Total search result: 304 (16 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
subject |
شیی موضوع |
subjected |
شیی موضوع |
subjecting |
شیی موضوع |
subjects |
شیی موضوع |
|
|
Search result with all words |
|
field |
کدی که نشان دهنده خاتمه یک موضوع و شروع بعدی است |
fielded |
کدی که نشان دهنده خاتمه یک موضوع و شروع بعدی است |
fields |
کدی که نشان دهنده خاتمه یک موضوع و شروع بعدی است |
frequently |
صفحه وب یا فایل کمک که حاوی سوالات متداول و پاسخ آن درباره یک موضوع مربوطه است |
topic |
موضوع |
topics |
موضوع |
direct objects |
موضوع منظره |
direct objects |
موضوع |
indirect objects |
موضوع منظره |
indirect objects |
موضوع |
object |
موضوع منظره |
object |
موضوع |
objected |
موضوع منظره |
objected |
موضوع |
objecting |
موضوع منظره |
objecting |
موضوع |
objects |
موضوع منظره |
objects |
موضوع |
criteria |
موضوع |
research |
توسعه علمی برای یادگیری حقایق جدید درباره یک موضوع مط العاتی |
researched |
توسعه علمی برای یادگیری حقایق جدید درباره یک موضوع مط العاتی |
researches |
توسعه علمی برای یادگیری حقایق جدید درباره یک موضوع مط العاتی |
researching |
توسعه علمی برای یادگیری حقایق جدید درباره یک موضوع مط العاتی |
tag |
حروف شناسایی فایل یا یک موضوع |
tags |
حروف شناسایی فایل یا یک موضوع |
word |
موضوع زبان مجزا که با بقیه استفاده میشود تا نوشتار یا سخنی را ایجاد کند که قابل فهم است |
worded |
موضوع زبان مجزا که با بقیه استفاده میشود تا نوشتار یا سخنی را ایجاد کند که قابل فهم است |
hierarchies |
روش سازماندهی شی یا داده یا ساختار آن . معمولا با مهمترین یا آنه حق تقدم بیشتر دارد یا کلی ترین موضوع در بالا و پس کارکردن یا پایین ساختار درختی |
hierarchy |
روش سازماندهی شی یا داده یا ساختار آن . معمولا با مهمترین یا آنه حق تقدم بیشتر دارد یا کلی ترین موضوع در بالا و پس کارکردن یا پایین ساختار درختی |
circular |
فایل دادهای که شروع و خاتمه قابل دیدن ندارد. هر موضوع به محل موضوع بعد اشاره میکند و آخرین به اولین اشاره میکند |
circulars |
فایل دادهای که شروع و خاتمه قابل دیدن ندارد. هر موضوع به محل موضوع بعد اشاره میکند و آخرین به اولین اشاره میکند |
demur |
ایراد میکند که مدعی یا ادعای وی شرایط قانونی لازم را فاقد است . دراین حالت موضوع به دادگاه احاله میشود که تصمیم بگیرد که اصولا" خوانده ملزم به پاسخگویی دعوی هست یانه |
demurred |
ایراد میکند که مدعی یا ادعای وی شرایط قانونی لازم را فاقد است . دراین حالت موضوع به دادگاه احاله میشود که تصمیم بگیرد که اصولا" خوانده ملزم به پاسخگویی دعوی هست یانه |
demurring |
ایراد میکند که مدعی یا ادعای وی شرایط قانونی لازم را فاقد است . دراین حالت موضوع به دادگاه احاله میشود که تصمیم بگیرد که اصولا" خوانده ملزم به پاسخگویی دعوی هست یانه |
demurs |
ایراد میکند که مدعی یا ادعای وی شرایط قانونی لازم را فاقد است . دراین حالت موضوع به دادگاه احاله میشود که تصمیم بگیرد که اصولا" خوانده ملزم به پاسخگویی دعوی هست یانه |
pack |
توافق وقتی چندین موضوع مختلف همزمان موافق باشند |
packs |
توافق وقتی چندین موضوع مختلف همزمان موافق باشند |
acquisition |
جمع آوری داده در مورد یک موضوع |
acquisitions |
جمع آوری داده در مورد یک موضوع |
queue |
فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود |
queued |
فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود |
