Dictiornary-Farsi | عامل پریشانی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (11 milliseconds)

English	Persian
depressant	عامل پریشانی


Other Matches

cyanogen agent	عامل لخته کننده خون عامل شیمیایی سیانوژن
reserved character	حرف مخصوص درسیستم عامل یا حرفی که تابع خاصی برای کنترل سیستم عامل داردوبرای مصارف دیگربه کارنمیرود
actuator	محرک بازوی عامل مکانیسم عامل
capital intensive goods	کالاهایی که سهم عامل سرمایه در انها بیش از سهم عامل کار یا سایر عوامل تولید است
woes	پریشانی
worriment	پریشانی
confusion	پریشانی
woe	پریشانی
perturbations	پریشانی
turmoil	پریشانی
discomposure	پریشانی
affliction	پریشانی
affiction	پریشانی
non-cooperation	پریشانی
depression	پریشانی
nonplus	پریشانی
distresses	پریشانی
forlornness	پریشانی
distress	پریشانی
disconsolation	پریشانی
deplorability	پریشانی
taking	پریشانی
uneasiness	پریشانی
katzenjammer	پریشانی
disconsolateness	پریشانی
desolateness	پریشانی
depressions	پریشانی
perturbation	پریشانی
dolor	پریشانی
dolour	پریشانی
derived demand	تقاضابرای یک عامل تولید که خوداز تقاضا برای کالایی که ان عامل تولید در ان بکار میرودناشی میشود .
shells	نرم افزار واسط بین کاربر و سیستم عامل , معمولاگ برای اینکه سیستم عامل دوستانه تر وساده تر شود
shelling	نرم افزار واسط بین کاربر و سیستم عامل , معمولاگ برای اینکه سیستم عامل دوستانه تر وساده تر شود
shell	نرم افزار واسط بین کاربر و سیستم عامل , معمولاگ برای اینکه سیستم عامل دوستانه تر وساده تر شود
distressingly	پریشانی اور
bothers	رنجش پریشانی
bothering	رنجش پریشانی
bothered	رنجش پریشانی
desolation	دلتنگی پریشانی
stressful	پراز پریشانی
distressing	پریشانی اور
remorse	ندامت پریشانی
rambles	پریشانی بی هدفی
rambled	پریشانی بی هدفی
abstractedly	با پریشانی خیال
ramble	پریشانی بی هدفی
afflictions	پریشانی غمزدگی
absently	با پریشانی فکر
bitter end	اخرین پریشانی
baffling	پریشانی اهانت
deflection defocusing	پریشانی اشعه
baffles	پریشانی اهانت
baffled	پریشانی اهانت
bother	رنجش پریشانی
baffle	پریشانی اهانت
forlornly	از روی پریشانی و درماندگی
blood agent	عامل شیمیایی لخته کننده خون عامل ضدحرکت خون
piggyback	سیستم عامل که از سوی سیستم عامل دیگر اجرا میشود
class a agent officer	افسر عامل پرداخت حقوق وجیره نقدی افسر عامل
piggybacks	سیستم عامل که از سوی سیستم عامل دیگر اجرا میشود
EXE file	در یک سیستم عامل مشخصه سه حرفی نام فایل که بیان میکند فایل حاوی داده دودویی برنامه است . فایل مستقیم از طریق سیستم عامل قابل اجراست
MS DOS	سیستم عامل کامپیوترهای شخصی IBM PC که داده ذخیره شده روی دیسک را مدیریت میکند و خروجی و ورودی کاربر را نمایش میدهد.DOS-MS سیستم عامل تک کاربر و تک کار کاره است و توسط واسط خط دستور در کنترل میشود
succour	کمک برای رهایی از پریشانی موجب کمک
succor	کمک برای رهایی از پریشانی موجب کمک
operatives	عامل
principals	عامل
propellant	عامل
propellent	عامل
operative	عامل
propellants	عامل
operator	عامل
agent	عامل
parameters	عامل
parameter	عامل
elements	عامل
doer	عامل
principal	عامل
functionery	عامل
doers	عامل
