Total search result: 201 (3 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
key industries |
صنایع اصلی |
|
|
Other Matches |
|
VL local bus |
مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده |
VL bus |
مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده |
handicrafts |
صنایع دستی |
imagery |
صنایع بدیعی |
nationalized industries |
صنایع دولتی |
nationalized industries |
صنایع ملی |
metal industries |
صنایع فلزی |
food industries |
صنایع غذایی |
utility |
صنایع همگانی |
government owned industries |
صنایع دولتی |
figures of speech |
صنایع بدیعی |
handcraft |
صنایع یدی |
knowledge industries |
صنایع اطلاعاتی |
indigenous industries |
صنایع بومی |
indigenous industries |
صنایع محلی |
fine art |
صنایع مستظرفه |
figure of speech |
صنایع ادبی |
woodcraft |
صنایع چوبی |
consumer industries |
صنایع مصرفی |
chemical industries |
صنایع شیمیایی |
heavy industries |
صنایع سنگین |
heavy industry |
صنایع سنگین |
related industries |
صنایع مرتبط |
primary industries |
صنایع اولیه |
key industries |
صنایع کلیدی |
steel industries |
صنایع فولادی |
industrially |
از نظر حرف و صنایع |
dilettanti |
دوستدارتفننی صنایع زیبا |
dilettantes |
دوستدارتفننی صنایع زیبا |
increasing cost industry |
صنایع با هزینههای افزایشی |
heavy goods |
محصول صنایع سنگین |
aesthete |
طرفدار صنایع زیبا |
dilettante |
دوستدارتفننی صنایع زیبا |
antitrust |
یااتحادیههای بزرگ صنایع |
aesthetes |
طرفدار صنایع زیبا |
plastic arts |
صنایع پلاستیکی یا قالبی |
government owned industries |
صنایع متعلق بدولت |
industries and mines |
اتاق بازرگانی و صنایع ومعادن |
protectionists |
طرفدار حمایت از صنایع داخلی |
cartel |
اتحادیه صاحبان صنایع مشابه |
cartels |
اتحادیه صاحبان صنایع مشابه |
protectionist |
طرفدار حمایت از صنایع داخلی |
purple patch |
نوشته اراسته به صنایع بدیعی |
minerva |
صنایع یدی خدای پزشکی |
purple passage |
نوشته اراسته به صنایع بدیعی |
chamber of commerce |
اتاق بازرگانی و صنایع ومعادن |
to protect home industry |
صنایع درونی را حفظ وتشویق کردن |
eia |
Association ElectronicIndustries سازمان صنایع الکترونیک |
bounties |
تشویق صنایع و بازرگانی به وسیله دولت |
guild socialism |
اعتقاد به انحصار صنایع ازطرف دولت |
industrial |
دارای صنایع بزرگ اهل صنعت |
florulent |
خوش عبارت دارای صنایع بدیعی |
master |
سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد |
masters |
سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد |
master data file |
پرونده مشخصات اصلی امادنظامی پروند خصوصیات اصلی اماد |
mastered |
سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد |
acciaccatura |
نت سریعی که نیم پرده کوتاه تر ازنت اصلی است وقبل از نت اصلی نواخته میشود |
on board |
که در تخته اصلی یا PCB اصلی قرار دارد |
euphuism |
انشاء پرتصنع و مغلق فصاحت فروشی یا استعمال صنایع لفظی |
initial reserves |
ذخایر اصلی احتیاط اولیه یا اصلی |
prototypic |
وابسته به طرح اصلی یا نمونه اصلی |
generation |
کپی اصلی تصویر اصلی یا متن |
staple |
جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی |
stapling |
جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی |
generations |
کپی اصلی تصویر اصلی یا متن |
stapled |
جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی |
first generation computer |
کپی اصلی تصویر یا متن اصلی |
main guard |
نیروی جلودار اصلی حفاظ اصلی |
prototypal |
وابسته به طرح اصلی یا نمونه اصلی |
protect home judustry |
حمایت صنایع داخلی از طریق وضع حقوق گمرکی سنگین برواردات |
mainstay |
مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی |
mainstays |
مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی |
anastylosis |
[واژه ای برای ساختار دوباره سازی ساختمان با مواد اصلی و بر طبق سیستم ساختار اصلی] |
master file |
فایل اصلی پرونده اصلی |
base camp |
پایگاه اصلی کمپ اصلی |
base unit |
یکای اصلی واحد اصلی |
fundamental unit |
یکای اصلی واحد اصلی |
expansion slots |
شکاف ها یا فضاهای خالی درون کامپیوتر اصلی برای اتصال تخته مدارهای کوچک به تخته مدار اصلی بکار می روند |
mattered |
بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد |
matter |
بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد |
mattering |
بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد |
matters |
بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد |
DIMM |
سیستم مرتب کردن قط عات حافظه RAM در دوطرف کارت کوچک که قابل درج روی تخته اصلی کامپیوتر است تا حافظه اصلی بروز شود |
