Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English
Persian
long recoil
طول عقب نشینی زیاد
Other Matches
backpedal
عقب نشینی در مقابل حریف عقب نشینی
withdrawal
عملیات عقب نشینی اختیاری عقب نشینی
withdrawals
عملیات عقب نشینی اختیاری عقب نشینی
load call
وسیلهای مملو از سیال برای ایجاد نیروهای زیاد با دقت زیاد
variable recoil
سیستم عقب نشینی متغیر دستگاه عقب نشینی متغیر
recoilless
جنگ افزار بدون عقب نشینی بدون عقب نشینی
compression ignition
احتراق مخلوط سوخت و هوادر اثر دمای زیاد حاصل ازترکم و فشار زیاد در سیلندرموتور دیزل
I didnt get much sleep.
زیاد خوابم نبرد ( زیاد نخوابیدم)
overbuild
زیاد ساختمان کردن در بخشی از شهرکه زیاد دران ساختمان کرده اند
to hold somebody in great respect
کسی را زیاد محترم داشتن
[احترام زیاد گذاشتن به کسی]
soiree
شب نشینی
recoils
پی نشینی
sedimentation
ته نشینی
retrocedence
پس نشینی
precipitation
ته نشینی
wake
شب نشینی
waked
شب نشینی
wakes
شب نشینی
settling
ته نشینی
sedinentation
ته نشینی
subsidence
ته نشینی
recoil
پی نشینی
nightlife
شب نشینی
recoiled
پی نشینی
recoiling
پی نشینی
sedimentation
ته نشینی
soirTes
شب نشینی
soirees
شب نشینی
sedimentary
ته نشینی
illuviation
ته نشینی
deposits
ته نشینی
deposit
ته نشینی
adsorption
رو نشینی
evening party
شب نشینی
an eveing party
شب نشینی
retrocession
عقب نشینی
hutment
کلبه نشینی
solitariness
گوشه نشینی
recoils
عقب نشینی
hypostatic
ناشی از ته نشینی
silting
رسوب ته نشینی
sequestered life
گوشه نشینی
sedimentation pond
حوضچه ته نشینی
settlement
ته نشینی مسکن
settlements
ته نشینی مسکن
to burn the midnighoil
شب نشینی کردن
retreated
عقب نشینی
recoiling
عقب نشینی
tenantry
اجاره نشینی
suburbia
حومه نشینی
recoil
عقب نشینی
nomadism
کوچ نشینی
recoiled
عقب نشینی
fallback
عقب نشینی
to burn the midnight oil
شب نشینی کردن
cotenancy
هم اجاره نشینی
urbanism
شهر نشینی
retreat
عقب نشینی
eremitism
گوشه نشینی
seclusion
گوشه نشینی
recesses
عقب نشینی
retreating
عقب نشینی
katabasis
عقب نشینی
sanctuary
حق بست نشینی
sanctuaries
حق بست نشینی
retreats
عقب نشینی
reclvsion
گوشه نشینی
line of retreat
خط عقب نشینی
retrocedence
عقب نشینی
eremitic life
گوشه نشینی
break ground
عقب نشینی
urbanization
شهر نشینی
recess
عقب نشینی
ruralize
ده نشینی کردن
electrostatic procipitation
ته نشینی الکترواستاتیک
to fall back
عقب نشینی کردن
to beat a retreat
عقب نشینی کردن
pull away
عقب نشینی کردن
backblast
موج عقب نشینی
to lose ground
عقب نشینی کردن
blowback
ضربه عقب نشینی
long recoil
عقب نشینی طولانی
to give ground
عقب نشینی کردن
to beat a retreat
کوس عقب نشینی
withdraw
عقب نشینی کردن
withdraws
عقب نشینی کردن
scuttles
عقب نشینی روزنه
sedimentation analysis
تجزیه بروش ته نشینی
back pressure
فشار عقب نشینی
scuttled
عقب نشینی روزنه
short recoil
عقب نشینی کوتاه
rocket propulsion
فشارعقب نشینی موشک
sink
ته نشینی حفره یاگودال
give ground
<idiom>
عقب نشینی کردن
sinks
ته نشینی حفره یاگودال
backblast
شعله عقب نشینی
subornation
زیر پا نشینی اغواء
blowback
عقب نشینی خودکار
scuttle
عقب نشینی روزنه
recoil mechanism
مکانیسم عقب نشینی
recoil mechanism
دستگاه عقب نشینی
scuttling
عقب نشینی روزنه
retreat
عقب نشینی کردن
setback
فشار عقب نشینی
retreated
عقب نشینی کردن
retreats
عقب نشینی کردن
ebb current
عقب نشینی اب دریا
forced withrawal
عقب نشینی اجباری
colonial
معماری کوچ نشینی
retreating
عقب نشینی کردن
retirement
عقب نشینی اختیاری
drop back
<idiom>
عقب نشینی کردن
urbanistic
وابسته بشهر نشینی
setbacks
فشار عقب نشینی
companionship
مصاحبت پهلو نشینی
to sound the retreat
شیپورعقب نشینی زدن
To retreat. To withdraw.
