Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (13 milliseconds)
English
Persian
main stage
طبقه اصلی
Search result with all words
staple
فقره اصلی طبقه بندی یا جور کردن
stapled
فقره اصلی طبقه بندی یا جور کردن
stapling
فقره اصلی طبقه بندی یا جور کردن
Other Matches
entresol
طبقه میان طبقه اول عمارت وطبقهای که باکف زمین برابراست
intermediate
آنچه در یک طبقه بین دو طبقه دیگر است
lower classes
طبقه پست وپایین اجتماع طبقه سوم
lower class
طبقه پست وپایین اجتماع طبقه سوم
VL local bus
مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
VL bus
مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
defense classification
طبقه بندی اطلاعات مربوط به پدافند سیستم طبقه بندی مدارک وزارت دفاع
downgrading
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrades
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgraded
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrade
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
Our building (high-rise) is a 20-storey ,but my apartment is on the third floor.
ساختمان ما 20 طبقه است ولی آپارتمان در طبقه سوم است
masters
سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
mastered
سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
master
سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
master data file
پرونده مشخصات اصلی امادنظامی پروند خصوصیات اصلی اماد
acciaccatura
نت سریعی که نیم پرده کوتاه تر ازنت اصلی است وقبل از نت اصلی نواخته میشود
security classification
طبقه بندی منطقه تامینی طبقه بندی حفافتی
declassification
از طبقه بندی خارج کردن حذف طبقه بندی
black designation
علامت مخصوص برای ارتباط طبقه بندی شده حامل پیام طبقه بندی شده
on board
که در تخته اصلی یا PCB اصلی قرار دارد
stratify
طبقه طبقه کردن
initial reserves
ذخایر اصلی احتیاط اولیه یا اصلی
prototypic
وابسته به طرح اصلی یا نمونه اصلی
staple
جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
generations
کپی اصلی تصویر اصلی یا متن
first generation computer
کپی اصلی تصویر یا متن اصلی
generation
کپی اصلی تصویر اصلی یا متن
prototypal
وابسته به طرح اصلی یا نمونه اصلی
stapled
جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
main guard
نیروی جلودار اصلی حفاظ اصلی
stapling
جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
mainstay
مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی
mainstays
مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی
anastylosis
[واژه ای برای ساختار دوباره سازی ساختمان با مواد اصلی و بر طبق سیستم ساختار اصلی]
master file
فایل اصلی پرونده اصلی
base camp
پایگاه اصلی کمپ اصلی
fundamental unit
یکای اصلی واحد اصلی
base unit
یکای اصلی واحد اصلی
expansion slots
شکاف ها یا فضاهای خالی درون کامپیوتر اصلی برای اتصال تخته مدارهای کوچک به تخته مدار اصلی بکار می روند
mattering
بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
mattered
بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
matter
بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
matters
بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
DIMM
سیستم مرتب کردن قط عات حافظه RAM در دوطرف کارت کوچک که قابل درج روی تخته اصلی کامپیوتر است تا حافظه اصلی بروز شود
externals
که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
external
که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
elegant
یک برنامه با کمترین مقدارحافظه اصلی طراحی یک برنامه کارا که با کم کردن تعداد دستورالعملهای بکاربرده شده برای انجام کارهای گوناگون از حداقل ممکن حافظه اصلی استفاده کند
army class manager activity
سازمان مدیریت طبقه بندی اماد در نیروی زمینی مدیریت طبقه بندی اماد
FEP
پردازنده بین منبع ورودی و کامپیوتر اصلی که کار آن این است که داده دریافتی را پیش پردازش کند تا بار کاری کامپیوتر اصلی را کم کند
