Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (2 milliseconds)
English
Persian
fixed supply
عرضه ثابت
Search result with all words
exhaustable resources
منابع پایان پذیر منابع طبیعی که میزان عرضه انها ثابت بوده و قابل جایگزینی نمیباشدمانند نفت سنگ اهن
Other Matches
reaganomics
اقتصادطرفدار عرضه است که اساس ان بر خلاف اقتصاد کینزی برروی مدیریت عرضه قراردارد . در این اقتصاد کاهش مالیات بعنوان یک محرک اقتصادی که باعث افزایش تولید و عرضه خواهد شد معرفی میشود
static employment
کاربرد توپخانه پدافند هوایی در سکوی ثابت یا در پدافندهوایی ثابت
static test
ازمایش در وضعیت ثابت یا به حالت ثابت
fixed capital
سپرده ثابت اموال ثابت یکان
standing orders
دستورالعملهای ثابت دستورات ثابت
standing order
دستورالعملهای ثابت دستورات ثابت
sample
مداری که سیگنال ورودی آنالوگ را برای مدت طولانی برای مبدل آنالوگ به دیجیتال ثابت نگه می دارد تا خروجی ثابت تولید شود
sampled
مداری که سیگنال ورودی آنالوگ را برای مدت طولانی برای مبدل آنالوگ به دیجیتال ثابت نگه می دارد تا خروجی ثابت تولید شود
standing
ثابت دستورالعمل ثابت
offer
عرضه
proffering
عرضه
inept
بی عرضه
proffers
عرضه
supplied
عرضه
offers
عرضه
proffered
عرضه
offered
عرضه
presentation
عرضه
slouchy
بی عرضه
supplying
عرضه
presentations
عرضه
dowdy
بی عرضه
good for nothing
بی عرضه
aggregate supply
عرضه کل
efficiency
عرضه
supply
عرضه
proffer
عرضه
total supply
عرضه کل
steadying
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadied
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steady
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadies
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadiest
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
presented
عرضه کردن
presenting
عرضه کردن
present
عرضه کردن
presents
عرضه کردن
sampling offer
عرضه ازمایشی
representable
قابل عرضه
quantity of supply
مقدار عرضه
presentative
عرضه داشتنی
provide
عرضه کردن
work effort
عرضه کار
supply and d.
عرضه وتقاضا
supply and demand
عرضه و تقاضا
offered
عرضه کردن
supply curve
منحنی عرضه
supply function
تابع عرضه
supply management
مدیریت عرضه
supply constraints
محدودیتهای عرضه
supply of labor
عرضه کار
supply of money
عرضه پول
supply price
قیمت عرضه
supply schedule
جدول عرضه
offer
عرضه کردن
disposable
قابل عرضه
offers
عرضه کردن
excess supply
عرضه اضافی
leader merchandising
پیشرو در عرضه
presentation
ارائه عرضه
inelastic supply
عرضه بی کشش
aggregate market supply
عرضه کل بازار
expositions
عرضه نمایشگاه
exposition
عرضه نمایشگاه
glut
عرضه بیش از حد
national supply
عرضه ملی
presentations
ارائه عرضه
supplying
عرضه داشتن
gluts
عرضه بیش از حد
supplied
عرضه داشتن
joint supply
عرضه مشترک
jackstraw
ادم بی عرضه
excess supply
عرضه بیش از حد
elasticity of supply
کشش عرضه
money stock
عرضه پول
counter offer
عرضه متقابل
elastic supply
عرضه با کشش
change in supply
تغییر عرضه
oversupply
عرضه بیش از حد
supply
عرضه داشتن
trial offer
عرضه ازمایشی
offer and demand
عرضه و تقاضا
provides
عرضه کردن
money supply
عرضه پول
elastic supply
عرضه حساس
gluts
عرضه بیش از تقاضا
supply side economics
اقتصاد طرفدار عرضه
demand and supply market
بازار عرضه و تقاضا
disposure
نمایش عرضه داشت
supply and demand law
قانون عرضه و تقاضا
glut
عرضه بیش از تقاضا
marketable
قابل عرضه دربازار
market
به بازار عرضه کردن
marketed
به بازار عرضه کردن
elastic supply
عرضه انعطاف پذیر
markets
به بازار عرضه کردن
institute of purchasing and supply
موسسه خرید و عرضه
goon
تروریست بی عرضه و نالایق
goons
تروریست بی عرضه و نالایق
offeror
فروشنده عرضه کننده
real money supply
عرضه واقعی پول
quantity supplied
مقدار عرضه شده
personal service utility
عرضه سرانه کار
perfectly inelastic supply
عرضه کاملا بی کشش
perfectly elastic supply