عقب نشینی کردن
urbanist
وابسته بشهر نشینی
breakdown
ته نشینی مواد معلق دردوغاب
breakdowns
ته نشینی مواد معلق دردوغاب
recoil system
سیستم عقب نشینی توپ
straddles
میان دو پا قراردادن گشاد نشینی
retreated
عقب نشینی اجباری بازگشتن
a white collar job
کار پشت میز نشینی
they are in full retreat
سخت عقب نشینی می کنند
recoils
عقب نشینی کردن توپ
recoil pit
چاله عقب نشینی لوله
recoil operated
مجهز به دستگاه عقب نشینی
retreat
عقب نشینی کناره گیری
to sound a retreat
شیپور عقب نشینی زدن
to sound the retire
شیپور عقب نشینی زدن
retreating
عقب نشینی کناره گیری
straddled
میان دو پا قراردادن گشاد نشینی
retreating
عقب نشینی اجباری بازگشتن
to have a knock back
عقب نشینی کردن
[در موقعیتی]
retreats
عقب نشینی کناره گیری
recoilless rifle
تفنگ بدون عقب نشینی
retreat
عقب نشینی اجباری بازگشتن
recoil
عقب نشینی کردن توپ
crawfish
ازموضعی عقب نشینی کردن
cloisters
صومعه گوشه نشینی کردن
setback
نیروی عقب نشینی توپ
obmutescence
خاموش نشینی سکوت عمدی
straddle
میان دو پا قراردادن گشاد نشینی
hermitic
وابسته بگوشه نشینی زهدامیز
counter recoil
برگشتن لوله پس از عقب نشینی
retreated
عقب نشینی کناره گیری
alluvial
ته نشینی مربوط به رسوب و ته نشین
hightail
باسرعت عقب نشینی کردن
insula
دستگاه عمارت اجاره نشینی
retreats
عقب نشینی اجباری بازگشتن
cloister
صومعه گوشه نشینی کردن
recoiled
عقب نشینی کردن توپ
recoiling
عقب نشینی کردن توپ
variable slide
طول عقب نشینی متغیر
setbacks
نیروی عقب نشینی توپ
retreat
گوشه نشینی
[گروهی برای مدتی]
back pressure
فشاراگزوز فشار عقب نشینی اگزوز
blenches
جمع شدن و عقب نشینی کردن برگشتن
The army had to retreat from the battlefield.
ارتش مجبور به عقب نشینی از میدان جنگ شد.
blenching
جمع شدن و عقب نشینی کردن برگشتن
retire
عقب نشینی کردن به دلخواه بازنشسته شدن
retires
عقب نشینی کردن به دلخواه بازنشسته شدن
blench
جمع شدن و عقب نشینی کردن برگشتن
blenched
جمع شدن و عقب نشینی کردن برگشتن
To draw in ones houns . Toback down . To retreat.
ماست ها را کیسه کردن ( عقب نشینی از روی ترس )
recoil operated
مسلح شونده به وسیله عقب نشینی الات متحرک
choke ring
رینگ مانع فرار گاز در تفنگهای بدون عقب نشینی
jet propulsion
نیروی عقب نشینی حاصله از فشار گازفشار خروج گاز
beauty is in the eyes of the beholder
<proverb>
اگر بر دیده مجنون نشینی به غیر از خوبی لیلی نبینی
disengagement
جدا شدن ازدشمن عقب نشینی اختیاری قطع تماس با دشمن
inclusus
گوشه نشینی که در غاریا کلبهای می نشست ودرجهانیان رابروی خود می بست
shoot the duck
حرکت جلو و عقب نشینی روی یک پا و پای دیگر کشیده بجلو
gunner's rule
روش تخمین مسافت صحیح در تیراندازی با تیربار یاتفنگ بدون عقب نشینی
surcharge
زیاد بار کردن تحمیل کردن زیاد پر کردن اضافه کردن
surcharges
زیاد بار کردن تحمیل کردن زیاد پر کردن اضافه کردن
high speed
با سرعت زیاد راندن با سرعت زیاد
rifle
توپ بدون عقب نشینی خان تفنگ خان کشی کردن
rifles
توپ بدون عقب نشینی خان تفنگ خان کشی کردن
safety
اعطای دو امتیاز به تیم مدافع به خاطر عقب نشینی عمدی تیم مهاجم
fall back
تغییر موضع به عقب دادن عقب نشینی کردن
rear party
نیروی پوششی عقب نشینی یا عقب دار
rocket
[missile with thrust propulsion]
موشک
[پرتابه]
[پرتابه با پیشرانش عقب نشینی]
urbanity
شهر نشینی شهر سازی
in quantities
زیاد
immane
زیاد
in excess
زیاد
egregiously
زیاد
not a lettle
زیاد
over and above
زیاد
no end of
زیاد
heart break
غم زیاد
muckle
زیاد
mickle or muckle
زیاد
large adv
زیاد
for all the world
بی کم و زیاد
mickle
زیاد
squeamishness
زیاد
mortally
زیاد
generous
زیاد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com