queueing |
فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود |
queues |
فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود |
registration |
اسم نویسی موضوع ثبت شده |
delimit |
فایلی که موضوع یا فیلد داده با کاما جدا شده اند |
delimited |
فایلی که موضوع یا فیلد داده با کاما جدا شده اند |
delimiting |
فایلی که موضوع یا فیلد داده با کاما جدا شده اند |
delimits |
فایلی که موضوع یا فیلد داده با کاما جدا شده اند |
guarantee |
متن قانونی که صحت کار ماشین یا کیفیت خوب یک موضوع را تایید میکند |
guaranteed |
متن قانونی که صحت کار ماشین یا کیفیت خوب یک موضوع را تایید میکند |
guarantees |
متن قانونی که صحت کار ماشین یا کیفیت خوب یک موضوع را تایید میکند |
symposia |
مقالات گوناگون درباره یک موضوع |
symposium |
مقالات گوناگون درباره یک موضوع |
symposiums |
مقالات گوناگون درباره یک موضوع |
grievance |
موضوع شکایت |
postulate |
اصل موضوع |
postulated |
اصل موضوع |
postulates |
اصل موضوع |
postulating |
اصل موضوع |
flagging |
قرار دادن یک نشانگر در یک موضوع تا بعداگ راحت پیدا شود |
case law |
رویهای که قاضی CL در موضوع خاصی اعمال میکند و از ان به بعدسابقه میشود |
significant |
یاتی درباره یک موضوع بیان میکند , با انتساب مقدار به هر یک |
significantly |
یاتی درباره یک موضوع بیان میکند , با انتساب مقدار به هر یک |
decade |
ده موضوع یا رویداد |
decades |
ده موضوع یا رویداد |
business |
موضوع تجارت |
businesses |
موضوع تجارت |
gambit |
بذله موضوع بحث |
gambits |
بذله موضوع بحث |
index |
علامت گذاری یک موضوع تا انتخاب شود و به شکل اندیس ذخیره شوند |
indexed |
علامت گذاری یک موضوع تا انتخاب شود و به شکل اندیس ذخیره شوند |
indexes |
علامت گذاری یک موضوع تا انتخاب شود و به شکل اندیس ذخیره شوند |
parallel |
که دو یا چند پردازنده همزمان یک یا چند موضوع داده کار می کنند. 2-دو یا چند بیت کلمه ارسالی روی خط جداگانه در یک زمان |
paralleled |
که دو یا چند پردازنده همزمان یک یا چند موضوع داده کار می کنند. 2-دو یا چند بیت کلمه ارسالی روی خط جداگانه در یک زمان |
paralleling |
که دو یا چند پردازنده همزمان یک یا چند موضوع داده کار می کنند. 2-دو یا چند بیت کلمه ارسالی روی خط جداگانه در یک زمان |
parallelled |
که دو یا چند پردازنده همزمان یک یا چند موضوع داده کار می کنند. 2-دو یا چند بیت کلمه ارسالی روی خط جداگانه در یک زمان |
parallelling |
که دو یا چند پردازنده همزمان یک یا چند موضوع داده کار می کنند. 2-دو یا چند بیت کلمه ارسالی روی خط جداگانه در یک زمان |
parallels |
که دو یا چند پردازنده همزمان یک یا چند موضوع داده کار می کنند. 2-دو یا چند بیت کلمه ارسالی روی خط جداگانه در یک زمان |
deal |
قراردادی که در آن روی چنیدن موضوع همزمان توافق میشود |
deals |
قراردادی که در آن روی چنیدن موضوع همزمان توافق میشود |
expert |
نرم افزاری که دانش نصیحت و قوانین تصویب شده توسط خبره ها را در یک موضوع مشخص به داده کاربر اعمال میکند تا کمک به رفع یک مشکل |
experts |
نرم افزاری که دانش نصیحت و قوانین تصویب شده توسط خبره ها را در یک موضوع مشخص به داده کاربر اعمال میکند تا کمک به رفع یک مشکل |
member |
1- یک شی در صفحه کتاب چند رسانهای . 2-رکورد یا موضوع مشخص در یک فیلد |
members |
1- یک شی در صفحه کتاب چند رسانهای . 2-رکورد یا موضوع مشخص در یک فیلد |
case |
موضوع حالت |
cases |
موضوع حالت |
