Dictiornary-Farsi | عامل اکسیداسیون | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
oxidizing agent	عامل اکسیداسیون


Other Matches

oxidation	اکسیداسیون
anodic treatment	اکسیداسیون اندی
oxidizing period	دوره اکسیداسیون
oxidizing process	فرایند اکسیداسیون
oxidizing slag	شلاکه اکسیداسیون
anodic oxidation	پروسه اکسیداسیون الکترولیتی
electrolytic oxidation process	فرایند اکسیداسیون الکترولیتی
anodize	روش ساخت و عملیات مربوط به الومینیوم و الیاژهای ان توسط اکسیداسیون اندیک
cyanogen agent	عامل لخته کننده خون عامل شیمیایی سیانوژن
reserved character	حرف مخصوص درسیستم عامل یا حرفی که تابع خاصی برای کنترل سیستم عامل داردوبرای مصارف دیگربه کارنمیرود
actuator	محرک بازوی عامل مکانیسم عامل
capital intensive goods	کالاهایی که سهم عامل سرمایه در انها بیش از سهم عامل کار یا سایر عوامل تولید است
derived demand	تقاضابرای یک عامل تولید که خوداز تقاضا برای کالایی که ان عامل تولید در ان بکار میرودناشی میشود .
shell	نرم افزار واسط بین کاربر و سیستم عامل , معمولاگ برای اینکه سیستم عامل دوستانه تر وساده تر شود
shelling	نرم افزار واسط بین کاربر و سیستم عامل , معمولاگ برای اینکه سیستم عامل دوستانه تر وساده تر شود
shells	نرم افزار واسط بین کاربر و سیستم عامل , معمولاگ برای اینکه سیستم عامل دوستانه تر وساده تر شود
piggyback	سیستم عامل که از سوی سیستم عامل دیگر اجرا میشود
piggybacks	سیستم عامل که از سوی سیستم عامل دیگر اجرا میشود
class a agent officer	افسر عامل پرداخت حقوق وجیره نقدی افسر عامل
blood agent	عامل شیمیایی لخته کننده خون عامل ضدحرکت خون
EXE file	در یک سیستم عامل مشخصه سه حرفی نام فایل که بیان میکند فایل حاوی داده دودویی برنامه است . فایل مستقیم از طریق سیستم عامل قابل اجراست
MS DOS	سیستم عامل کامپیوترهای شخصی IBM PC که داده ذخیره شده روی دیسک را مدیریت میکند و خروجی و ورودی کاربر را نمایش میدهد.DOS-MS سیستم عامل تک کاربر و تک کار کاره است و توسط واسط خط دستور در کنترل میشود
factor	عامل
factors	عامل
parameter	عامل
operator	عامل
operators	عامل
operant	عامل
principals	عامل
principal	عامل
elements	عامل
element	عامل
functionery	عامل
actions	عامل
action	عامل
procurators	عامل
procurator	عامل
parameters	عامل
agents	عامل
doer	عامل
operative	عامل
operatives	عامل
agent	عامل
doers	عامل
attorneys	عامل
v factor	عامل وی
assignee	عامل
operating	عامل
acting	عامل
active	عامل
device	عامل
devices	عامل
agent representative	عامل
coagent	هم عامل
attorney	عامل
propellant	عامل
agency	عامل
agencies	عامل
propellants	عامل
propellent	عامل
leaven	عامل کارگر
factoring agent	عامل تنزیل
leavens	عامل کارگر
factoring	عامل یابی
air entraining agent	عامل هوادهنده
adhesion agent	عامل چسبندگی
factor of safety	عامل اطمینان
preventive	عامل جلوگیری
addition agent	عامل افزودنی
factorization	عامل بندی
firing device	عامل منفجرکننده
operating systems	سیستم عامل
operating system	سیستم عامل
bleaching agent	عامل رنگبر
blister agent	عامل تاول زا
OS	سیستم عامل
blowing agent	عامل پف کننده
anticrop agent	عامل ضد غلات
characteristic action	عامل مشخصه
chemical agent	عامل شیمیایی
foaming agent	عامل کف زای
fixing agent	عامل تثبیت
leavening	عامل کارگر
reactor	عامل واکنش
active material	مواد عامل
prime movers	عامل محرک کل
prime mover	عامل محرک کل
demasking agent	عامل عریانساز
depressant	عامل پریشانی
