Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (4 milliseconds)
English
Persian
sonic boom
صدای برخورد هوا با جلوهواپیمای دارای سرعت مافوق صوت
sonic booms
صدای برخورد هوا با جلوهواپیمای دارای سرعت مافوق صوت
Other Matches
supersonic
هواپیمای مافوق سرعت صوت با سرعت مافوق سرعت صوت
transonic
سرعت سیال بین مافوق صوت و زیر سرعت صوت
supersonic
سرعت مافوق صوت
hypersonic
سرعت مافوق صوت
rarefaction
جریان مافوق صوت درمجرای همگرا که در ان فشارکاهش یافته و سرعت شدیداافزایش یابد
impact sound
صدای برخورد
collision rate
سرعت برخورد
impingement
برخورد گازهای با سرعت زیاد به ساختمان هواپیما
atmospheric braking
کند شدن سرعت حرکت یک جسم هنگام برخورد بااتمسفر
snapped
شکستن صدای شلاق با سرعت عمل کردن
snapping
شکستن صدای شلاق با سرعت عمل کردن
snap
شکستن صدای شلاق با سرعت عمل کردن
snaps
شکستن صدای شلاق با سرعت عمل کردن
pitot pressure
فشار برخورد هوا که به منظور اندازه گیری سرعت هوا بکار میرود
rustler
دارای صدای خش خش
crepitant
دارای صدای خش خش
whizzer
دارای صدای غژ
squib
دارای صدای فش فش
rattly
دارای صدای تق تق
rustlers
دارای صدای خش خش
squibs
دارای صدای فش فش
stentorophonic
دارای صدای رسا
rattletrap
دارای صدای تق تق لغزنده
stridulatory
دارای صدای گوشخراش
stridulous
دارای صدای گوشخراش
clear voiced
دارای صدای صاف
wheeziest
دارای صدای خرخر
wheezier
دارای صدای خرخر
stentorophonic
دارای صدای بلند
wheezy
دارای صدای خرخر
high toned
دارای صدای زیر
osteal
دارای صدای استخوان
screecher
دارای صدای گوشخراش
low-key
دارای صدای گرفته
low key
دارای صدای گرفته
strident
دارای صدای مزاحم
stridently
دارای صدای مزاحم
screaky
دارای صدای گوشخراش
throatiest
دارای صدای گرفته وخشن
deep mouthed
دارای صدای درشت و کلفت
basset horn
قره نی دارای صدای تنور
splashing
دارای صدای چلب چلوب
throaty
دارای صدای گرفته وخشن
splash
دارای صدای چلب چلوب
silvern
دارای صدای نقره سیمین
raspy
دارای صدای گوش خراش
tweeter
بلندگوی دارای صدای ناهنجاروگوشخراش
walloping
قوی دارای صدای ضربت
wallopings
قوی دارای صدای ضربت
throatier
دارای صدای گرفته وخشن
woofer
دارای صدای کوتاه و گرفته
splashes
دارای صدای چلب چلوب
splashy
دارای صدای چلپ چلوپ
saxtuba
شیپور برنجی دارای صدای بم
piccolo
فلوت دارای صدای زیر
loudmouthed
وراج دارای صدای بلند
piccolos
فلوت دارای صدای زیر
stridulous or lant
دارای صدای گوش خراش
squishy
دارای صدای ترق وتروق
stertorous
دارای صدای خرخر وخس خس
soft spoken
دارای صدای نرم وملایم
soft-spoken
دارای صدای نرم وملایم
jet-propelled
دارای سرعت سیر هواپیمای جت
jet propelled
دارای سرعت سیر هواپیمای جت
squeaker
دارای صدای شبیه جغد یا موش
squeaky
جیغ جیغو دارای صدای شبیه جغد یاموش
jet stream
جریان باد جت استریم درطبقه استراتوسفر که دارای فشار و سرعت زیاد میباشد
constant speed propeller
ملخی که سیستم کنترل ان دارای یک گاورنر و یک فیدبک بوده و گام ملخ را به منظورثابت نگه داشتن سرعت دوران تنظیم میکند
twangy
دارای صدای دنگ دنگ تودماغی
ticker
دارای صدای تیک تیک تلگراف
channel
جداسازی کانال ها بر حسب مقدار برخورد بین دو کانال هر قدر برخورد کمتر باشد کانال بهتر است
channeled
جداسازی کانال ها بر حسب مقدار برخورد بین دو کانال هر قدر برخورد کمتر باشد کانال بهتر است
channels
جداسازی کانال ها بر حسب مقدار برخورد بین دو کانال هر قدر برخورد کمتر باشد کانال بهتر است
channeling
جداسازی کانال ها بر حسب مقدار برخورد بین دو کانال هر قدر برخورد کمتر باشد کانال بهتر است
channelled
جداسازی کانال ها بر حسب مقدار برخورد بین دو کانال هر قدر برخورد کمتر باشد کانال بهتر است
jingly
دارای صدای جرنگ جرنگ
honked
صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
honks
صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
honk
صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
honking
صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
acrophony
صدای حرف اول کلماتی که معرف خود ان کلمه باشدمانند صدای a درالف
combined speed indicator
عقربه نشان دهنده سرعت علمی و عملی سرعت نمای مرکب
speed ring
طوقه تطبیق سرعت توپ پدافند هوایی طبله سرعت نما
inflow ratio
نسبت سرعت واقعی رتورکرافت به سرعت محیطی نوک تیغه ها
synthesizers
وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
voices
وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
synthesizer
وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
synthesisers
وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
voicing
وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
voice
وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
pings
صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
pinging
صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
pinged
صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
ping
صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
burning rate
سرعت سوزش مهمات یا خرج سرعت مصرف سوخت
indicated airspeed
سرعت تعیین شده بوسیله سرعت نمای هواپیما
drag
وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
drags
وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