monograph |
رساله درباره یک موضوع |
monographs |
رساله درباره یک موضوع |
head |
موضوع |
head |
موضوع در راس چیزی واقع شدن |
bracket |
چاپ کروشه اطراف یک موضوع برای بیان اینکه نشان دهند همان کار را انجام میدهد و از بقیه متن جدا شود |
euphemism |
استعمال کلمهء نیکو و مطلوبی برای موضوع یا کلمهء نامطلوبی |
euphemisms |
استعمال کلمهء نیکو و مطلوبی برای موضوع یا کلمهء نامطلوبی |
plot |
موضوع اصلی توط ئه |
plots |
موضوع اصلی توط ئه |
plotted |
موضوع اصلی توط ئه |
rule |
نرم افزاری که قوانین و دانش خبره را در یک موضوع مشخص برای داده کاربر برای حل مشکل اعمال میکند |
pirate |
کپی از نرم افزار یا موضوع دیگر که حق کپی دارد که غیرقانونی انجام شود |
pirated |
کپی از نرم افزار یا موضوع دیگر که حق کپی دارد که غیرقانونی انجام شود |
pirates |
کپی از نرم افزار یا موضوع دیگر که حق کپی دارد که غیرقانونی انجام شود |
Other Matches |
|
sequential access |
فایل ترتیبی اندیس دار که موضوع به موضوع در بافر خوانده میشود |
It is formed by alternatively lifting and lowering one warp thread across one weft thread |
این است که توسط روش دیگر بلند کردن و پایین آوردن موضوع یکی پیچ و تاب در سراسر یک موضوع پود تشکیل |
red herring |
شاه ماهی سرخ موضوع مطرح شده برای فرار از طرح موضوع موردبحث |
red herrings |
شاه ماهی سرخ موضوع مطرح شده برای فرار از طرح موضوع موردبحث |
that is not the proposition |
موضوع چیز دیگر است موضوع این نیست |
reversing |
روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد |
reverses |
روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد |
reversed |
روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد |
reverse |
روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد |
point |
موضوع |
propositioning |
موضوع |
proposition |
موضوع |
matters |
موضوع |
topics |
موضوع ها |
themes |
موضوع ها |
propositioned |
موضوع |
mattered |
موضوع |
subject |
موضوع |
subjects |
موضوع ها |
propositions |
موضوع |
afair |
موضوع |
subject [topic] |
موضوع |
text |
موضوع |
themes |
موضوع |
theme |
موضوع |
issue |
موضوع |
issues |
موضوع |
texts |
موضوع |
topic |
موضوع |
plotless |
بی موضوع |
questions |
موضوع |
questioned |
موضوع |
mattering |
موضوع |
question |
موضوع |
issued |
موضوع |
motif |
موضوع |
subjects |
موضوع |
motifs |
موضوع |
matter |
موضوع |
subjecting |
موضوع |
subjected |
موضوع |
issues |
موضوع شماره |
subject matter |
مطلب موضوع |
side issue |
موضوع فرعی |
off the track |
از موضوع پرت |
subjects |
رعایا موضوع |
privity |
موضوع محرمانه |
issues |
موضوع دعوی |
subject matter |
موضوع اصلی |
res ipsa loquitur |
موضوع گویاست |
irrelevant |
خارج از موضوع |
objective complement |
مکمل موضوع |
out of question |
خارج از موضوع |
not to the point |
خارج از موضوع |
recitations |
تعریف موضوع |
at issue |
موضوع بحث |
affaire d'honneur |
موضوع شرافتی |
subjecting |
رعایا موضوع |
it is a question of money |
موضوع بسته به |
recitation |
تعریف موضوع |
beside the question |
خارج از موضوع |
in contestation |
موضوع بحث |
not to point |
بیرون از موضوع |
monomaniac |
دیوانه یک موضوع |
matter on hand |
موضوع بحث |
problem |
معما موضوع |
problems |
معما موضوع |
lemma |
مقدمه موضوع |
subjected |
