English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (14 milliseconds)
English Persian
pop up ضربه قوسی بلند از نزدیک تور تنیس تمرین پرش
pop-up ضربه قوسی بلند از نزدیک تور تنیس تمرین پرش
Other Matches
half volley پرتاب نزدیک به توپزن که بیدرنگ پس از بلند شدن ضربه می خورد
backboard دیوار تمرین تنیس
chips پاس بلند قوسی
chip پاس بلند قوسی
ground stroke ضربه پس از تماس توپ تنیس با زمین
lobbed ضربه ارام و قوسی
lob ضربه ارام و قوسی
lobs ضربه ارام و قوسی
lobbing ضربه ارام و قوسی
hacks ضربه ناشیانه تنیس راندن اسب بصورت تفریحی
hack ضربه ناشیانه تنیس راندن اسب بصورت تفریحی
hacked ضربه ناشیانه تنیس راندن اسب بصورت تفریحی
uppercuts ضربه کوتاه قوسی از پایین به بالا
uppercut ضربه کوتاه قوسی از پایین به بالا
batting practice تمرین ضربه زدن به توپ
toe raise تمرین ایستادن و بلند کردن بدن روی نوک پا
nutcracker تمرین ضربه سخت خوردن ازیک یا دو بازیگر
nutcrackers تمرین ضربه سخت خوردن ازیک یا دو بازیگر
lofts ضربه زدن هوایی بصورت قوسی رها کردن گوی بولینگ در هوا که به شدت به مسیر بخورد
loft ضربه زدن هوایی بصورت قوسی رها کردن گوی بولینگ در هوا که به شدت به مسیر بخورد
nearing نزدیک به ضربه
near- نزدیک به ضربه
nearest نزدیک به ضربه
nears نزدیک به ضربه
neared نزدیک به ضربه
near نزدیک به ضربه
nearer نزدیک به ضربه
pinning position نزدیک به ضربه شدن
tosses ضربه بلند
tossed ضربه بلند
toss ضربه بلند
tossing ضربه بلند
dab shot ضربه ناگهانی از نزدیک تور
under arm net shot ضربه کوتاه از نزدیک تور
highs ضربه نزدیک به میله اول بولینگ
highest ضربه نزدیک به میله اول بولینگ
high ضربه نزدیک به میله اول بولینگ
clothesline ضربه نسبتا"مستقیم نزدیک زمین
loop ضربه بلند قوس دار
under arm clear ضربه بلند از پایین دست
loops ضربه بلند قوس دار
looped ضربه بلند قوس دار
in distance نزدیک بودن شمشیرباز برای ضربه زدن
approaches ضربه برای نزدیک شدن به هدف گلف
approach ضربه برای نزدیک شدن به هدف گلف
approached ضربه برای نزدیک شدن به هدف گلف
loop drive ضربه باپیچش زیاد نزدیک تور حریف
net shot clear ضربه بلند از لب تور به انتهای زمین
clinched نزدیک شدن شمشیرباز به حریف بگونه ایکه رد و بدل کردن ضربه ناممکن شود
clinch نزدیک شدن شمشیرباز به حریف بگونه ایکه رد و بدل کردن ضربه ناممکن شود
clinches نزدیک شدن شمشیرباز به حریف بگونه ایکه رد و بدل کردن ضربه ناممکن شود
clinching نزدیک شدن شمشیرباز به حریف بگونه ایکه رد و بدل کردن ضربه ناممکن شود
lobbed ضربه قوسدار هوایی توپ بلند به دیوار مقابل که به گوشه مخالف برگردد
lobbing ضربه قوسدار هوایی توپ بلند به دیوار مقابل که به گوشه مخالف برگردد
lob ضربه قوسدار هوایی توپ بلند به دیوار مقابل که به گوشه مخالف برگردد
lobs ضربه قوسدار هوایی توپ بلند به دیوار مقابل که به گوشه مخالف برگردد
slap shot ضربه محکم که تیغه چوب هاکی پشت گوی به زمین می خورد و ان را بلند میکند
gather shot ضربه برای نزدیک اوردن 2گوی برای کسب امتیازهای پی درپی باکارامبول
gain ground ضربه با پا به امید بل گرفتن ان نزدیک دروازه حریف پیشروی شمشیرباز بسوی حریف
free drop برداشتن و انداختن گوی گلف با دست از نقطه ناممکن برای ضربه زدن به نقطه مناسب نزدیک ان
dry sum تمرین مشق پای قبضه تمرین بدون تیراندازی
butted ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butt ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butts ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
flight پرواز بلند و طولانی توپ پس از ضربه یا توپ زدن بطوری که ناگهان به زمین بیافتد
hit ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hitting ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hits ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
find touch بیرون فرستادن توپ نزدیک خط دروازه برای تجمع نزدیک
emergency drill تمرین مقابله با سوانح تمرین مقابله با حوادث غیرمترقبه
inside ناحیه نزدیک سبد بسکتبال نزدیک به تور والیبال قسمتی از بدن اسکیت باز که بسمت پیچ است منطقه دورخیز
insides ناحیه نزدیک سبد بسکتبال نزدیک به تور والیبال قسمتی از بدن اسکیت باز که بسمت پیچ است منطقه دورخیز
closes نزدیک شدن احاطه کردن نزدیک
close نزدیک شدن احاطه کردن نزدیک
closer نزدیک شدن احاطه کردن نزدیک
closest نزدیک شدن احاطه کردن نزدیک
clackvalve دریچه لولاداروسفت که چون بلند کنندباصدای بلند بجای خودمیافتد
touts بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
touting بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
