Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
association coefficient
ضریب ارتباط
Other Matches
modulus of elasticity
ضریب ارتجاعی ضریب فنری ضریب جهندگی
teleconferencing
ارتباط تعدادی کامپیوتر یا ترمینال با هم برای ایجاد ارتباط بین یک سری کاربر
data link
ارتباط مبادله اطلاعات ارتباط کامپیوتری
attenuation factor
ضریب فرسایش انرژی موج ضریب افت قدرت امواج
availability factor
ضریب امادگی عملیاتی هواپیماها یا ناوها ضریب قابلیت استفاده
convergence factor
ضریب تقارب نصف النهارات ضریب انحراف شبکه
cut out
وسیله ارتباط بااعضای سازمانهای زیرزمینی رابط یا واسطه ارتباط باسازمانهای زیرزمینی
design stress resultant
تلاشی که در محاسبات بکار میرود وبرابر است با حاصلضرب تلاش در ضریب تشدید یادرصورت لزوم ضریب تصغیر
reduction coefficient
ضریب کاهش استعداد ضریب دیدبانی
probability factor
ضریب احتمال وقوع ضریب احتمالات
charactristics
مشخصات مقدماتی یا اصلی که عبارتند از ضریب براضریب پسا نسبت برا به پساموقعیت مرکز فشار و ضریب گشتاور برای هر زاویه حمله
runoff coefficient
ضریب جریان که برابراست باارتفاع اب جریان یافته درزمین به ارتفاع بارندگی این ضریب کوچکتر از واحدمیباشد
biquinary notation
دستگاه نمادسازی که در ان هر رقم اعشاری توسط یک جفت رقم متشکل از یک ضریب 5 و یک ضریب 1 نشان داده میشود
factor of safety
ضریب تامین ضریب اطمینان
partition coefficient
ضریب توزیع ضریب تقسیم
gini coefficient
شاخص نابرابری درامد که از منحنی لورنز بدست می ایددرصورتیکه توزیع درامدکاملا برابر باشد این ضریب مساوی صفر ودرصورتیکه توزیع درامد کاملا نابرابرباشد این ضریب مساوی 1است هرچه این ضریب کوچک باشد توزیع درامد عادلانه تراست
scale factor
ضریب مقیاس نقشهای ضریب تبدیل مقیاس نقشه
slice
ضریب محاسبات لجستیکی ضریب نیازمندیهای لجستیکی
ballistic coefficient
ضریب زاویه بالیستیکی ضریب تاثیر بالیستیکی
slices
ضریب محاسبات لجستیکی ضریب نیازمندیهای لجستیکی
communicating
ارتباط
communication
ارتباط
link
ارتباط
liaisons
ارتباط
connexions
ارتباط
rapport
ارتباط
liaison
ارتباط
relation
ارتباط
enchainment
ارتباط
intercommunication
ارتباط
concernment
ارتباط
correlation
ارتباط
correspondency
ارتباط
ligature
خط ارتباط
hookup
ارتباط
coherence
ارتباط
connection
ارتباط
correspondence
ارتباط
correspondences
ارتباط
relationships
ارتباط
coherency
ارتباط
relationship
ارتباط
associations
پیوند ارتباط
subcontrariety
ارتباط قیاسی
mitwelt
ارتباط با همنوع
background communication
ارتباط پس زمینه
telecommunications
ارتباط از دور
mass communication
ارتباط جمعی
synchronous communication
ارتباط همزمان
arithmetic relation
ارتباط محاسباتی
wire communication
ارتباط با سیم
inaccessible
ارتباط ناپذیر
association
پیوند ارتباط
asynchronous commuinication
ارتباط ناهمزمان
relevance
ربط ارتباط
attachment plug
دوشاخه ارتباط
disconnection
قطع ارتباط
telecommunications
ارتباط تلگرافی
visual communication
ارتباط بصری
juxtaposition
ارتباط اجباری
log off
قطع ارتباط
telephone communication
ارتباط تلفنی
bond
ارتباط چسب
logging in
برقراری ارتباط
log out
قطع ارتباط
trunk line cable
کابل ارتباط
correlation
ارتباط داشتن
log on
برقراری ارتباط
inaccessibility
ارتباط ناپذیری
log in
برقراری ارتباط
communicate
ارتباط گرفتن
communicated
ارتباط گرفتن
communicates
ارتباط گرفتن
inverse relationship
ارتباط معکوس
logging off
قطع ارتباط
login
قطع ارتباط
intercommunion
ارتباط مشترک
communication
ارتباط و مخابرات
agency of communications
منبع ارتباط
tie in
ارتباط دادن
tie in
وسیله ارتباط
tie-in
ارتباط دادن
tie-in
وسیله ارتباط
tie-ins
ارتباط دادن
tie-ins
وسیله ارتباط
telecommunication
ارتباط دوربرد
intercommunication
ارتباط داخلی
logout
قطع ارتباط
one sided communication
ارتباط یکسویه
intercom
ارتباط داخلی
put through
ارتباط پیداکردن
data communication
ارتباط دادهای
relational
ارتباط شرح
communicability
قابلیت ارتباط
communicability
ارتباط پذیری
communications
ارتباط و مخابرات
selective signalling
ارتباط مخصوص
wires
ارتباط باسیم
wire
ارتباط باسیم
intercoms
ارتباط داخلی
disjointedness
عدم ارتباط
disconnectedly
بدون ارتباط
data communication
ارتباط داده ها
disaffiliation
عدم ارتباط
connect
ارتباط رخها
connects
ارتباط رخها
communicable
قابل ارتباط
relevancy