classifications
طبقه بندی کردن طبقه بندی
classification
طبقه بندی کردن طبقه بندی
black concept
علامت حاوی پیام طبقه بندی شده سیستم ارتباطی حاوی پیام طبقه بندی شده
pilot tunnel
تونل کوچکی که جلو تونل اصلی حفر میشود تا شیب وسمت واقعی تونل اصلی که بایستی حفر گردد تعیین شودو به تونل راهنما معروف است
authentic document
اصل سند مدارک اصلی سند اصلی
body
1-بخش اصلی در یک متن 2-بخش اصلی یک برنامه
bodies
1-بخش اصلی در یک متن 2-بخش اصلی یک برنامه
source
1-لیست کردن متن به صورت اصلی . 2-لیست کردن برنامه اصلی
standbys
سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود
standby
سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود
echo check
بررسی صحت عملیات ارسال اطلاعات که در ان اطلاعات دریافت شده به منبع اصلی برگشت داده شده و با اطلاعات اصلی مقایسه میشودمقابله به کمک طنین بررسی طنین
master compass
قطبنمای الکتریکی اصلی قطبنمای اصلی
folium
طبقه
rank
طبقه
storey
طبقه
general
طبقه
beds
طبقه
storeys
طبقه
generals
طبقه
beds
طبقه ته
stories
طبقه
floors
طبقه
castes
طبقه
grade
طبقه
first class
طبقه یک
two storeyed
دو طبقه
floored
طبقه
floor
طبقه
grades
طبقه
caste
طبقه
bed
طبقه
bed
طبقه ته
phased
طبقه
phase
طبقه
laminate
طبقه طبقه
stages
طبقه
storey=story
طبقه
straticulate
طبقه طبقه
story
طبقه
single stage
یک طبقه
story=storey
طبقه
layers
طبقه
phases
طبقه
courses
طبقه
coursed
طبقه
course
طبقه
ranked
طبقه
category
طبقه
ranks
طبقه
layer
طبقه
stage
طبقه
stepless
بی طبقه
classes
طبقه
grain
طبقه
of all sorts
از هر طبقه
range
طبقه
ranged
طبقه
classed
طبقه
classing
طبقه
ranges
طبقه
lain
طبقه
genres
طبقه
pigeonhole
طبقه
genre
طبقه
stratum
طبقه
class
طبقه
ilk
طبقه
strips
طبقه
sorts
طور طبقه
twin deck
پل دو طبقه ناو
stratiform
طبقه مانند
sorted
طور طبقه
intermediate
طبقه میانی
modulator stage
طبقه مدولاسیون
typification
طبقه بندی
stratification
طبقه بندی
stratiform
طبقه وار
castes
طبقه منفصل
downstairs
طبقه پایین
multi stage
چند طبقه
second flour
طبقه دوم
estate
دسته طبقه
substratum
طبقه زیر
superstratum
طبقه فوقانی
working class
طبقه کارگر
superordinate class
طبقه فراگیر
substratum
پی طبقه زیر
bracket
طبقه بندی
systemization
طبقه بندی
the second storey
طبقه دوم
the upper storey
طبقه فوقانی مخ
turbine stage
طبقه توربین
subclass
طبقه فرعی
sort
طور طبقه
subclass
زیر طبقه
estates
دسته طبقه
working classes
طبقه کارگر
toiling class
طبقه رنجبر
subordinate class
طبقه وابسته
plebeian
طبقه سوم
denominations
طبقه بندی
denomination
طبقه بندی
middle classes
طبقه متوسط
classification
طبقه بندی
leisure class
طبقه مرفه
lower floor
طبقه تحتانی
plebeians
طبقه سوم
proletariat
طبقه کارگر
genus
طبقه قسم
plutocracy
طبقه ثروتمند
plutocracies
طبقه ثروتمند
first floor
طبقه اول
power output stage
طبقه خروجی
proletariat
طبقه زحمتکش
proletariat
طبقه رنجبر
nobility
طبقه نجبا
low power stage
طبقه کم قدرت
classifications
طبقه بندی
middle class
طبقه متوسط
roturier
از طبقه عوام
intellectual class
طبقه روشنگر
ruling class
طبقه حاکم
input stage
طبقه اولیه
low grade
کم طبقه بندی
semibasement
طبقه زیر
input stage
طبقه ورودی
initial stage
طبقه نخستین
social class
طبقه اجتماعی
sorting
طبقه بندی
ionosphere
طبقه یونسفر
kennelly heaviside layer
طبقه هویساید
peasntry
طبقه روستایان
upper classes
طبقه بالا
upper classes
طبقه مرفه
upper class
طبقه بالا
layer of rock
طبقه سنگی
upper class
طبقه مرفه
non producing class
طبقه نامولد
laboring class
طبقه کارگر
spectral class
طبقه بینابی
lower classes
طبقه پایین
bourgeoisie
طبقه سوداگر
classless society
جامعه بی طبقه
category
طبقه اجناس
category
طبقه افراد
category
طبقه نگهداری
assortment
طبقه بندی
lower class
طبقه پایین
bourgeois class
طبقه سوداگر
taxonomy
طبقه بندی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com