English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 199 (9 milliseconds)
English Persian
apostle عالیترین مرجع روحانی
apostles عالیترین مرجع روحانی
Other Matches
big time عالیترین نوع
sederunt جلسه روحانیان کلیسا اعضای جلسه روحانی شورای روحانی
silver star نشان ستاره نقره یا عالیترین نشان خدمتی
references مرجع
anchors مرجع
anchoring مرجع
anchor مرجع
reference مرجع
anchorages مرجع
anchorage مرجع
authority مرجع
check lists لیست مرجع
anchoring point نقطه مرجع
reference signal سیگنال مرجع
reference time زمان مرجع
external reference مرجع خارجی
reference pilot نمونه مرجع
reference language زبان مرجع
reference address نشانی مرجع
reference group گروه مرجع
reference axes محورهای مرجع
reference electrode الکترود مرجع
reference edge لبه مرجع
reference cell پیل مرجع
refernce parameter پارامتر مرجع
antecedents مرجع ضمیر
references بازگشت مرجع
authority مرجع قدرت
reference بازگشت مرجع
antecedent مرجع ضمیر
equinoctial colure دایره ساعتی مرجع
biases سطح مرجع الکتریکی
refernce manual کتاب راهنمای مرجع
local authority مرجع صلاحیتدار محلی
batch number شماره مرجع و یک دسته
preferred system of coordinates دستگاه مختصات مرجع
superset مجموعه مرجع [ریاضی]
bias سطح مرجع الکتریکی
issuing authority [body] مرجع [اداره] صادر کننده
Atticurages [مرجع هر چیزی در سبک آتنی]
Attic storey [مرجع هر چیزی در سبک آتنی]
Atticurgic [مرجع هر چیزی در سبک آتنی]
heavenly روحانی
clergyman روحانی
etherean روحانی
sacred روحانی
anagogic روحانی
herdsmen روحانی
unworldly روحانی
spiritually روحانی
marabou روحانی
unwordly روحانی
unfrocked روحانی
ethereal روحانی
herdsman روحانی
spiritual روحانی
spiritualist روحانی
spiritualists روحانی
marabout روحانی
clergymen روحانی
biases انحراف نتایج آماری از سطح مرجع
bias انحراف نتایج آماری از سطح مرجع
relative اطلاعات مکانی دررابط ه با یک نقط ه مرجع
floating محل مخصوص در رابط ه با آدرس مرجع
pastor پیشوای روحانی
temporal غیر روحانی
spirilual nutriment غذای روحانی
spirituality عالم روحانی
perdition مرگ روحانی
pastors پیشوای روحانی
spiritualize روحانی کردن
prelacy حکومت روحانی
pater پدر روحانی
pastorate پیشوایی روحانی
laywoman زن غیر روحانی
hierarch رئیس روحانی
heavenliness روحانی الوهیت
etherealize روحانی کردن
copartnership ردای روحانی
residentiary روحانی مقیم
lays غیر روحانی
lay غیر روحانی
padres پدر روحانی
hymn سرود روحانی
hymns سرود روحانی
padre پدر روحانی
spiritual روحانی معنوی
charisma جذبه روحانی
inclination زاویه بین صفحه مدار وصفحه مرجع
OLE container object شی ای که حاوی مرجع به شی متصل است یا یک کپی از شی توکار
secularising غیر روحانی کردن
spiritualization جنبه روحانی دادن به
secularize غیر روحانی کردن
secularises غیر روحانی کردن
secularised غیر روحانی کردن
priests روحانی کشیشی کردن
deconsecrate غیر روحانی کردن
pneumatology مبحث موجودات روحانی
priest روحانی کشیشی کردن
hiearchic وابسته به سران روحانی
laicism غیر روحانی بودن
inquisitional وابسته به دادگاه روحانی
secularized غیر روحانی کردن
secularizes غیر روحانی کردن
raptures وجد روحانی ربایش
religious تارک دنیا روحانی
layman شخص غیر روحانی
rapture وجد روحانی ربایش
rapture شعف وخلسه روحانی
goddaughters دختر خواندهی روحانی
twice born تولدتازه روحانی یافته
heavens خدا عالم روحانی
laymen شخص غیر روحانی
secularizing غیر روحانی کردن
secular songs سرودهای غیر روحانی
goddaughter دختر خواندهی روحانی
raptures شعف وخلسه روحانی
spirituous دارای حالت روحانی
heaven خدا عالم روحانی
subdeacon معاون گماشته روحانی
gnosticism فلسفه عرفانی یا روحانی
pitch altitude زاویه بین محور طولی رسانگر و صفحه مرجع
relative محل مشخص در رابط ه با یک مرجع یا آدرس مربوطه پایه
mastered داده مرجع که در فایل اصلی ذخیره شده است
master داده مرجع که در فایل اصلی ذخیره شده است
masters داده مرجع که در فایل اصلی ذخیره شده است
baseline document سندی که یک مرجع برای تغییرات یک سیستم کامپیوتری میباشد
reborn تغییر حالت روحانی یافته
spiritual غیر مادی بطور روحانی
charism عطیه الهی جذبه روحانی
minor order صفوف روحانی پایین درجه
unfrock از کسوت روحانی خارج شدن
regenerates زندگی تازه و روحانی یافته
disfrock ازکسوت روحانی خارج شدن
defrock خلع کسوت روحانی کردن
regenerate زندگی تازه و روحانی یافته
gnostic دارای اسرار روحانی نهانی
regenerated زندگی تازه و روحانی یافته
laity مردم غیر روحانی ناشی
gnosis دانش رازهای روحانی عرفان