external |
که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود |
externals |
که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود |
elegant |
یک برنامه با کمترین مقدارحافظه اصلی طراحی یک برنامه کارا که با کم کردن تعداد دستورالعملهای بکاربرده شده برای انجام کارهای گوناگون از حداقل ممکن حافظه اصلی استفاده کند |
vorticism |
مکتب نقاشی کوبیسم انگلیسی که در نقاشی از صنایع جدیدنیز استفاده کرده |
Japonaiserie |
[از بعد از نیمه قرن نوزدهم میلادی طراحی ژاپنی متاثر از فرهنگ غرب بویژه در صنایع دستی و زیبایی شناسی بوجود آمد.] |
FEP |
پردازنده بین منبع ورودی و کامپیوتر اصلی که کار آن این است که داده دریافتی را پیش پردازش کند تا بار کاری کامپیوتر اصلی را کم کند |
protectionism |
دراین مکتب دفاع وحمایت از تعرفههای گمرکی به منظور حمایت صنایع واقتصاد داخلی بعنوان یک وسیله جهت توسعه اقتصادی بشمار می اید |
dumping |
صدور کالا به کشوردیگر و فروش ان به بهای کمتر از بهای عادی به منظور فلج ساختن صنایع داخلی ان کشور |
pilot tunnel |
تونل کوچکی که جلو تونل اصلی حفر میشود تا شیب وسمت واقعی تونل اصلی که بایستی حفر گردد تعیین شودو به تونل راهنما معروف است |
bodies |
1-بخش اصلی در یک متن 2-بخش اصلی یک برنامه |
authentic document |
اصل سند مدارک اصلی سند اصلی |
body |
1-بخش اصلی در یک متن 2-بخش اصلی یک برنامه |
source |
1-لیست کردن متن به صورت اصلی . 2-لیست کردن برنامه اصلی |
craft revolving fund |
حساب اعتبار مربوط به امادهنرهای دستی اعتبار خریدوسایل صنایع دستی |
denationalising |
از حقوق ملی محروم کردن صنایع را از صورت ملی خارج کردن |
denationalizes |
از حقوق ملی محروم کردن صنایع را از صورت ملی خارج کردن |
denationalized |
از حقوق ملی محروم کردن صنایع را از صورت ملی خارج کردن |
denationalizing |
از حقوق ملی محروم کردن صنایع را از صورت ملی خارج کردن |
denationalises |
از حقوق ملی محروم کردن صنایع را از صورت ملی خارج کردن |
denationalised |
از حقوق ملی محروم کردن صنایع را از صورت ملی خارج کردن |
denationalize |
از حقوق ملی محروم کردن صنایع را از صورت ملی خارج کردن |
standby |
سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود |
standbys |
سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود |
echo check |
بررسی صحت عملیات ارسال اطلاعات که در ان اطلاعات دریافت شده به منبع اصلی برگشت داده شده و با اطلاعات اصلی مقایسه میشودمقابله به کمک طنین بررسی طنین |
master compass |
قطبنمای الکتریکی اصلی قطبنمای اصلی |
input/output |
فضای ذخیره سازی موقت برای داده دریافتی از حافظه اصلی پیش از ارسال به وسیله ورودی /خروجی یا دادهای که از وسیله ورودی /خروجی پردازش میشود یا در حافظه اصلی ذخیره میشود |
cardinal |
اصلی |
main door |
در اصلی |
initialled |
اصلی |
cardinals |
اصلی |
initialling |
اصلی |
genuine |
اصلی |
main stem |
خط اصلی |
initialing |
اصلی |
initials |
اصلی |
ingrown |
اصلی |
masters |
اصلی |
majoring |
اصلی |
rudimental |
اصلی |
main |
خط اصلی |
isogeny |
هم اصلی |
primitive |
اصلی |
majored |
اصلی |
initialed |
اصلی |
master |
اصلی |
text |
اصلی |
elementarily |
اصلی |
arches |
اصلی |
texts |
اصلی |
arch- |
اصلی |
principal |
اصلی |
arch |
اصلی |
inherent |
اصلی |
main attack |
تک اصلی |
organic |
اصلی |
native code |
کد اصلی |
initial |
اصلی |
mastered |
اصلی |
trunks |
خط اصلی |
trunk |
خط اصلی |
head |
اصلی |
main <adj.> |
اصلی |
main deck |
پل اصلی |
immanent |
اصلی |
parent |
اصلی |
line link |
خط اصلی |
fundametal |
اصلی |
firsthand |
اصلی |
main line |
خط اصلی |
fundamental |
اصلی |
intrinsic |
اصلی |
principle |
اصلی |
germinal |
اصلی |
mainline |
خط اصلی |
original |
اصلی |
normative |
اصلی |
principals |
اصلی |
originals |
اصلی |
main lines |
خط اصلی |
elemental |
اصلی |
mainlining |
اصلی |
mainlining |
خط اصلی |
mainlines |
اصلی |
mainlines |
خط اصلی |
mainlined |
اصلی |
prime |
اصلی |
essentials |
اصلی |
primed |
اصلی |
primes |
اصلی |
mainlined |
خط اصلی |
mainline |
اصلی |
basic |
اصلی |
radicals |
اصلی |
functional |
اصلی |
aboriginals |
اصلی |
aboriginal |
اصلی |
essential <adj.> |
اصلی |
major <adj.> |
اصلی |
quintessential <adj.> |
اصلی |
substantive [essential] <adj.> |
اصلی |
primal |
اصلی |
proto |
اصلی |
vital <adj.> |
اصلی |
seminal |
اصلی |
quintessential |
اصلی |
basics |
اصلی |
first-hand |
اصلی |
elementary |
اصلی |
primordial |
اصلی |
radical |
اصلی |
essential |
اصلی |
primarily |
اصلی |
major |
اصلی |
primary |
اصلی |
masters |
مدل اصلی |
main line |
نهر اصلی |
main line |
کانال اصلی |