touted بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
tout بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
clear دور کردن توپ از دروازه ضربه بلند دور کردن توپ ازسبد
clearer دور کردن توپ از دروازه ضربه بلند دور کردن توپ ازسبد
clears دور کردن توپ از دروازه ضربه بلند دور کردن توپ ازسبد
clearest دور کردن توپ از دروازه ضربه بلند دور کردن توپ ازسبد
point bland بسیار نزدیک در مسافت نزدیک
inshore نزدیک کرانه نزدیک ساحل
dirndl نوعی دامن بلند با کمر بلند
tennis تنیس
punt ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punts ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punted ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
impluse response پاسخ ضربه رفتار ضربه تابع انتقال ایمپولز
caddy توپ تنیس
clay زمین تنیس
netman تنیس باز
racket راکت تنیس
racquet راکت تنیس
racquets راکت تنیس
tennist بازیگر تنیس
tennis court زمین تنیس
pine pong تنیس رومیزی
senior تنیس باز سالمند
pelota بازی تنیس اسپانیولی
lawn tennis تنیس روی چمن
service ace امتیاز سرویس تنیس
tennis set یک دور مسابقه تنیس
presses قاب راکت تنیس
tennis shoe تنیس کفش کتانی
press قاب راکت تنیس
seniors تنیس باز سالمند
team tennis بازیهای مختلف تنیس
table tennis تنیس روی میز
baseline خط انتهای زمین تنیس
ping-pong تنیس روی میز
court tennis تنیس داخل سالن
baselines خط انتهای زمین تنیس
ad court زمین سرویس سمت چپ تنیس
center strop نوار پهن تور تنیس
center strap نوار پهن تور تنیس
tennis grip طرز گرفتن راکت تنیس
half court قسمت سرویس زمین تنیس
forty سومین امتیاز در یک گیم تنیس
baseline game بازی در انتهای زمین تنیس
forties سومین امتیاز در یک گیم تنیس
lawn tennis بازی تنیس روی چمن
approaches نزدیک شدن داخل گفتگو شدن مسیر نزدیک شدن هواپیما به باند فرودتقرب
approached نزدیک شدن داخل گفتگو شدن مسیر نزدیک شدن هواپیما به باند فرودتقرب
approach نزدیک شدن داخل گفتگو شدن مسیر نزدیک شدن هواپیما به باند فرودتقرب
deuce court زمین سرویس سمت راست تنیس
wimbledon جام بین المللی تنیس ویمبلدون
badminton نوعی بازی تنیس باتوپ پردار
She is passionately fond of tennis . شهوت تنیس باز ی کردن دارد
We mark out the tennis court. زمین تنیس راعلامت گذاری کردیم
arcuate قوسی
arched bridge پل قوسی
arch dam سد قوسی
arched قوسی
cycloidal قوسی
circinate قوسی
backswing تاب اولیه راکت تنیس بسمت عقب
up and back بازیگران عقب و جلو در بازی تنیس دوبل
gravity arch dam سد قوسی وزنی
arc welding جوشکاری قوسی
clip angle نبشی قوسی
dividing planes بالههای قوسی
arched culvert ابگذر قوسی
semilunar کمانی قوسی
arc light projector نورافکن قوسی
curved mould قالب قوسی
arc rectifier یکسوکننده قوسی
arc cathode کاتد قوسی
arc boutant ستون قوسی
arc shaped قوسی شکل
segmental arch طاق قوسی
arched bents قابهای قوسی
arc lamp لامپ قوسی
multiple arch dam سد چند قوسی
bow windows پنجره قوسی
bow window پنجره قوسی
massive arch dam سد قوسی وزنی
intersecting قوسی متقاطع
loop pass پاس قوسی
arc boutant شمع قوسی
chancel-arch قوسی شبستان کلیسا
dividing planes سکانهای قوسی هواپیما
shielded arc welding جوشکاری قوسی الکتریکی
enclosed arc lamp لامپ قوسی محفوظ
metalic arch welding جوش قوسی فلزی
drop vault طاق قوسی خفته
summit line کلید طاق قوسی
earth arch طاق قوسی خشتی
arc lamp carbon کربن لامپ قوسی
summit line تیزه طاق قوسی
simple arc لامپ قوسی ساده
Lombardy frieze قوسی تیز زیرسری
box section مقطع قوسی سکل
diagonal arch طاق قوسی قطری
helium arc welding جوشکاری قوسی هلیومی
alette پایه طاق قوسی
protective gas arc welding جوشکاری قوسی با گازمحافظ
submerged arc welding جوش قوسی غوطه ور
skewback پایه طاق قوسی
inverted vault طاق قوسی وارونه
crosses ضربه هوک پس از ضربه حریف
cross ضربه هوک پس از ضربه حریف
crossest ضربه هوک پس از ضربه حریف
crosser ضربه هوک پس از ضربه حریف
arch shape deep beam تیر تیغه قوسی شکل
cam grinding attachment تجهیزات سنگ زنی قوسی
intrados سطح زیر طاق قوسی
shieded arc welding جوش قوسی پوشش دار
camara [اتاقی با طاق قوسی یا منحنی]
carbon arcwelding جوش قوسی بوسیله کربن
camera [اتاقی با طاق قوسی یا منحنی]
vault on pillars طاق قوسی روی ستون
balteus [نواری در اطراف بالشتک قوسی]
argon arc welding جوش قوسی بوسیله گازارگون
archa [آرامگاهی با طاق های قوسی]
arca [آرامگاهی با طاق های قوسی]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com