regenerating زندگی تازه و روحانی یافته
despiritualize فاقد خاصیت یا جنبه روحانی کردن
revest جامه روحانی پوشیدن روکش کردن
hierarchy حکومت ودرجه بندی سران روحانی
officiant کشیش شاغل و مسئول مجلس روحانی
laicize بصورت غیر روحانی یا غیرعلمی در اوردن
hierarchies حکومت ودرجه بندی سران روحانی
major seminary دانشکده علوم روحانی جماعت کاتولیک
bias مقداری که بوسیله ان متوسط مجموعهای از مقادیر ازمقدار مرجع فاصله می گیردپیشقدر
biases مقداری که بوسیله ان متوسط مجموعهای از مقادیر ازمقدار مرجع فاصله می گیردپیشقدر
primate of all england سراسقف که بزرکترین مقام روحانی انگلیس را داراست
impropriate حرام کردن بدست غیر روحانی دادن
lay deacon شماسی که پیشه غیر روحانی را دنبال میکند
godmother نام گذار بچه مادر خوانده روحانی
godmothers نام گذار بچه مادر خوانده روحانی
atomic ساعت خیلی دقیقی که از تغییر انرژی اتم ها به عنوان مرجع استفاده میکند
footnotes یادداشتی در پایین صفحه مربوط به متن بالای آن که معمولا یک عدد مرجع است
footnote یادداشتی در پایین صفحه مربوط به متن بالای آن که معمولا یک عدد مرجع است
mastered مجموعه دادههای مرجع لازم برای یک برنامه کاربردی که متناوبا بهنگام میشود
cell ثباتی که حاوی محل مرجع یک خانه مخصوص برای انجام عمل است
deflection of vertical اختلاف زاویهای در هر نقطه بین راستای شاقولی وراستای عمود بر کره مرجع
cells ثباتی که حاوی محل مرجع یک خانه مخصوص برای انجام عمل است
masters مجموعه دادههای مرجع لازم برای یک برنامه کاربردی که متناوبا بهنگام میشود
master مجموعه دادههای مرجع لازم برای یک برنامه کاربردی که متناوبا بهنگام میشود
hierarchies گروه فرشتگان نه گانه سلسله سران روحانی وشیوخ
simony خرید وفروش مناصب روحانی وموقوفات وعواید دینی
hierarchy گروه فرشتگان نه گانه سلسله سران روحانی وشیوخ
imposition of hands هنگام دادن ماموریت روحانی بکسی یادعا کردن به وی
texts سیستم بازیابی اطلاعات که به کاربر امکان بررسی متنهای کامل و نه فقط یک مرجع میدهد
text سیستم بازیابی اطلاعات که به کاربر امکان بررسی متنهای کامل و نه فقط یک مرجع میدهد
godchild طفلی که در موقع تعمید به پسر خواندگی روحانی شخص در میاید
godchildren طفلی که در موقع تعمید به پسر خواندگی روحانی شخص در میاید
procuratrix زنی که در خانقاه راهبات کارهای غیر روحانی رااداره میکند
to take orders منصب روحانیت را گرفتن بیکی از درجات روحانی گماشته شدن
references نشانه چاپ شده برای نشان دادن وجه و یک یادداشت یا عدم وجود مرجع در متن
reference نشانه چاپ شده برای نشان دادن وجه و یک یادداشت یا عدم وجود مرجع در متن
churchwardens هر یک از دو نفر اعضای غیر روحانی که به برخی از امور کلیسا رسیدگی میکنند
churchwarden هر یک از دو نفر اعضای غیر روحانی که به برخی از امور کلیسا رسیدگی میکنند
absolute address مرجع صفحه گسترده که همیشه به یک خانه اشاره میکند حتی اگر به محل دیگر کپی شود
limitarian کسیکه معتقد است بخش محدودی از مردم گیتی رستگاری روحانی خواهندداشت
quotes تکرار کلمات توسط مشخص دیگری , تکرار عدد مرجع
radio bearing زاویه بین جهت فاهری ایستگاه ثابت و جهت مرجع
quote تکرار کلمات توسط مشخص دیگری , تکرار عدد مرجع
quoted تکرار کلمات توسط مشخص دیگری , تکرار عدد مرجع
registers ثبات آدرس کامپیوترکه به آدرس مرجع افزوده میشود تا محل دستیابی تامین شود
registering ثبات آدرس کامپیوترکه به آدرس مرجع افزوده میشود تا محل دستیابی تامین شود
register ثبات آدرس کامپیوترکه به آدرس مرجع افزوده میشود تا محل دستیابی تامین شود
B line counter ثبات آدرس که به آدرس مرجع اضافه شده تا محل مورد نظر را مشخص کند
presbytery داداگاه روحانی که کشیش وغیر کشیش در ان عضویت دارند
presbyteries داداگاه روحانی که کشیش وغیر کشیش در ان عضویت دارند
totem روح محافظ شخص درخت یا جانوری که سرخ پوستان حفظ وحامی روحانی خود دانسته واز تجاوز بدان یاخوردن گوشت ان خودداری می کردند
totems روح محافظ شخص درخت یا جانوری که سرخ پوستان حفظ وحامی روحانی خود دانسته واز تجاوز بدان یاخوردن گوشت ان خودداری می کردند
stop order دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
B register 1-ثبات آدرس که به آدرس مرجع اضافه شده که محل مورد نظر را مشخص میکند 2-ثباتی که برای گسترده تر کردن اکومولاتور برای ضرب و تقسیم به کار می رود
psalm سرود روحانی سرود
psalms سرود روحانی سرود
spectrophotometry اسپکتروفتومتر [در این روش با تجزیه رنگ ها و مقایسه آن نمونه های مرجع، نوع رنگینه بکار رفته مشخص می شود. این روش خصوصا در تجزیه رنگ های فرش های قدیمی و شناخت رنگینه های آن مورد استفاده قرار می گیرد.]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com