dragged
وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
contralto
زیرترین صدای مردانه بم ترین صدای زنانه
contraltos
زیرترین صدای مردانه بم ترین صدای زنانه
tachometer
اندازه گیر سرعت چرخش سرعت سنج
machine number
عدد نسبت سرعت هواپیما به سرعت صوت
rate of flame propagation
سرعت پخش شدن شعله سرعت احتراق
true air speed
سرعت حقیقی هواپیما یا سرعت تنظیم شده ان
superordinates
مافوق
transcendent
مافوق
superordinate
مافوق
superior
مافوق
upmost
مافوق
trancscendent
مافوق
trans-
مافوق
superiors
مافوق
superconducter
مافوق هادی
hypermedia
مافوق رسانه
superior
مافوق بالارتبه
mandated
دستور مافوق
superiors
مافوق بالارتبه
supranational
مافوق ملیت
hyperphyscal
مافوق طبیعت
mandate
دستور مافوق
dominant
مقتدر مافوق
supersensory
مافوق احساس
overlords
سرور مافوق
overlord
سرور مافوق
past
بعد از مافوق
mandating
دستور مافوق
hypersonic
مافوق فراصوت
hypertext
مافوق متن
superior order
دستور مافوق
superior order
امر مافوق
mandates
دستور مافوق
hereinabove
مافوق این
supersonic
مافوق صوت
preternatural
مافوق طبیعی
superhuman
مافوق انسانی
ultrasonics
مافوق صوت
chortle
صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
chortles
صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
phut
تق صدای ترکیدن بادکنک صدای گلوله
chortling
صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
monophthong
صدای ساده وتنها صدای بسیط
chortled
صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
head crash
برخورد فیزیکی نوک خواندن /نوشتن با سطح دیسک برخورد نوک خواندن ونوشتن با سطح ضبط شونده یک دیسک سخت که نتیجه اش از دست اطلاعات میباشد خرابی هد
variable ratio
گیربکسهایی که در ان به منظور ثابت نگاه داشتن سرعت برونگذاشت نسبت تبدیل صرف نظر از سرعت درون گذاشت تغییر میکند
muzzle velocity
سرعت دهانهای سرعت اولیه گلوله
rate of pouring
سرعت سیلان سرعت جاری شدن
inputted
فضای ذخیره سازی موقت داده دریافتی با سرعت کند وسیله ورودی /خروجی . پس با سرعت بیشتر به حافظه اصلی ارسال میشود
input
فضای ذخیره سازی موقت داده دریافتی با سرعت کند وسیله ورودی /خروجی . پس با سرعت بیشتر به حافظه اصلی ارسال میشود
supersonic nozzle
نازل مافوق صوت
supersonic
علم مافوق صوت
superconducting computers
کامپیوترهای مافوق هادی
beyond one's expectation
مافوق انتظار کسی
suoersonic compressor
کمپرسور مافوق صوت
supranational
مافوق محدودیتهای ملی
metagnostic
مافوق علم بشر
ultra
خیلی متعصب مافوق
above
مافوق واقع دربالا
supersonic propeller
ملخ مافوق صوت
supersonic turbine
توربین مافوق صوت
superman
موجود مافوق انسان
supramundane
مافوق این جهان
supermen
موجود مافوق انسان
supersonic tunnel
تونل باد مافوق صوت
skirl
صدای زیر صدای نی انبان
support
CI مخصوص که با cpu کار میکند و یک تابع جمع یا عملیات استاندارد را به سرعت انجام میدهد و سرعت پردازش را افزایش میدهد
chocked nozzle
خروجی موتور جت که سرعت جریان گازهای خروجی دران به سرعت صوت رسیده است
accelerates
سرعت دادن سرعت گرفتن
subsonic
با سرعت کمتر از سرعت صوت
accelerating
سرعت دادن سرعت گرفتن
accelerated
سرعت دادن سرعت گرفتن
accelerate
سرعت دادن سرعت گرفتن
hyperphysical
خارق العاده مافوق قوه بدنی ومادی
mach hold
بستن سرعت ماخ به هواپیما بستن سرعت لازم به هواپیمابه طور خودکار
collisions
برخورد کردن برخورد تصادف کردن
collision
برخورد کردن برخورد تصادف کردن
dragger
شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
zero wait state
که آن قدر سریع است که با سرعت قط عات دیگر در کامپیوتر کار میکند و نیاز نیست به صورت مصنوعی سرعت آن کم شود یا وضعیت انتظار درج شود
it is past cure
از علاجش گذشته است مافوق انست که بتوان علاج کرد
cut off velocity
سرعت موشک در لحظه جداشدن موتور سرعت صعودنهایی موشک
air plot wind velocity
سرعت باد در مسیر هواپیما سرعت باد محاسبه شده
conical flow
تئوری جریانهای مافوق صوت روی صفحات مسطح گوشه دار
fast
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fasted
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fastest
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fasts
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
twang
صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن
twanged
صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن
twanging
صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن
Susurrus
صدای آرام و ملایم، مثل خش خش یا صدای آرام باد
twangs
صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن
airspeed
سرعت هواپیما در لحظه پرش با چتر سرعت پرش
airspeeds
سرعت هواپیما در لحظه پرش با چتر سرعت پرش
declared speed
سرعت اعلام شده به ناوگان سرعت استاندارد ناوگان
isobar
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobare
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
soft shelled
دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
cementitious
دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
ringent
دارای دهن باز دارای لبان برگشته
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com