تغییر مکان دایرهای
molinello ضربه دایرهای به سر در سابر
delving سوراخ کردن
stabs سوراخ کردن
delve سوراخ کردن
to break open سوراخ کردن
foraminate سوراخ کردن
delved سوراخ کردن
punches سوراخ کردن
broaching سوراخ کردن
to burn a hole سوراخ کردن
punched سوراخ کردن
delves سوراخ کردن
punch سوراخ کردن
perforate سوراخ کردن
perforates سوراخ کردن
scuttle سوراخ کردن
scuttled سوراخ کردن
to drill through سوراخ کردن
to punch a hole in سوراخ کردن
wear a hole in سوراخ کردن
bores سوراخ کردن
scuttles سوراخ کردن
scuttling سوراخ کردن
bore سوراخ کردن
pierce سوراخ کردن
transfix سوراخ کردن
stab سوراخ کردن
stabbed سوراخ کردن
perforating سوراخ کردن
goring سوراخ کردن
boring سوراخ کردن
pooled سوراخ کردن
drill سوراخ کردن
pierces سوراخ کردن
incising سوراخ کردن
gores سوراخ کردن
to set abroach سوراخ کردن
gored سوراخ کردن
gore سوراخ کردن
steek سوراخ کردن
pools سوراخ کردن
to poke a hole in any thing سوراخ کردن
broached سوراخ کردن
drilled سوراخ کردن
pool سوراخ کردن
broach سوراخ کردن
drills سوراخ کردن
broaches سوراخ کردن
to pick a hole in سوراخ کردن
eyeing شکاف درجه دایرهای شکل
eye شکاف درجه دایرهای شکل
eying شکاف درجه دایرهای شکل
circle eight چرخش با دایرهای بشکل 8لاتین
eyes شکاف درجه دایرهای شکل
ring sight شکاف درجه حلقهای یا دایرهای
circular mil مساحت دایرهای به قطر یک میل
heyland diagram دیاگرام دایرهای ماشین اسنکرون
unseamn شکافتن
penetract شکافتن
rip شکافتن
cleaves شکافتن
pierce شکافتن
dispart شکافتن
rips شکافتن
cleave شکافتن
fission شکافتن
cleaved شکافتن
pierces شکافتن
rive شکافتن
ripped شکافتن
chink شکافتن
chinked شکافتن
chinking شکافتن
to undo woven fabric شکافتن
split شکافتن
breakthroughs شکافتن
breakthrough شکافتن
splinters شکافتن
excision شکافتن
scarify از رو شکافتن
to drive a wedding into شکافتن
chinks شکافتن
splinter شکافتن
splintered شکافتن
splintering شکافتن
lancinate بانیزه سوراخ کردن
spit سوراخ کردن تف انداختن
punches مهر کردن سوراخ
punch مهر کردن سوراخ
burrs بامته سوراخ کردن
precision bore سوراخ کردن دقیق
back drill از پشت سوراخ کردن
burr بامته سوراخ کردن
pertusion عمل سوراخ کردن
punch سوراخ ایجاد کردن
burred بامته سوراخ کردن
punched مهر کردن سوراخ
burring بامته سوراخ کردن
punched سوراخ ایجاد کردن
hollow forge سوراخ کردن گرم
punches سوراخ ایجاد کردن
broached سوراخ کردن قایق
transfixion عمل سوراخ کردن
lack vt با گلوله سوراخ کردن
punctured سوراخ کردن شکست
broaching سوراخ کردن قایق
punctures سوراخ کردن شکست
prong باچنگ ک سوراخ کردن
puncturing سوراخ کردن شکست
prongs باچنگ ک سوراخ کردن
pecks بانوک سوراخ کردن
pecking بانوک سوراخ کردن
pecked بانوک سوراخ کردن
broach سوراخ کردن قایق
to tear a hole in سوراخ یا پاره کردن
peck بانوک سوراخ کردن
puncture سوراخ کردن شکست
tusk سوراخ کردن یا کندن
tusks سوراخ کردن یا کندن
gride سوراخ کردن فرورفتن
broaches سوراخ کردن قایق
to peck a hole in با نوک سوراخ کردن
To bark up the wrong tree. <idiom> [سوراخ دعا را گم کردن]
spits سوراخ کردن تف انداختن
peeped از سوراخ نگاه کردن طلوع کردن
peep از سوراخ نگاه کردن طلوع کردن
peeping از سوراخ نگاه کردن طلوع کردن
peeps از سوراخ نگاه کردن طلوع کردن
circle of influence دایرهای که حد منطقه تاثیررا مشخص میکند
wedge با گوه شکافتن
split دوبخشی شکافتن
cleavage شکافتن سنگ
hackle از هم بازکردن شکافتن
openings شکافتن دفاع
cleave شکافتن سلول
cleaves شکافتن سلول
opening شکافتن دفاع
fracture شکستن شکافتن
cleaved شکافتن سلول
cleavage عمل شکافتن
fractured شکستن شکافتن
fractures شکستن شکافتن
pierce the block شکافتن دفاع
fracturing شکستن شکافتن
cleavages عمل شکافتن
splitting شکافتن شکافتگی
cleavages شکافتن سنگ
wedging با گوه شکافتن
wedges با گوه شکافتن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com