English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
English Persian
bill of materials صورت حساب مواد
Other Matches
inventory از چیزی صورت برداشتن صورت ریز مواد اولیه موجودی انبار صورت تحریرترکه متوفی
reckoning تصفیه حساب صورت حساب
reckonings تصفیه حساب صورت حساب
charge and discharge statements حساب قیومیت صورت و نحوه ارزیابی و عملیات مالی ارث حساب ارث
check register بازرسی کردن صورت حساب واریز حساب کردن واریزحساب
account حساب صورت حساب
the bill صورت حساب
statements صورت حساب
statement صورت حساب
certificate of expenditure صورت حساب
invoicing صورت حساب سیاهه
The bill, please. لطفا صورت حساب.
invoice صورت حساب سیاهه
statement افهار صورت حساب
statements افهار صورت حساب
bank statement صورت حساب بانکی
invoiced صورت حساب سیاهه
bank statements صورت حساب بانکی
invoices صورت حساب سیاهه
facture فاکتور صورت حساب
the a invoice صورت حساب ضمیمه
final invoice صورت حساب نهایی
pick up the tab <idiom> صورت حساب کسی را پرداختن
expense accounts صورت هزینه حساب خرج
proforma صورت حساب فروش کالا
expense account صورت هزینه حساب خرج
LCD کریستال مایع که در صورت اعمال ولتاژ سیاه میشود و در ساعتهای مچی به ماشین حساب و سایر صفحات دیجیتال به کار می رود
adder مدار جمع دودویی که میتواند مجموع در ورودی را حساب کند و نیز میتواند ورودی یا خروجی به صورت وام شده را بپذیرد
adders مدار جمع دودویی که میتواند مجموع در ورودی را حساب کند و نیز میتواند ورودی یا خروجی به صورت وام شده را بپذیرد
ptomaine مواد الی قلیایی سمی که دراثر پوسیدگی باکتریها برروی مواد ازتی تشکیل میگردد
cost accounts حساب های هزینه یابی حساب هزینه ای حساب مخارج
fullest مدار جمع دودویی که می توان مجموع دو ورودی را حساب کند و عدد نقلی ورودی را می پذیرد و در صورت لزوم رقم نقلی خروجی تولید میکند
full مدار جمع دودویی که می توان مجموع دو ورودی را حساب کند و عدد نقلی ورودی را می پذیرد و در صورت لزوم رقم نقلی خروجی تولید میکند
durable material مواد غیراستهلاکی مواد بادوام زیاد
transudate مواد فرانشت شده مواد مترشحه
cost plus contracts به حساب خرید سفارش دهنده وجز فروش سازنده به حساب می اورند
reckon حساب پس دادن روی چیزی حساب کردن محسوب داشتن
reckons حساب پس دادن روی چیزی حساب کردن محسوب داشتن
reckoned حساب پس دادن روی چیزی حساب کردن محسوب داشتن
equity accounts حساب قسمت ذیحساب حساب های اموال یکان
overdrawn account حساب اضافه برداشت شده حساب با مانده منفی
clearance تسویه حساب واریز حساب فاصله ازاد لقی
capitalized expense هزینهای که علاوه بر به حساب امدن در حساب سود وزیان
To bring someone to account. کسی را پای حساب کشیدن [حساب پس گرفتن]
dye-stuff ماده رنگی در رنگرزی الیاف [این رنگینه ها یا بصورت سنتی از مواد طبیعی مانند اکثر گیاهان و بعضی حیوانات و یا از مواد شیمیایی تهیه می شوند]
magnaflux نام انحصاری تست غیرمخربی برای مواد مغناطیسی بااستفاده از میدانهای مغناطیسی و مواد فلورسان
To cook the books. حساب بالاآوردن (حساب سازی کردن )
enzyme مواد الی پیچیدهای که درموجود زنده باعث تبدیل مواد الی مرکب به موادساده تر وقابل جذب می گردد انزیم
enzymes مواد الی پیچیدهای که درموجود زنده باعث تبدیل مواد الی مرکب به موادساده تر وقابل جذب می گردد انزیم
privilege دستورات کامپیوتری که فقط توسط یک حساب امتیاز دار قابل دستیابی هستند , مثل حذف حساب و دیگر تنظیم کابر جدید یا بررسی کلمه رمز
slated items مواد سوختی قوال و بسته بندی شده مواد سوختی یک جاو در بسته
locals چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
local چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
printers وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
printer وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
desiccant مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
plastic bubble keyboard صفحه کلید که کلیدهای آن به صورت حبابهای کوچک روی ورقه پلاستیکی هستند که در صورت انتخاب مدار را کامل می کنند
packet روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
packets روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
he calcn lates with a اوبادقت حساب میکند اودرست حساب میکند
no year oppropriation حساب تامین اعتبار باز حساب باز
digital computer ماشین حساب عددی ماشین حساب دیجیتالی
numeric که در بسیاری صفحه کلیدهای کامپیوتر به صورت گروه جداگانه برای واد کردن حجم زیادی از داده به صورت اعداد به کار می رود
barrage jamming تولید پارازیت به صورت پرده ممانعتی پخش پارازیت به صورت توده وسیع
watts واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
watt واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
discretionary آنچه در صورت نیاز لازم و در صورت عدم نیاز زیادی باشد