developer agent	عامل فهور
agents	واسطه عامل
disbursing officer	افسر عامل
dispersing agent	عامل پاشنده
distilled mustard	عامل خردلی
distractor	عامل حواسپرتی
dual agent	عامل دو جانبه
agents	عامل اطلاعاتی
executive agent	عامل اجرایی
extrinsic factor	عامل خارجی
cyanogen agent	عامل سیانید
biological agent	عامل زیستی
reactors	عامل واکنش
active element	عنصر عامل
active defense	دفاع عامل
agent	واسطه عامل
active defense	پدافند عامل
agent	عامل اطلاعاتی
combination influence	عامل ترکیبی
acting company	شرکت عامل
factor of safety	عامل تامین
acid function	عامل اسیدی
common factor	عامل مشترک
accountable disbursing officer	افسر عامل
absorbing agent	عامل جذب
biological agent	عامل میکربی
aborticide	عامل سقط
factor of production	عامل تولید
managing directors	مدیر عامل
passive	غیر عامل
passives	غیر عامل
factor	عامل مشترک
precipitating factor	عامل اشکارساز
factors	عامل مشترک
precipitant	عامل رسوب
parasiticide	عامل طفیلی کش
oxidizing agent	عامل اکسنده
operating system/	سیستم عامل دو
operating handle	دستگیره عامل
operating agency	شعبه عامل
pesticide	عامل ضد طاعون
pesticides	عامل ضد طاعون
psychochemical agent	عامل عصبی
pull device	عامل کششی
reducer	عامل کم کننده
potential	عامل بالفعل
structure factor	عامل ساختار
potential	عامل بالقوه
executives	مدیر عامل
unique factor	عامل یگانه
sense organ	عامل احساس
self execuiting	عامل فی نفسه
working fluid	سیال عامل
executive	مدیر عامل
effective	عامل موثر
be-all and end-all	عامل عمده
sealant	عامل درزگیر
safety factor	عامل تامین
releasing agent	عامل رهاکننده
reducing agent	عامل کاهنده
noises	عامل مخل
growth factor	عامل رشد
managing director	مدیر عامل
igniting agent	عامل احتراق
coefficient	عامل مشترک
noise	عامل مخل
idle characters	کاراکترهای عامل
absorbent	عامل جذب
hypo	عامل محرک
fusing agent	عامل ذوب
galactogogue	عامل شیرزایاشیرافزا
mouthpieces	سخنگو عامل
mouthpiece	سخنگو عامل
human factor	عامل انسانی
presses	عامل موثر
general factor	عامل عمومی
press	عامل موثر
coefficients	عامل مشترک
impelent	عامل محرک
insurance agent	عامل بیمه
potential <adj.>	عامل بالقوه
masking agent	عامل پوشاننده
limiting factor	عامل محدودکننده
lacrimatory factor	عامل اشک زا
interleave factor	عامل جاگذاری
command processor	سیستم عامل فرمانی
counter agent	عامل خنثی کننده
complexing agent	عامل کمپلکس کننده
wetting agent	عامل خیس کننده
common factor variance	پراکنش عامل مشترک
cooling agent	عامل سرد کننده
confusion agent	عامل گیج کننده
complexing agent	عامل کمپلکس دهنده
vesicant agent	عامل شیمیایی تاول زا
vomiting agent	عامل تهوع اور
working lead fluid	سیال متحرک یا عامل
chlorinating agent	عامل کلردار کننده
to turn the scales	عامل شاخص بودن
break bulk agent	عامل تفکیک محصولات
choking agent	عامل خفه کننده
chromophore	عامل رنگی ملکول
to be the clincher	عامل شاخص بودن
chief executive officer [CEO] [American E]	مدیر عامل [شرکت]
magnification factor	عامل درشت نمایی
president of the board [ American E]	مدیر عامل [شرکت]
chairman of the board [of directors/managers]	مدیر عامل [شرکت]
a key actor in a process	عامل اصلی در روندی
inst	وسیله یا عامل کار
combination influence	مکانیسم عامل مرکب
chelating agent	عامل کی لیت ساز
understrapper	عامل پایین درجه