Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 202 (9 milliseconds)
English	Persian
to sound a retreat	شیپور عقب نشینی زدن
to sound the retire	شیپور عقب نشینی زدن
Other Matches
tabard	نوار تزیینی ترمپت یا شیپور پرچم شیپور
bugle call	علامت دادن به وسیله شیپور شیپور جمع
backpedal	عقب نشینی در مقابل حریف عقب نشینی
withdrawal	عملیات عقب نشینی اختیاری عقب نشینی
withdrawals	عملیات عقب نشینی اختیاری عقب نشینی
variable recoil	سیستم عقب نشینی متغیر دستگاه عقب نشینی متغیر
recoilless	جنگ افزار بدون عقب نشینی بدون عقب نشینی
trumpeted	شیپور
key bugle	شیپور
tooter	شیپور زن
cornu	شیپور
trumpeting	شیپور
trumpeter	شیپور زن
trumpet	شیپور
clarion	شیپور
trom'ba	شیپور
trombonists	شیپور زن
bugles	شیپور
trombonist	شیپور زن
bugle	شیپور
trumpeters	شیپور زن
cones	شیپور
cone	شیپور
call to quarters	شیپور احضار
last port	شیپور خاموشی
eustachian tube	شیپور استاش
heave out	شیپور بیداری
first call	شیپور جمع
drill call	شیپور مشق
cornett	نوعی شیپور
clarion	شیپور جنگ
trump	صدای شیپور
trumps	صدای شیپور
air operated horn	شیپور بادی
assembly	شیپور جمع
taps	شیپور خاموشی
curfews	شیپور خاموشی
curfew	شیپور خاموشی
chamade	شیپور امان
clarion	شیپور بلند
last port	شیپور عزا
last post	شیپور خاموشی
clang	صدای شیپور
to blow atrumpet	نواختن شیپور
to sound a parley	با زدن شیپور
cornets	نوعی شیپور
to the color	شیپور احترام
tubas	شیپور بزرگ
tuba	شیپور بزرگ
cornet	نوعی شیپور
French horn	نوعی شیپور
turn in	شیپور خاموشی
turn out	شیپور بیداری
horn	شیپور پیاله
clangs	صدای شیپور
clanging	صدای شیپور
clanged	صدای شیپور
the sound of a bugle	صدای شیپور
trumpet	شیپور زدن
salpingitis	اماس شیپور
service calls	شیپور خدمت
reveille	شیپور بیدارباش
syrint	شیپور بیداری
trumpeting	شیپور زدن
tantara	صدای شیپور
tantara	شیپور زدن
trumpeted	شیپور زدن
alarmingly	شیپور حاضرباش اشوب
alarmed	شیپور حاضرباش اشوب
alarm	شیپور حاضرباش اشوب
first seargeant's call	شیپور سرگروهبان پیش
campanula	[شبیه شیپور مینیاتوری]
pipe down	بوسیله شیپور یا نای
alarms	شیپور حاضرباش اشوب
general muster	شیپور جمع عمومی
officers call	شیپور افسر پیش
starke	با شیپور علامت دادن
trom'ba	شاخ شیپور زدن
alarum	اخطار شیپور حاضرباش
sousaphone	شیپور زنگوله دار
service calls	شیپور جمع عمومی
warison	پاداش شیپور حمله
to the color	شیپور احترام پرچم
first post	شیپور خبر شبانه
trumpet	شیپورچی شیپور زدن
blasts	صدای شیپور بادزدگی
blast	صدای شیپور بادزدگی
trumpeted	شیپورچی شیپور زدن
trumpeting	شیپورچی شیپور زدن
drill call	شیپور شروع مشق صف جمع
call-ups	شیپور احضار بخاطر اوردن
call up	شیپور احضار بخاطر اوردن
saxtuba	شیپور برنجی دارای صدای بم
assembly	شیپور خاموشی دستگاه مرکب
call-up	شیپور احضار بخاطر اوردن
trombone	شیپور دارای قسمت میانی متحرک
sennet	شیپور علامت شروع نمایش یا ختم ان
foghorn	شیپور اعلام خطرمه گرفتگی اژیر مه
foghorns	شیپور اعلام خطرمه گرفتگی اژیر مه
