Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
stave
شیارهای نازک چوب
Other Matches
gas grooves
شیارهای گاز
sinuous
دارای شیارهای موجی
bands
گروهی از شیارهای دیسک مغناطیسی
raggle
یکی از شیارهای سنگتراشی ریزه
band
گروهی از شیارهای دیسک مغناطیسی
sectors
تقسیم دیسک به شیارهای آدرس پذیر
sector
تقسیم دیسک به شیارهای آدرس پذیر
cable weft
پود ضخیم
[بعد از کامل شدن یک ردیف گره جهت محکم کردن آنها در اکثر فرش ها از یک پود نازک و سپس یک پود کلفت استفاده می شود در برخی مناطق نیز از دو پود نازک و یک پود کلفت بصورت یک در میان استفاده میکنند]
gyrus
لبه بهم چسبیده بین شیارهای مغز
gangplow
گاو اهنی که شیارهای موازی ایجاد کند
contiguous
فایل ذخیره شده در مجموعهای از شیارهای دیسک مجاور هم
rill
جوی کوچک شیارهای ساحلی دریا جاری شدن
distribute
سیسم نا متمرکز که در آن چندین کامپیوتر مختلف شیارهای ثابتی دارند
ports
انواع بندرهای ساحلی شیارهای برجسته یا مجاری عبور روغن
fragmentation
فایل ذخیره شده روی شیارهای نامتمادی دیسک سخت
distributing
سیسم نا متمرکز که در آن چندین کامپیوتر مختلف شیارهای ثابتی دارند
distributes
سیسم نا متمرکز که در آن چندین کامپیوتر مختلف شیارهای ثابتی دارند
tracked
تعداد شیارهای داده هم مرکز روی سطح دیسک در واحد اینچ
interleave factor
نرخ شیارهای رد شده بین عملیات دستیابی روی دیسک سخت
track
تعداد شیارهای داده هم مرکز روی سطح دیسک در واحد اینچ
tracks
تعداد شیارهای داده هم مرکز روی سطح دیسک در واحد اینچ
resists
ماده محافظ شیارهای PCB که تحت تاثیر مواد شیمیایی قرار نمیگیرد
resisting
ماده محافظ شیارهای PCB که تحت تاثیر مواد شیمیایی قرار نمیگیرد
multilayer
تخته مدار چاپ شده که چندین لایه یا شیارهای هادی متصل دارد
resisted
ماده محافظ شیارهای PCB که تحت تاثیر مواد شیمیایی قرار نمیگیرد
resist
ماده محافظ شیارهای PCB که تحت تاثیر مواد شیمیایی قرار نمیگیرد
track
شیار روی دیسک مغناطیسی که حاوی آدرس فایل ها و... که روی شیارهای دیگر ذخیره شده اند است
tracked
شیار روی دیسک مغناطیسی که حاوی آدرس فایل ها و... که روی شیارهای دیگر ذخیره شده اند است
tracks
شیار روی دیسک مغناطیسی که حاوی آدرس فایل ها و... که روی شیارهای دیگر ذخیره شده اند است
boarded
وسیله نصب مسط ح که شیارهای هادی سطح آن چاپ یا حک شده است و پس از نصب اجزای آن مدار کامل میشود
board
وسیله نصب مسط ح که شیارهای هادی سطح آن چاپ یا حک شده است و پس از نصب اجزای آن مدار کامل میشود
cards
مجموعهای از شیارهای فلزی در انتهای لبه و روی سطح کارت که باعث ورود آن دراتصال لبه و ایجاد تماس الکتریکی میشود.
access mechanism
دستگاه مکانیکی در واحدذخیره دیسک که نوکهای مخصوص خواندن و نوشتن را روی شیارهای صحیح دیسک قرار میدهد مکانیزم دستیابی
card
مجموعهای از شیارهای فلزی در انتهای لبه و روی سطح کارت که باعث ورود آن دراتصال لبه و ایجاد تماس الکتریکی میشود.