procurator	عامل
procurators	عامل
action	عامل
actions	عامل
operators	عامل
operant	عامل
agents	عامل
element	عامل
acting	عامل
v factor	عامل وی
attorneys	عامل
attorney	عامل
factor	عامل
operating	عامل
assignee	عامل
devices	عامل
device	عامل
coagent	هم عامل
agencies	عامل
agency	عامل
factors	عامل
agent representative	عامل
active	عامل
foaming agent	عامل کف زای
anticrop agent	عامل ضد غلات
fixing agent	عامل تثبیت
leavens	عامل کارگر
air entraining agent	عامل هوادهنده
addition agent	عامل افزودنی
agent	واسطه عامل
cyanogen agent	عامل سیانید
adhesion agent	عامل چسبندگی
leavening	عامل کارگر
general factor	عامل عمومی
characteristic action	عامل مشخصه
galactogogue	عامل شیرزایاشیرافزا
blowing agent	عامل پف کننده
blister agent	عامل تاول زا
chemical agent	عامل شیمیایی
biological agent	عامل زیستی
fusing agent	عامل ذوب
bleaching agent	عامل رنگبر
biological agent	عامل میکربی
combination influence	عامل ترکیبی
common factor	عامل مشترک
leaven	عامل کارگر
preventive	عامل جلوگیری
agent	عامل اطلاعاتی
firing device	عامل منفجرکننده
reactor	عامل واکنش
prime movers	عامل محرک کل
prime mover	عامل محرک کل
dispersing agent	عامل پاشنده
factoring agent	عامل تنزیل
factoring	عامل یابی
distilled mustard	عامل خردلی
factor of safety	عامل اطمینان
distractor	عامل حواسپرتی
factor of safety	عامل تامین
factor of production	عامل تولید
extrinsic factor	عامل خارجی
executive agent	عامل اجرایی
disbursing officer	افسر عامل
reactors	عامل واکنش
developer agent	عامل فهور
active material	مواد عامل
active element	عنصر عامل
active defense	دفاع عامل
active defense	پدافند عامل
demasking agent	عامل عریانساز
acting company	شرکت عامل
acid function	عامل اسیدی
accountable disbursing officer	افسر عامل
agents	واسطه عامل
agents	عامل اطلاعاتی
factorization	عامل بندی
absorbing agent	عامل جذب
aborticide	عامل سقط
dual agent	عامل دو جانبه
operating handle	دستگیره عامل
factor	عامل مشترک
passives	غیر عامل
reducer	عامل کم کننده
reducing agent	عامل کاهنده
passive	غیر عامل
releasing agent	عامل رهاکننده
safety factor	عامل تامین
sealant	عامل درزگیر
self execuiting	عامل فی نفسه
pull device	عامل کششی
factors	عامل مشترک
pesticides	عامل ضد طاعون
pesticide	عامل ضد طاعون
operating system/	سیستم عامل دو
oxidizing agent	عامل اکسیداسیون
oxidizing agent	عامل اکسنده
parasiticide	عامل طفیلی کش
precipitant	عامل رسوب
precipitating factor	عامل اشکارساز
psychochemical agent	عامل عصبی
sense organ	عامل احساس
effective	عامل موثر
potential <adj.>	عامل بالقوه
coefficients	عامل مشترک
coefficient	عامل مشترک
absorbent	عامل جذب
press	عامل موثر
structure factor	عامل ساختار
unique factor	عامل یگانه
potential	عامل بالفعل
potential	عامل بالقوه
executives	مدیر عامل
be-all and end-all	عامل عمده
executive	مدیر عامل
presses	عامل موثر
operating agency	شعبه عامل
human factor	عامل انسانی
lacrimatory factor	عامل اشک زا
interleave factor	عامل جاگذاری
insurance agent	عامل بیمه
impelent	عامل محرک