رعایا موضوع |
in question |
موضوع بحث |
side issues |
موضوع فرعی |
subject |
رعایا موضوع |
issued |
موضوع دعوی |
a horse of another colour [different colour] |
موضوع علیحده |
What gives? |
موضوع چه است؟ |
What is happening? |
موضوع چه است؟ |
What's on? |
موضوع چه است؟ |
What's behind all this? |
موضوع چه است؟ |
What's up? |
موضوع چه است؟ |
issued |
موضوع شماره |
What's wrong? |
موضوع چه است؟ |
What's going on? |
موضوع چه است؟ |
What is the matter? |
موضوع چه است؟ |
What's cooking? |
موضوع چه است؟ |
What's the matter? |
موضوع چیه؟ |
fair game <idiom> |
موضوع تهاجم |
subject of debate |
موضوع دعوی |
universe of discourse |
موضوع بحث |
subject and predicate |
موضوع و محمول |
subduce |
موضوع کردن |
sign position |
موضوع علامت |
sides of the question |
اطراف موضوع |
side show |
موضوع فرعی |
What is it all about ? |
موضوع چیست ؟ |
issue |
موضوع دعوی |
neither here nor there <idiom> |
بیربط به موضوع |
issue |
موضوع شماره |
that is a matter of habit |
موضوع عادت است |
permit goods coveredby |
کالای موضوع پروانه |
the matter is perplexed |
موضوع درهم است |
that is not the question |
موضوع این نیست |
It dawned on me. |
بعدش من [آن موضوع را] فهمیدم. |
question in dispute |
موضوع متنازع فیه |
It deals with ... |
موضوع در باره ... است. |
the matter in hand |
موضوع مورد بحث |
reagent |
موضوع ازمایش روانی |
remind me ofit |
ان موضوع را بخاطرمن بیاورید |
stick to the point |
از موضوع خارج نشوید |
the tax in question |
مالیات موضوع بحث |
thematic apperception test |
ازمون اندریافت موضوع |
lowdown <idiom> |
لپ مطلب ،حقیقت موضوع |
contested area |
منطقه موضوع اختلاف |
deviate from the main subject |
از موضوع خارج شدن |
donnee |
موضوع داستان یا درام |
embroglio |
گیر موضوع غامض |
red herring <idiom> |
از موضوع اصلی دورکردن |
matter in hand |
موضوع مورد بحث |
it is a question of money |
موضوع پول است |
at stake |
نامعلوم موضوع بحث |
dawn on <idiom> |
روشن شدن (موضوع) |
topicality |
موضوع موردبحث روز |
name of the game <idiom> |
قسمت اصلی یک موضوع |
object of worship |
موضوع پرستش یاستایش |
obiter dictum |
خارج از موضوع دعوی |
vexata questio |
موضوع متنازع فیه |
The contrary was proved. |
عکس موضوع ثابت شد |
i a with you on that matter |
من در ان موضوع با شماموافق هستم |
The topic of our discussion . The subject of our talk (argument). |
موضوع بحث وصحبت ما |
That is beside the point. It is irrelevant ( inconsequential , immaterial ) . |
ربطی به موضوع ندارد |
causes |
موضوع منازع فیه |
cause |
موضوع منازع فیه |
subjecting |
مبحث موضوع مطالعه |
subjected |
مبحث موضوع مطالعه |
subject |
مبحث موضوع مطالعه |
causing |
موضوع منازع فیه |
content |
موضوع یک برنامه یا متن |
contenting |
موضوع یک برنامه یا متن |
bet |
موضوع شرط بندی |
bets |
موضوع شرط بندی |
subjects |
مبحث موضوع مطالعه |
there |
دراین موضوع انجا |
love is everything |
موضوع اصلی محبت است |
get wise to something/somebody <idiom> |
درمورد موضوع محرمانه فهمیدن |
matter of mutual interest |
موضوع دارای سود دوجانبه |
There is more to it than meets the eye . It is not simple as all that. |
موضوع اینقدرها هم ساده نیست |