rom دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان قطعه ROM با فرفیت بالا استفاده میشود. داده به صورت دودویی ذخیره میشود به صورت سوراخهای حکاکی شده روی سطح آن که سپس توسط لیزر خوانده می شوند
line astern صورت بندی ستون هوایی صورت بندی یک ستونه
chargeable accessions استخدام به صورت پرسنل کادر استخدام به صورت پیمانی
foreign military sales فروش نظامی خارجی فروش مواد و تجهیزات فروش مواد و تجهیزات نظامی به خارجیان
dat سیستم ضبط صورت به صورت اطلاعات دیجیتال روی نوار مغناطیسی که تولید مجدد با کیفیت بالا دارد ونیز نوار با فرفیت بالا برای سیستم پشتیبانی
provisions مواد
materials مواد
material مواد
supplies مواد
insulating material مواد عایق
feed stock مواد اولیه
insulating compound مواد عایق
instructional material مواد اموزشی
dissolved solids مواد محلول
cryptomaterial مواد رمز
instruction material مواد درسی
fine aggregate مواد ریز
inorganic materials مواد غیرالی
fission products مواد اتمی
fatigue of material فرسودگی مواد
off the shelf مواد در دسترس
indirect materials مواد غیرمستقیم
explosive ordnance مواد منفجره
intromission مواد الحاقی
composite material مواد مرکب
acetone bodies مواد استونی
active material مواد عامل
cohesive materials مواد چسبنده
alluvial deposit مواد رسوبی
coherent materials مواد چسبنده
backing material مواد محافظ
excess stock مواد اضافی
fertile meterial مواد بارخیز
supplies officer مسئول مواد
direct material مواد مستقیم
glacial drift مواد یخرفته
organic compound مواد آلی
cohesive material مواد چسبا
bill of materials فهرست مواد
print مواد چاپی
colorant مواد رنگی
bill of material فهرست مواد
printed مواد چاپی
balsamic materials مواد بلسانی
organic compound مواد شیمیایی
defense articles مواد پدافندی
sealing compound مواد ضد نشت
fixed material مواد پایدار
washing agent مواد شوینده
raw material مواد خام
testing of materials ازمایش مواد
petroleum مواد نفتی
prints مواد چاپی
suspended load مواد غوطه ور
substitute material مواد جانشینی
magnetic materials مواد مغناطیسی
assets مواد لازم
joint filler مواد درزبندی
joint filling compound مواد درزبندی
joint sealing material مواد درزبندی
lubricants مواد روغنی
raw materials مواد اولیه
material costs هزینههای مواد
nutrition مواد غذائی
raw materials مواد خام
explosives مواد سوزا
materials handling جابجایی مواد
lubricant مواد روغنی
mineral مواد معدنی
operating supplies مواد کمکی
organic materials مواد الی
overburden مواد رویی
proteins مواد سفیدهای
letter press مواد چاپی
protein مواد سفیدهای
maintenance materials مواد تعمیرات
medics مواد دارویی
material balance موازنه مواد
material control کنترل مواد
producer's goods مواد تولیدی
fixes مواد مخدره
printed matter مواد چاپی
fix مواد مخدره
jointing material مواد پرکننده
practice material مواد تمرینی
materials management مدیریت مواد
purview مواد اساسی
acaricide مواد کنه کش
muffling material مواد میرایی
oddments مواد گوناگون
materials requisition درخواست مواد
accessory substances مواد فرعی
radioactive material مواد رادیواکتیو
miscellaneous provisions مواد متفرقه
stocks مواد ذخیره
qualifying clauses مواد اصلاحی
natural products مواد طبیعی
narcotic drugs مواد مخدر
materials transfer notes دستورانتقال مواد
herbicide مواد ضد رویش گیاه
drug trafficker قاچاقچی مواد مخدر
coagulase مواد منعقد کننده
petrolum chemicals مواد شیمیایی نفتی
fissionable material مواد شکافت پذیر
drug trafficking قاچاق مواد مخدر
coated materials مواد اغشته شده
cloud attack تک شیمیایی با مواد سمی
ferriferous دارای مواد اهنی
drug addiction اعتیاد به مواد مخدر
medicals مواد دارویی و پزشکی
materials utilisation control کنترل بکارگیری مواد
fine aggregate مواد دانه ریز
materials transfer notes برگه انتقال مواد
high explosive مواد منفجره قوی
unadulterated بدون مواد خارجی
materials returned note برگه مواد برگشتی
materials utilisation control کنترل مصرف مواد
petrochemicals مواد شیمیایی نفتی
commodities مواد اولیه متاع
exhausted materials مواد تمام شده
article بصورت مواد در اوردن
supplies مواد وتجهیزات لازم
articles بصورت مواد در اوردن
curds مواد معلقدر شیر
bunkers مخزن مواد اولیه
nonferrous بدون مواد اهنی
neurodynamic substances مواد پویاساز اعصاب
pyrotechnics مواد اتش زنه
consumable stores مواد فاسد شدنی
durable material مواد با عمر زیاد
Adulterated foodstuff. مواد غذایی تقلبی
offal مواد زائد لاشه
dyestuff مواد رنگی و رنگرزی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com