English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (3 milliseconds)
English Persian
wham صدای تصادم
grate صدای تصادم
grated صدای تصادم
grates صدای تصادم
Other Matches
lead collision course مسیر تصادم گلوله با هدف خط تصادم گلوله با هدف
honked صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
honks صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
honking صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
honk صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
acrophony صدای حرف اول کلماتی که معرف خود ان کلمه باشدمانند صدای a درالف
synthesizer وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
synthesizers وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
pinging صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
synthesisers وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
pinged صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
pings صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
voicing وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
voices وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
voice وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
ping صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
contraltos زیرترین صدای مردانه بم ترین صدای زنانه
contralto زیرترین صدای مردانه بم ترین صدای زنانه
monophthong صدای ساده وتنها صدای بسیط
phut تق صدای ترکیدن بادکنک صدای گلوله
chortled صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
chortles صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
chortling صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
chortle صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
strikingly تصادم
clashed تصادم
striking تصادم
clashes تصادم
concussion تصادم
strike تصادم
clash تصادم
collission تصادم
smash تصادم
collisions تصادم
collision تصادم
allision تصادم
smashes تصادم
strikes تصادم
shock تصادم
shocks تصادم
chattering تصادم
chattered تصادم
chatters تصادم
shocked تصادم
chatter تصادم
percussion تصادم
collision risk خطر تصادم
collide تصادم کردن
smashup نابودی تصادم
collides تصادم کردن
collided تصادم کردن
shocks تصادم تلاطم
shocked تصادم تلاطم
collision bulkhead دیواره ضد تصادم
collision detection تشخیص تصادم
come into collision تصادم کردن
electron impact تصادم الکترونها
shock تصادم تلاطم
cannon تصادم دوتوپ
cannons تصادم دوتوپ
incidents تصادم یکانها
incident تصادم یکانها
clash تصادم شدیدکردن
to run a تصادم کردن
traumatism ضربه تصادم
to run f. of تصادم کردن با
intersect تصادم کردن
intersects تصادم کردن
intersected تصادم کردن
to fall aboard تصادم کردن
clashed تصادم شدیدکردن
concussion تصادم صدمه
colliding تصادم کردن
to fall foul of تصادم کردن با
clashes تصادم شدیدکردن
clashing تصادم کننده
to come in to collision تصادم کردن
bops تصادم کردن وزش
bopping تصادم کردن وزش
bopped تصادم کردن وزش
bop تصادم کردن وزش
air miss تصادم هوایی دو هواپیما
skirl صدای زیر صدای نی انبان
the ship struck a arock کشتی باصخره تصادم کرد
burdened مسئول پرهیز از تصادم با کشتی دیگر
poop گوزیدن باعقب کشتی تصادم کردن فریفتن
poops گوزیدن باعقب کشتی تصادم کردن فریفتن
lash vi باریدن تکان ناگهان بخودامدن تصادم کردن
twang صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن
twangs صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن
twanging صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن
twanged صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن
Susurrus صدای آرام و ملایم، مثل خش خش یا صدای آرام باد
shields , این جفت سیستم ها پس وارد یک لایه عایق می شوند تا بیشتر تصادم را کم کنند
shield , این جفت سیستم ها پس وارد یک لایه عایق می شوند تا بیشتر تصادم را کم کنند
running down case دعوی علیه راننده وسیله نقلیه که در نتیجه تصادم باعث جرح یا خسارت شده است
tu whit tu whoo صدایی شبیه صدای جغد صدای جغد
tu-whit tu-whoo صدایی شبیه صدای جغد صدای جغد
tinkled صدای جرنگ صدای جرنگ جرنگ کردن طنین داشتن
thumping صدای تلپ با صدای تلپ تلپ زدن یاراه رفتن
thumps صدای تلپ با صدای تلپ تلپ زدن یاراه رفتن
tinkle صدای جرنگ صدای جرنگ جرنگ کردن طنین داشتن
thump صدای تلپ با صدای تلپ تلپ زدن یاراه رفتن
tinkling صدای جرنگ صدای جرنگ جرنگ کردن طنین داشتن
tinkles صدای جرنگ صدای جرنگ جرنگ کردن طنین داشتن
thumped صدای تلپ با صدای تلپ تلپ زدن یاراه رفتن
The two cars had a head –on collision. دو اتوموبیل شاخ به شاخ شدند ( تصادم از جلو)
meet تصادم کردن با دشمن درخور بودن درخور
trachle تصادم کردن خسته کردن بزحمت انداختن
meets تصادم کردن با دشمن درخور بودن درخور
burbled صدای قل قل
burble صدای قل قل
step صدای پا
stepping صدای پا
knock صدای تغ تغ
ping صدای غژ
tramp صدای پا
pinged صدای غژ
crepitation صدای خش خش
pinging صدای غژ
pad صدای پا
tramps صدای پا
burbles صدای قل قل
knocked صدای تغ تغ
whiz صدای غژ
fizz صدای فش فش
knocks صدای تغ تغ
fizzes صدای فش فش
fizzing صدای فش فش
tramped صدای پا
burbling صدای قل قل
there is a knock at the door صدای در
pads صدای پا
rale صدای خس خس
hisses صدای خش خش
grave accent صدای بم
knoit صدای در
hiss صدای خش خش
fizzed صدای فش فش
pings صدای غژ
hissing صدای خش خش
hissed صدای خش خش
hooting صدای جغد
peals صدای پیوسته
pealing صدای پیوسته
pealed صدای پیوسته
hissed صدای هیس
whooshing صدای صفیر
peal صدای پیوسته
hoot صدای جغد
purl صدای شرشر
hisses صدای هیس
hissing صدای هیس
whooshed صدای صفیر
crackles صدای انفجار پی در پی
rap صدای دق الباب
clapped صدای ناگهانی
clapping صدای ناگهانی
moos صدای گاو
claps صدای ناگهانی
purls صدای شرشر
purling صدای شرشر
crackle صدای انفجار پی در پی
purled صدای شرشر
hiss صدای هیس
crackled صدای انفجار پی در پی
dictate با صدای بلندخواندن
quacks صدای اردک
quacking صدای اردک
quacked صدای اردک
quack صدای اردک
raps صدای دق الباب
hooted صدای جغد
hoots صدای جغد
cling صدای جرنگ
scuffing صدای خراش
overtone صدای فرعی
overtones صدای فرعی
scuffs صدای خراش
dictates با صدای بلندخواندن
screech صدای بلند
dictating با صدای بلندخواندن
whack صدای اصطکاک
screech صدای گوشخراش
screeched صدای بلند
screeched صدای گوشخراش
whacks صدای اصطکاک
screeches صدای بلند
croak صدای کلاغ
croaks صدای کلاغ
croaked صدای کلاغ
scuffed صدای خراش
scuff صدای خراش
clap صدای ناگهانی
rote صدای موج
whoosh صدای صفیر
dictated با صدای بلندخواندن
screeching صدای گوشخراش
whooshes صدای صفیر
clings صدای جرنگ
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com