You must not relent on this point . You must stand firm. |
مبادا سر این موضوع شل بیائی |
To stick to the main topic ( issue ). |
از موضوع اصلی خارج نشدن |
It is pointless for her to come here . |
موضوع ندارد اینجا بیاید |
drag in <idiom> |
پا فشاری روی موضوع دیگری |
He feels bad about it . He is concerned about it. |
از این موضوع ناراحت است |
Why have you seized on this topic? |
چرا چسبیدی به این موضوع ؟ |
sonnet sequence |
غزلیات دارای موضوع واحد |
star turn |
موضوع مهم وقابل توجه |
text book |
کتاب اصلی دریک موضوع |
the reverse of the medal |
طرف یا جنبه دیگر موضوع |
specialises |
مط العه و خبره بودن در یک موضوع |
specialising |
مط العه و خبره بودن در یک موضوع |
relational database management system |
نشانهای که دو موضوع را مقایسه میکند |
relational database |
نشانهای که دو موضوع را مقایسه میکند |
specialize |
مط العه و خبره بودن در یک موضوع |
specializes |
مط العه و خبره بودن در یک موضوع |
to expatiate on a subject |
راجع یک موضوع زیادگویی کردن |
wide of the subject |
از موضوع پرت خارج ازموضوع |
problem plav |
نمایشی که موضوع ان مسئلهای باشد |
specializing |
مط العه و خبره بودن در یک موضوع |
Not to know what one is talking about. |
از موضوع ( مرحله )پرت بودن |
distinguish |
بیان اختلاف بین دو موضوع |
distinguishes |
بیان اختلاف بین دو موضوع |
so much for that |
تا اینجاراجع باین موضوع بس است |
sideshow |
موضوع فرعی انحراف اتفاقی |
search |
جستجو برای یک موضوع داده |
textbook |
کتاب اصلی دریک موضوع |
textbooks |
کتاب اصلی دریک موضوع |
sideshows |
موضوع فرعی انحراف اتفاقی |
That is a separate question. |
این یک موضوع جدایی است. |
searched |
جستجو برای یک موضوع داده |
I'll look into the matter. |
من موضوع را دنبال خواهم کرد. |
searches |
جستجو برای یک موضوع داده |
acatalepsy |
موضوع غیرقابل درک مکتب |
extrajudicial |
بدون ارتباط به موضوع دعوی |
searchingly |
جستجو برای یک موضوع داده |
studies |
موضوع تحصیلی اتاق مطالعه |
study |
موضوع تحصیلی اتاق مطالعه |
studying |
موضوع تحصیلی اتاق مطالعه |
Something is wrong. |
عیبی درکار [این موضوع] است. |
to harp on one string |
پیوسته روی یک موضوع بحث کردن |
It finally sunk in ! <idiom> |
آخرش متوجه شد که موضوع چه است! [اصطلاح] |
That is a separate question. |
این جدا از موضوع بحث ما است. |
the nature of the case |
ماهیت دعوا یا موضوع خوش خویی |
At last the penny dropped! <idiom> |
آخرش متوجه شد که موضوع چه است! [اصطلاح] |
I tell you this in all seriousness. |
این موضوع ؟ ؟ کاملا"جدی می گویم |
That's quite another matter. |
این که کاملا موضوع دیگری است. |
Let's drop the subject. |
از این موضوع صرف نظر کنیم . |
What's it [all] about? [ What are you talking about?] |
موضوع چه است؟ [از چه چیزی حرف می زنی؟] |
She turned the conversation to another subject. |
او [زن] موضوع را [به چیزی دیگر] عوض کرد. |
It's all about ... |
همه اش [تمام موضوع] مربوط می شود به ... |
This question is not at issue. |
بحث روی این موضوع نیست. |
Dont let on that you know. |
بروی خودت نیاور که موضوع رامیدانی |
That's the way the ball bounces. <idiom> |
موضوع اینطوری است. [اصطلاح روزمره] |
It is of no interest to me at all. |
من به این موضوع اصلا"علاقه ای ندارم |