عرضه کاملا با کشش
to offer
عرضه کردن
[ کالا]
scruff
ادم بی عرضه وفقیر
marketability
قابلیت عرضه در بازار
marginal supply price
قیمت عرضه نهائی
offers
پیشکش کردن عرضه
law of supply and demand
قانون عرضه و تقاضا
offered
پیشکش کردن عرضه
price elasticity of supply
کشش قیمتی عرضه
offer
پیشکش کردن عرضه
to place on the market
به بازار عرضه کردن
to put on the market
به بازار عرضه کردن
to offer a reward
[for]
عرضه کردن پاداشی
[برای]
long run industry supply curve
منحنی عرضه صنعت در بلندمدت
supply push inflation
تورم ناشی از فشار عرضه
marketable goods
کالاهای قابل عرضه به بازار
backward bending supply curve
منحنی عرضه به عقب خم شونده
supply
تامین موجودی عرضه نمودن
supplied
تامین موجودی عرضه نمودن
supplying
تامین موجودی عرضه نمودن
oversold
بیش از عرضه یا تولید فروش کردن
overselling
بیش از عرضه یا تولید فروش کردن
lot
جنس عرضه شده برای فروش
loanable funds
وجوه قابل عرضه به بازار پول
oversell
بیش از عرضه یا تولید فروش کردن
oversells
بیش از عرضه یا تولید فروش کردن
sue and losse part
عرضه کالا به صورت مجزا یاتفکیک شده
stocked
عرضه کردن کالا برای فروش سرسلسله
stock
عرضه کردن کالا برای فروش سرسلسله
sad sack
ادم خوش نیت ولی احمق وبی عرضه
fixes
ثابت کردن تصحیح کردن تثبیت کردن ثابت
fix
ثابت کردن تصحیح کردن تثبیت کردن ثابت
launched
جاانداختن کالا در بازار عرضه نمودن کالای جدید دربازار
launches
جاانداختن کالا در بازار عرضه نمودن کالای جدید دربازار
launch
جاانداختن کالا در بازار عرضه نمودن کالای جدید دربازار
readout
دریافت فوری اطلاعات پردازش شده قابل عرضه بازخوانی
launching
جاانداختن کالا در بازار عرضه نمودن کالای جدید دربازار
window shopper
کسی که فقط از پشت ویترین کالاهای عرضه شده راتماشا میکند
commodities
چیزی که قادر به رفع نیاز بشر بوده ومقدار عرضه ان محدود باشد
commodity
چیزی که قادر به رفع نیاز بشر بوده ومقدار عرضه ان محدود باشد
letters patent
نامهای است که به وسایل مختلفه به مردم عرضه میشود تا ازمضمون ان همگان اگاه شوند
tendered
وجهی که خوانده برای اثبات امادگیش در مورد ادای دین خواهان به دادگاه عرضه میکند
tendering
وجهی که خوانده برای اثبات امادگیش در مورد ادای دین خواهان به دادگاه عرضه میکند
tenderest
وجهی که خوانده برای اثبات امادگیش در مورد ادای دین خواهان به دادگاه عرضه میکند
tender
وجهی که خوانده برای اثبات امادگیش در مورد ادای دین خواهان به دادگاه عرضه میکند
say's law
عرضه تقاضای خودرا بوجود می اورد بنابراین تعادل همواره در سطح اشتغال کامل وجود خواهدداشت
supply price of capital
قیمت عرضه سرمایه اصطلاح کینز در رابطه باهزینه سرمایه گذاری
department store
فروشگاه بزرگی که انواع مختلف کالا در ان بفروش میرسد و هر کالا در بخش خاص خود عرضه میگردد
department stores
فروشگاه بزرگی که انواع مختلف کالا در ان بفروش میرسد و هر کالا در بخش خاص خود عرضه میگردد
cartels
اتحادیه کمپانیهای تولید و عرضه کننده کالا به منظور قبضه کردن بازارکشور یا حتی جهان و تعیین قیمتها به میل خود وجلوگیری از رقابت
cartel
اتحادیه کمپانیهای تولید و عرضه کننده کالا به منظور قبضه کردن بازارکشور یا حتی جهان و تعیین قیمتها به میل خود وجلوگیری از رقابت
steadier
ثابت تر
unswerving
<adj.>
ثابت
undeviating
<adj.>
ثابت
indelible
ثابت
hard and fast
ثابت
steadying
ثابت
fixed bridge
پل ثابت
truest
ثابت
truer
ثابت
true
ثابت
sustain
ثابت
sustained
ثابت
sustains
ثابت
pegged
ثابت
fix
ثابت
patted
ثابت
constant
ثابت
inalterable
ثابت
stables
ثابت
leger or ledger
ثابت
constants
ثابت
stable
ثابت
fixes
ثابت
fixing
ثابت
pat
ثابت
pats
ثابت
settled
ثابت
incommutable
ثابت
patting
ثابت
unshaken
ثابت
standstill
ثابت
permanent
ثابت
loyal
ثابت
immovable
ثابت
resolute
ثابت
static
ثابت
steadied
ثابت
steadies
ثابت
disputeless
ثابت
firms
ثابت
firmest
ثابت
changeless
ثابت
fixed
ثابت
solid
ثابت
solids
ثابت
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com