alarms	اعلام خطر شماطه ساعت شیپور اشوب
alarmingly	اعلام خطر شماطه ساعت شیپور اشوب
alarm	اعلام خطر شماطه ساعت شیپور اشوب
alarmed	اعلام خطر شماطه ساعت شیپور اشوب
sedimentary	ته نشینی
illuviation	ته نشینی
recoil	پی نشینی
precipitation	ته نشینی
recoiled	پی نشینی
nightlife	شب نشینی
evening party	شب نشینی
recoiling	پی نشینی
sedimentation	ته نشینی
an eveing party	شب نشینی
recoils	پی نشینی
adsorption	رو نشینی
settling	ته نشینی
sedinentation	ته نشینی
subsidence	ته نشینی
sedimentation	ته نشینی
wake	شب نشینی
deposit	ته نشینی
deposits	ته نشینی
retrocedence	پس نشینی
wakes	شب نشینی
waked	شب نشینی
soiree	شب نشینی
soirees	شب نشینی
soirTes	شب نشینی
katabasis	عقب نشینی
silting	رسوب ته نشینی
electrostatic procipitation	ته نشینی الکترواستاتیک
sedimentation pond	حوضچه ته نشینی
retrocedence	عقب نشینی
hypostatic	ناشی از ته نشینی
to burn the midnight oil	شب نشینی کردن
cotenancy	هم اجاره نشینی
solitariness	گوشه نشینی
eremitic life	گوشه نشینی
eremitism	گوشه نشینی
tenantry	اجاره نشینی
nomadism	کوچ نشینی
retreat	عقب نشینی
retrocession	عقب نشینی
retreated	عقب نشینی
hutment	کلبه نشینی
to burn the midnighoil	شب نشینی کردن
ruralize	ده نشینی کردن
retreating	عقب نشینی
reclvsion	گوشه نشینی
retreats	عقب نشینی
urbanism	شهر نشینی
fallback	عقب نشینی
sequestered life	گوشه نشینی
settlements	ته نشینی مسکن
suburbia	حومه نشینی
recoil	عقب نشینی
recoiled	عقب نشینی
urbanization	شهر نشینی
recoils	عقب نشینی
recoiling	عقب نشینی
line of retreat	خط عقب نشینی
recesses	عقب نشینی
break ground	عقب نشینی
recess	عقب نشینی
seclusion	گوشه نشینی
settlement	ته نشینی مسکن
sanctuary	حق بست نشینی
sanctuaries	حق بست نشینی
toots	صدای تیزشیپور وبوق یاسوت بطور منقطع شیپور زدن
tooting	صدای تیزشیپور وبوق یاسوت بطور منقطع شیپور زدن
tooted	صدای تیزشیپور وبوق یاسوت بطور منقطع شیپور زدن
toot	صدای تیزشیپور وبوق یاسوت بطور منقطع شیپور زدن
to lose ground	عقب نشینی کردن
backblast	موج عقب نشینی
urbanistic	وابسته بشهر نشینی
withdraw	عقب نشینی کردن
retreat	عقب نشینی کردن
rocket propulsion	فشارعقب نشینی موشک
to sound the retreat	شیپورعقب نشینی زدن
urbanist	وابسته بشهر نشینی
sinks	ته نشینی حفره یاگودال
to give ground	عقب نشینی کردن
ebb current	عقب نشینی اب دریا
to fall back	عقب نشینی کردن
subornation	زیر پا نشینی اغواء
to beat a retreat	عقب نشینی کردن
to beat a retreat	کوس عقب نشینی
colonial	معماری کوچ نشینی
give ground <idiom>	عقب نشینی کردن
drop back <idiom>	عقب نشینی کردن
sink	ته نشینی حفره یاگودال
short recoil	عقب نشینی کوتاه
To retreat. To withdraw.	عقب نشینی کردن
sedimentation analysis	تجزیه بروش ته نشینی
long recoil	عقب نشینی طولانی
forced withrawal	عقب نشینی اجباری
retreated	عقب نشینی کردن
companionship	مصاحبت پهلو نشینی
retreating	عقب نشینی کردن
blowback	ضربه عقب نشینی

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com