ربط ارتباط
communication theory
نظریه ارتباط
communication network
شبکه ارتباط
cryptocommunication
ارتباط رمز
direct relationship
ارتباط مستقیم
signal communications
ارتباط و مخابرات
connexion
ارتباط اتصال
extraneity
عدم ارتباط
extraneousness
عدم ارتباط
conversational interaction
ارتباط محاورهای
liaise
ارتباط پیدا کردن
disconnect
قط ع ارتباط بین دو وسیله
cryptocommunication
ارتباط ومخابرات رمزی
interlock
بهم ارتباط داشتن
communication network
شبکه ارتباط و مخابرات
liaised
ارتباط پیدا کردن
mass media
وسایل ارتباط جمعی
linkage
اتصال وسیله ارتباط
linkages
اتصال وسیله ارتباط
landing signal officer
افسر ارتباط فرود
combat liaison
ربط و ارتباط رزمی
correlation
ارتباط همبسته کردن
disrelation
عدم ارتباط بی ارتباطی
telepathy
ارتباط افکار با یکدیگر
disconnecting
قط ع ارتباط بین دو وسیله
disconnects
قط ع ارتباط بین دو وسیله
liaising
ارتباط پیدا کردن
interlocked
بهم ارتباط داشتن
interlocking
بهم ارتباط داشتن
interlocks
بهم ارتباط داشتن
liaises
ارتباط پیدا کردن
pecking order
<idiom>
راه ارتباط بایکدیگر
inconsequence
فقدان ارتباط منطقی
communicate
ارتباط برقرار کردن
incommunicado
بدون وسایل ارتباط
piezoelectric
ارتباط در بعضی موادکریستالی
backgrounds
فعالیت ارتباط دادهای
tele communication
ارتباط دور برد
background
فعالیت ارتباط دادهای
communicate
مراوده کردن ارتباط برقرارکردن
logging-on
برقراری ارتباط
[رایانه شناسی]
extrajudicial
بدون ارتباط به موضوع دعوی
communicates
مراوده کردن ارتباط برقرارکردن
journal
گزارش تمام ارتباط به یک ترمینال
twin sideband
ارتباط رادیویی دو باندی یا دوعنصری
journals
گزارش تمام ارتباط به یک ترمینال
relevant
آنچه ارتباط مهمی دارد
communicated
مراوده کردن ارتباط برقرارکردن
equipotential bonding conductor connection
ارتباط رسانای پیوند هم پتانسیل
primary
خط ارتباط و با کارایی بالا ISDN
coherent
دارای ارتباط یا نتیجه منطقی
group
کلمه شش حرف در ارتباط تلگرافی
groups
کلمه شش حرف در ارتباط تلگرافی
intercommunication system
ارتباط بوسیله میکروفون وبلندگو
wigwag
ارتباط یا مخابره بوسیله پرچم
interactive
که ارتباط بین کاربر و کامپیوتر
wigway
ارتباط و مخابرات به وسیله پرچم
electronic security
رعایت حفافت ارتباط الکترونیکی
synesis
ارتباط مفاهیم ربط معانی
dealing
مکاتبات و ارتباط دوستانه یا بازرگانی
dialogue
ارتباط بین وسیله ها مثل کامپیوتر ها
scheduled circuits
خط وط تلفن فقط برای ارتباط دادهای
pull up
اتصال یا برقراری ارتباط با یک سطح ولتاژ
intercom
سیستم ارتباط داخلی ناو یا تانک
telecommuting
ارتباط برقرار کردن راه دور
intercoms
سیستم ارتباط داخلی ناو یا تانک
control line
ارتباط بین اپراتور و خط کنترل هواپیما
dialogues
ارتباط بین وسیله ها مثل کامپیوتر ها
docking
ارتباط مکانیکی دو فضاپیما دریک مدار
communication deception
گول زدن دشمن در ارتباط و مخابرات
boat train
[خط ]
قطار با ارتباط به کشتی
[برای سفر]
continuity
مسیر ارتباط واضح بین دو نقط ه
tropospheric scatter
سیستم ارتباط چند چانله تروپوسفری
dialog
ارتباط بین وسیله ها مثل کامپیوتر ها
open system interconnection reference
مدل ارجاع ارتباط سیستم باز
datacom
امکان ارتباط دادهای مخابره ارزان قیمت
combat liaison
حفظ ارتباط بین هواپیماها درحین پرواز
dte
وسیلهای که از آن مسیر ارتباط آغاز یا به آن ختم میشود
combined communication board
هیئت برقرار کننده ارتباط درستادهای مرکب
suites
مجموعهای از برنامه ها که ارتباط بسیار نزدیک با هم دارند
contacts
ارتباط تماس با دشمن علایم تشخیص هدف
suite
مجموعهای از برنامه ها که ارتباط بسیار نزدیک با هم دارند
contact
ارتباط تماس با دشمن علایم تشخیص هدف
contacting
ارتباط تماس با دشمن علایم تشخیص هدف
contacted
ارتباط تماس با دشمن علایم تشخیص هدف
database
شرح روش ارتباط رکوردها و فیلدهای پایگاه داده
circuit
ارتباط بین عناصر الکترونیکی که عملی را انجام می دهند
decouple
جدا کردن یا قطع ارتباط بین اجزاء یک سیستم
communication
سوکت یا اتصال فیزیکی که به وسیله اجازه ارتباط میدهد
maps
شرح نحوه ارتباط رکوردها و فیلدها در پایگاه داده ها
interactive
ارتباط بین یک گروه از مردم با وسایل ارتباطی مختلف
map
شرح نحوه ارتباط رکوردها و فیلدها در پایگاه داده ها
databases
شرح روش ارتباط رکوردها و فیلدهای پایگاه داده
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com