Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (3 milliseconds)
English
Persian
poll
صورت اراء
polled
صورت اراء
polls
صورت اراء
Search result with all words
republic
حکومتی که در ان سمت رئیس کشور بالوراثه منتقل نمیشود و مدت ریاست کشور نیز غالب اوقات محدود است و انتخاب رئیس کشور از طریق مراجعه به اراء عمومی صورت می گیرد
republics
حکومتی که در ان سمت رئیس کشور بالوراثه منتقل نمیشود و مدت ریاست کشور نیز غالب اوقات محدود است و انتخاب رئیس کشور از طریق مراجعه به اراء عمومی صورت می گیرد
Other Matches
poll
تعداد اراء اخذ اراء
polled
تعداد اراء اخذ اراء
polls
تعداد اراء اخذ اراء
inventory
از چیزی صورت برداشتن صورت ریز مواد اولیه موجودی انبار صورت تحریرترکه متوفی
unanimously
به اتفاق اراء
by a majority vote
به اکثریت اراء
plebiscites
اراء عمومی
counting votes
استخراج اراء
unanimously
باتفاق اراء
counting votes
شمارش اراء
by a unanimity vote
به اتفاق اراء
by a unanimous
به اتفاق اراء
plebiscite
اراء عمومی
unanimity
اتفاق اراء
consensus of opinion
اتفاق اراء
consensus
اتفاق اراء
tie vote
اراء مساوی
scrutineer
بازرس اراء
tie vote
تساوی اراء
polls
مراجعه به اراء عمومی
consentaneous
دارای اتفاق اراء
ostracizing
با اراء عمومی تبعیدکردن
vox populi
اراء یا افکار مردم
ostracism
تبعید با اراء عمومی
ostracizes
با اراء عمومی تبعیدکردن
ostracized
با اراء عمومی تبعیدکردن
poll
مراجعه به اراء عمومی
vote down
به اکثریت اراء رد کردن
ostracising
با اراء عمومی تبعیدکردن
ostracize
با اراء عمومی تبعیدکردن
ostracises
با اراء عمومی تبعیدکردن
ostracised
با اراء عمومی تبعیدکردن
polled
مراجعه به اراء عمومی
ostracizing
با اراء عمومی تبعید کردن
ostracising
با اراء عمومی تبعید کردن
white primary
اخذ اراء مقدماتی حزبی
ostracize
با اراء عمومی تبعید کردن
ostracises
با اراء عمومی تبعید کردن
ostracized
با اراء عمومی تبعید کردن
votes
با اکثریت اراء تصویب کردن
voted
با اکثریت اراء تصویب کردن
vote
با اکثریت اراء تصویب کردن
ostracizes
با اراء عمومی تبعید کردن
ostracised
با اراء عمومی تبعید کردن
balloted
رای مخفی مجموع اراء نوشته
ballots
رای مخفی مجموع اراء نوشته
ballot
رای مخفی مجموع اراء نوشته
pollster
متصدی اخذرای یا مراجعه به اراء عمومی
public opinion polling
استخراج عقاید و اراء عمومی رفراندوم
pollsters
متصدی اخذرای یا مراجعه به اراء عمومی
canvasses
برای جمع اوری اراء فعالیت کردن
canvassing
برای جمع اوری اراء فعالیت کردن
canvassed
برای جمع اوری اراء فعالیت کردن
canvass
برای جمع اوری اراء فعالیت کردن
locals
چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
local
چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
printer
وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
printers
وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
plastic bubble keyboard
صفحه کلید که کلیدهای آن به صورت حبابهای کوچک روی ورقه پلاستیکی هستند که در صورت انتخاب مدار را کامل می کنند
treating
جمع اوری اراء با رشوه یا غذا و مشروب دادن به رای دهندگان
packet
روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
packets
روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
numeric
که در بسیاری صفحه کلیدهای کامپیوتر به صورت گروه جداگانه برای واد کردن حجم زیادی از داده به صورت اعداد به کار می رود
referendums
همه پرسی مراجعه به اراء عمومی یادداشتی که از طرف سفیربه دولت متبوع وی ارسال میشود
referenda
همه پرسی مراجعه به اراء عمومی یادداشتی که از طرف سفیربه دولت متبوع وی ارسال میشود
referendum
همه پرسی مراجعه به اراء عمومی یادداشتی که از طرف سفیربه دولت متبوع وی ارسال میشود
barrage jamming
تولید پارازیت به صورت پرده ممانعتی پخش پارازیت به صورت توده وسیع
watt
واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
watts
واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
discretionary
