English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 143 (7 milliseconds)
English Persian
aid fund صندوق تعاون
Other Matches
cooperation تعاون
mutual assistance تعاون
coaction تعاون
to work together تعاون کردن
to act jointly تعاون کردن
cooperate تعاون کردن
social service موسسه تعاون اجتماعی
social welfare تعاون عمومی وحمایت از بینوایان
Two is company , three is none . <proverb> دو نفر تعاون ,سه نفر تفرقه .
hutch صندوق
funded صندوق
lacunar صندوق
chest صندوق
cash office صندوق
chest set صندوق
hutches صندوق
coffers صندوق
coffer صندوق
boxes صندوق
box صندوق
chests صندوق
cashed صندوق
cashing صندوق
cash صندوق
case صندوق
cases صندوق
water jacket صندوق اب
fund صندوق
cashes صندوق
risk money کسر صندوق
letterbox صندوق مراسلات
letterbox صندوق پست
cash office دایره صندوق
post-boxes صندوق پست
letterboxes صندوق پست
letterboxes صندوق مراسلات
pension fund صندوق بازنشستگی
post-box صندوق پست
savings bank صندوق پس انداز
strongbox گاو صندوق
letter box صندوق پست
letter drop صندوق پست
loan fund صندوق وام
kench تغار صندوق
to coffer در صندوق اندوختن
money box صندوق دستگیری
altar-tomb صندوق مزار
money box صندوق اعانه
poor box صندوق اعانه
postbox صندوق پست
cashier's allowance کسر صندوق
cash deficit کسر صندوق
mailboxes صندوق پست
cases پوشانیدن صندوق
crate صندوق مشبک
crates صندوق مشبک
mailbox صندوق پست
money-box صندوق اعانه
money-boxes صندوق اعانه
trustee savings bank صندوق پس انداز
penny bank صندوق پس انداز
cases صندوق جعبه
case پوشانیدن صندوق
bin جازغالی صندوق
bins جازغالی صندوق
case صندوق جعبه
provident bank صندوق پس انداز
closet صندوق خانه
bank of deposit صندوق پس انداز
ballot box صندوق ارا
box caisson صندوق قالب پی
box maker صندوق ساز
box type van body بدنه صندوق
caisson صندوق مهمات
cash box صندوق پول
ballot boxes صندوق ارا
savings bank صندوق پس انداز
trunk بشکه صندوق
trunks بشکه صندوق
closets صندوق خانه
closeting صندوق خانه
closeted صندوق خانه
depositary for a fund سپرده برای یک صندوق
boot [British E] صندوق چمدان [خودرو]
trunk [American E] صندوق چمدان [خودرو]
caisson [محفظه یا صندوق زیرآبی]
european monetary fund صندوق پولی اروپا
crate صندوق بزرگ چوبی
crates صندوق بزرگ چوبی
mess treasurer متصدی صندوق باشگاه
boxlike بشکل صندوق یاجعبه
incase در صندوق قرار دادن
cash registers صندوق پول شمار
trunk چمدان بزرگ صندوق
gold pool صندوق مشترک طلا
exchanged stabilization fund صندوق تثبیت ارز
trunks چمدان بزرگ صندوق
cash register صندوق پول شمار
boot locke قفل صندوق عقب
boxy بشکل صندوق مشت زن
chested صندوق یا سینه دار
orderly bin صندوق زباله در خیابان
repository صندوق تابوت فرف
yegg دزد صندوق شکن
unemployment fund صندوق تامین بیکاری
post صندوق پست تعجیل
post- صندوق پست تعجیل
posted صندوق پست تعجیل
posts صندوق پست تعجیل
social insurance fund صندوق بیمههای اجتماعی
safecracker دزد صندوق باز کن
repositories صندوق تابوت فرف
caskets جعبه جواهر صندوق یاتابوت
cashing دریافت کردن صندوق پول
cash دریافت کردن صندوق پول
pillar box صندوق پستی ستونی شکل
cashes دریافت کردن صندوق پول
pillar boxes صندوق پستی ستونی شکل
cashed دریافت کردن صندوق پول
casket جعبه جواهر صندوق یاتابوت
community chest صندوق اعانه برای امورخیریه
cash register صندوق [محل پرداخت پول]
international monetary fund صندوق بین المللی پول
savings and loan association صندوق پس انداز تعاونی ورهنی
feretory [صندوق آثار مقدس کلیسا]
IMF مخفف صندوق بینالمللی پول
slop chest صندوق ملبوس وملزومات کارکنان کشتی
sales register صندوق پول یا ماشین دخل مغازه
yeggman جانی ولگرد دزد صندوق شکن
raee show نمایش چیزی که در صندوق یا جعبه باشد
fund تنخواه ذخیره وجوه احتیاطی صندوق
funded تنخواه ذخیره وجوه احتیاطی صندوق
mailbox انباره پیغام های پستی صندوق پست
mailboxes انباره پیغام های پستی صندوق پست
safe deposit صندوق اهن مخصوص امانت اشیاء گرانبها
humidor صندوق سیگار که هوای انرامرطوب نگاه دارند
letter-box company شرکتی [درپناهگاه مالیاتی] که تنها صندوق پستی دارد
offshore company شرکت صندوق پستی در خارج از کشور [ برای سود در مالیات]
rain box صندوق یا اسباب بازی دیگری که درتماشاخانه صدای باران ازان درمی اورند
petty cash صندوق ویژه وجوه کوچک حساب هزینه های کوچک
To cast ones vote. رأی خودرا دادن (به صندوق رأی ریختن )
special drawing rights این اصطلاحات شامل افزودن قدرت وام دهی صندوق وافزایش میعان پولی جهان در این زمینه بوده است
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com