permanent
تشکیل شده از شیارهای دیسک پیاپی که از فایل جابجایی برای نرم افزار که حافظه مجازی را پیاده سازی میکند استفاده میشود مثل ویندوز ماکرو سافت
softhearted
نازک دل
papyraceous
نازک
frailer
نازک
perone
نازک نی
gossamer
نازک
touchier
دل نازک
fragile
نازک
attenute
نازک
slims
نازک
slimmest
نازک
slimmed
نازک
slim
نازک
egg shell
نازک
frail
نازک
slimming
نازک
feather edged
لب نازک
soft-hearted
نازک دل
soft hearted
نازک دل
touchy
دل نازک
touchiest
دل نازک
frailest
نازک
tinnily
نازک
tenuous
نازک
finest
نازک
fined
نازک
thin
نازک
tenderhearted
<adj.>
دل نازک
ethereal
نازک
thinned
نازک
thinners
نازک
thinnest
نازک
young ice
یخ نازک
thins
نازک
tendered
نازک
tenderest
نازک
tender hearted
نازک دل
tender hearted
دل نازک
eggshell
نازک
eggshells
نازک
tenderhearted
دل نازک
tendering
نازک
svelt
نازک
tender
نازک
fine
نازک
circuits
وسیله نصب مسط ح که شیارهای هادی فلزی دارد که روی سطح آن چاپ شده اند و پس از نصب اجزای دیگر مدار کامل میشود
circuit
وسیله نصب مسط ح که شیارهای هادی فلزی دارد که روی سطح آن چاپ شده اند و پس از نصب اجزای دیگر مدار کامل میشود
defect skipping
روش مشخص کردن و برچسب گداری شیارهای حساس مغناطیسی در حال ساخت تا استفاده نشوند. اشاره به شیار بعدی مناسبی که قابل استفاده است
verglas
قشر نازک یخ
extenuate
نازک کردن
thready
نازک چسبناک
softest
مهربان نازک
softer
مهربان نازک
soft
مهربان نازک
thinner
نازک کننده
film
پرده نازک
card board
مقوای نازک
d. constitution
وجود نازک
gold leaf
زرورق نازک
scale board
تخته نازک
hairline rule
خط بسیار نازک
lambkino
بچه نازک
squeamishness
نازک طبعی
patsy
نازک نارنجی
pellicle
پوسته نازک
pellicle
غشاء نازک
picksome
نازک نارنجی
radicle
فرعی نازک
shim
بوش نازک
small stuff
طناب نازک
tenderhefted
دل نازک دل رحیم
tenderization
نازک سازی
d. touch
نازک کاری
feather edge
لبه نازک
thin skinned
نازک نارنجی
featheredge
لبه نازک
thin skinned
پوست نازک
fine draw
نازک کردن
thin film
لایه نازک
thin film
غشای نازک
fine spun
نازک ریسته
finespun
نازک رشته
folia
طبقات نازک
folium
طبقه نازک
tanyphonia
نازک صدایی
thins
نازک شدن
cord
طناب نازک
racking
طناب نازک
thins
نازک کردن
spare
نحیف نازک
spared
نحیف نازک
delicate
نازک بین
thinnest
نازک شدن
cords
طناب نازک
attenuating
نازک کردن
slat
تخته نازک
slats
تخته نازک
thinly
به طور نازک
finishing
نازک کاری
rice paper
کاغذ نازک
attenuated
نازک کردن
cardboard
مقوای نازک
attenuates
نازک کردن
thinnest
نازک کردن
thin
نازک شدن
mull
ململ نازک
joinery
نازک کاری
thinned
نازک کردن
filmed
پرده نازک
thinned
نازک شدن
thinners
نازک کردن
attenuate
نازک کردن
thinners
نازک شدن
thin
نازک کردن
gold leaf
ورقه طلای نازک
oxide skin
قشر نازک اکسید
strip
ماده طولانی نازک
marline
طناب علفی نازک
metal foil
ورق نازک فلزی
thin film circuit
مدار غشایی نازک
onionskin
کاغذ نازک زرورق
niminy piminy
نازک نارنجی و ژستی
onion skin
یکجور کاغذ نازک
thin film memory
حافظه غشایی نازک
foreign letter paper
کاغذ چاپاری نازک
laminal
دارای ورقههای نازک
touchy
نازک نارنجی حساس
splint bone
استخوان ساق نازک نی
deposition
سطح با یک لایه نازک
veneer
لایه نازک چوب
magnetic thin film
فیلم نازک مغناطیسی
laminar
دارای ورقههای نازک
seams
رگه نازک معدن
seam
رگه نازک معدن
shear thinning
نازک شدن برش
depositions
سطح با یک لایه نازک
touchier
نازک نارنجی حساس
magnetic thin film
غشاء نازک مغناطیسی
hair stroke
نازک کاری درخوشنویسی
touchiest
نازک نارنجی حساس
fleshings
جامه نازک تن نما
tin foil
ورق نازک قلع
scruff
پرده نازک غشاء
tissue paper
دستمال کاغذی نازک
toile
پارچه کتان نازک
French stick
قرصدراز نازک نان
feathured-edged
لبه نازک شده
masterstroke
نازک کاری هنری
gauzy
نازک وسوراخ سوراخ
attenuating
ضعیف شدن نازک
thin walled cylinder
استوانه جدار نازک
wire
هادی فلزی نازک
flat colour
رنگ نازک مستوی
field point
سر تیر بسیار نازک
peeling
پارچه لباسی نازک
thin layer chromatography
کروماتوگرافی لایه نازک
attenuate
ضعیف شدن نازک
masterstrokes
نازک کاری هنری
thin plate battery
باتری صفحه نازک
attenuates
ضعیف شدن نازک
thin skinned
دارای پوست نازک
attenuated
ضعیف شدن نازک
wires
هادی فلزی نازک
tiffany
پارچه توری ابریشمی نازک
delicacies
نازک بینی خوراک لذیذ
he is thinly dressed
لباس نازک پوشیده است
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com