آنچه در صورت نیاز لازم و در صورت عدم نیاز زیادی باشد
rom
دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان قطعه ROM با فرفیت بالا استفاده میشود. داده به صورت دودویی ذخیره میشود به صورت سوراخهای حکاکی شده روی سطح آن که سپس توسط لیزر خوانده می شوند
chargeable accessions
استخدام به صورت پرسنل کادر استخدام به صورت پیمانی
line astern
صورت بندی ستون هوایی صورت بندی یک ستونه
dat
سیستم ضبط صورت به صورت اطلاعات دیجیتال روی نوار مغناطیسی که تولید مجدد با کیفیت بالا دارد ونیز نوار با فرفیت بالا برای سیستم پشتیبانی
basic
بخشی از سرویس ISDN که شامل دو کانال انتقال داده است . که داده را به صورت کیلو بایت در ثانیه ارسال میکند و یک کانال کنترلی دارد که میتواند اطلاعات کنترلی جانبی را به صورت کیلو بایت در ثاینه منتقل کند
basics
بخشی از سرویس ISDN که شامل دو کانال انتقال داده است . که داده را به صورت کیلو بایت در ثانیه ارسال میکند و یک کانال کنترلی دارد که میتواند اطلاعات کنترلی جانبی را به صورت کیلو بایت در ثاینه منتقل کند
approach formation
صورت بندی تقرب به باند صورت بندی تقرب به دشمن
automatic programming
روندی که طی ان کامپیوتر به صورت خودکار برنامه مبدابه زبان برنامه نویسی را به برنامه مقصد به کد ماشین ترجمه میکند برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه سازی خودکار
forms
صورت
roster
صورت
invoice
صورت
statements
صورت
conformer
هم صورت
effigies
صورت
hue
صورت
hues
صورت
conformational isomers
هم صورت
versions
صورت
filed
صورت
listing
صورت
figuring
صورت
coat card
صورت
invoicing
صورت
invoices
صورت
constellations
صورت
constellation
صورت
invoiced
صورت
medals
صورت
formed
صورت
form
صورت
version
صورت
statement
صورت
effigy
صورت
medal
صورت
rosters
صورت
facies
صورت
listings
صورت
file
صورت
freckle
لک صورت
roll
صورت
kalendar
صورت
shapes
صورت
shape
صورت
providing
در صورت
rolled
صورت
phases
صورت
physiognomy
صورت
physiognomies
صورت
circumstantially
در صورت
figure
صورت
mazard
صورت
phase
صورت
phased
صورت
figures
صورت
list
صورت
slip
صورت
visage
رو صورت
images
صورت
visages
رو صورت
face
صورت
rolls
صورت
faces
صورت
image
صورت
slips
صورت
slipped
صورت
sentential form
صورت جملهای
the brush
صورت گری
difference tone
صورت افتراقی
BS
صورت فروش
sales check
صورت فروش
facet
صورت کوچک
archetype
صورت ازلی
enumeration
صورت ریز
standard form
صورت متعارف
powder
پودر صورت
plural
صورت جمع
archetypes
صورت ازلی
At any rate . In any case . Anyway .
درهر صورت
face card
ورق صورت
f.artery
شریان صورت
sick list
صورت بیماران
to put in to shape
سر و صورت دادن
white face
جانورسفید صورت
serial
و به صورت سری
to take an inventory of
صورت دارایی
face powders
پودر صورت
faceless
بدون صورت
transfiguration
تبدیل صورت
face cream
کرم صورت
unfigured
بی صورت ساده
serials
و به صورت سری
face powder
پودر صورت
powders
پودر صورت
powdering
پودر صورت
similitude
شباهت صورت
It didnt come off. It didnt take place.
صورت نگرفت
externallze
صورت فاهردادن
stop list
صورت متخلفین
anyhow
در هر صورت بهرجهت
erythema
گل انداختن صورت
crackling
صورت نمکی
formation
صورت بندی
veiling
تور صورت
incarnation
صورت خارجی
numerator
صورت کسر
normalized form
صورت هنجار
normal form
صورت هنجار
normal form
صورت عادی
formulation
صورت بندی
inventory
صورت اموال
incarnations
صورت خارجی
forgeries
صورت سازی
forgery
صورت سازی
transformation
تبدیل صورت
inventory
صورت کالا
nominal list
صورت اسامی
nomenelature
صورت اسامی
free list
صورت مجانی ها
accomplishing
صورت گرفتن
impanel
در صورت نوشتن
imbody
صورت خارجی
if so
در صورت مثبت
if possible
در صورت توانایی
portraiture
نقاشی از صورت
if possible
در صورت امکان
if need be
در صورت بایست
accomplishes
صورت گرفتن
accomplish
صورت گرفتن
matricula
صورت اعضا
reorganization
صورت جدید
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com