Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (14 milliseconds)
English	Persian
counter offer	عرضه متقابل
Other Matches
reaganomics	اقتصادطرفدار عرضه است که اساس ان بر خلاف اقتصاد کینزی برروی مدیریت عرضه قراردارد . در این اقتصاد کاهش مالیات بعنوان یک محرک اقتصادی که باعث افزایش تولید و عرضه خواهد شد معرفی میشود
counteroffensive	تعرض وحمله متقابل حمله تعرضی متقابل
recriminate	اتهام متقابل وارد کردن دعوای متقابل طرح کردن دوباره متهم ساختن
counter memorial	یادداشت متقابل اخطار متقابل
mutual inductance	اندوکتیویته متقابل اندوکتانس متقابل
warsaw treaty	پیمانی که عنوان اصلی ان "پیمان کمک متقابل اروپای شرقی " است و به سال 5591 در ورشوپایتخت لهستان منعقد شد وهدف ان کمک متقابل کشورهای اروپای شرقی به یکدیگر است و بیشتر جنبه نظامی دارد
efficiency	عرضه
offer	عرضه
inept	بی عرضه
offered	عرضه
good for nothing	بی عرضه
dowdy	بی عرضه
presentations	عرضه
presentation	عرضه
slouchy	بی عرضه
offers	عرضه
aggregate supply	عرضه کل
supplying	عرضه
proffering	عرضه
proffers	عرضه
proffered	عرضه
proffer	عرضه
supplied	عرضه
total supply	عرضه کل
supply	عرضه
supply of labor	عرضه کار
supply management	مدیریت عرضه
presentations	ارائه عرضه
offer and demand	عرضه و تقاضا
supply and demand	عرضه و تقاضا
national supply	عرضه ملی
supply curve	منحنی عرضه
supply constraints	محدودیتهای عرضه
inelastic supply	عرضه بی کشش
supply and d.	عرضه وتقاضا
presentation	ارائه عرضه
quantity of supply	مقدار عرضه
jackstraw	ادم بی عرضه
leader merchandising	پیشرو در عرضه
provide	عرضه کردن
money stock	عرضه پول
joint supply	عرضه مشترک
representable	قابل عرضه
provides	عرضه کردن
sampling offer	عرضه ازمایشی
money supply	عرضه پول
trial offer	عرضه ازمایشی
oversupply	عرضه بیش از حد
presentative	عرضه داشتنی
gluts	عرضه بیش از حد
exposition	عرضه نمایشگاه
expositions	عرضه نمایشگاه
aggregate market supply	عرضه کل بازار
glut	عرضه بیش از حد
supplying	عرضه داشتن
supply	عرضه داشتن
supplied	عرضه داشتن
fixed supply	عرضه ثابت
excess supply	عرضه اضافی
excess supply	عرضه بیش از حد
elastic supply	عرضه حساس
elastic supply	عرضه با کشش
change in supply	تغییر عرضه
offer	عرضه کردن
supply of money	عرضه پول
elasticity of supply	کشش عرضه
presents	عرضه کردن
presenting	عرضه کردن
presented	عرضه کردن
present	عرضه کردن
supply price	قیمت عرضه
disposable	قابل عرضه
supply schedule	جدول عرضه
supply function	تابع عرضه
work effort	عرضه کار
offered	عرضه کردن
offers	عرضه کردن
countered	متقابل
polar	متقابل
correspounding	متقابل
counter	متقابل
interactive	متقابل
interactional	متقابل
countering	متقابل
opposed	متقابل
mutual	متقابل
reciprocative	متقابل
opposing	متقابل
reciprocal	متقابل
marketed	به بازار عرضه کردن
to offer	عرضه کردن [ کالا]
markets	به بازار عرضه کردن
supply and demand law	قانون عرضه و تقاضا
institute of purchasing and supply	موسسه خرید و عرضه
gluts	عرضه بیش از تقاضا
glut	عرضه بیش از تقاضا
market	به بازار عرضه کردن
marketable	قابل عرضه دربازار
supply side economics	اقتصاد طرفدار عرضه
disposure	نمایش عرضه داشت
elastic supply	عرضه انعطاف پذیر
to place on the market	به بازار عرضه کردن
to put on the market	به بازار عرضه کردن
demand and supply market	بازار عرضه و تقاضا
offered	پیشکش کردن عرضه
offers	پیشکش کردن عرضه
offer	پیشکش کردن عرضه
price elasticity of supply	کشش قیمتی عرضه
goon	تروریست بی عرضه و نالایق
personal service utility	عرضه سرانه کار
law of supply and demand	قانون عرضه و تقاضا
offeror	فروشنده عرضه کننده
marginal supply price	قیمت عرضه نهائی
marketability	قابلیت عرضه در بازار
perfectly inelastic supply	عرضه کاملا بی کشش
perfectly elastic supply	عرضه کاملا با کشش
quantity supplied	مقدار عرضه شده
goons	تروریست بی عرضه و نالایق
real money supply	عرضه واقعی پول
scruff	ادم بی عرضه وفقیر
counter-measure	اقدام متقابل
mutual induction	القای متقابل
counterwork	عمل متقابل
cross purpose	قصد متقابل
cross action	دعوی متقابل
cross index	شاخص متقابل
cross feed	خورد متقابل
cross bill	شکایت متقابل
countervailing credit	اعتبار متقابل
counterrevolution	انقلاب متقابل
counterbid	پیشنهاد متقابل
counterclaim	دعوای متقابل
counterclaim	ادعای متقابل
counterclaim	دعوی متقابل
countermeasure	اقدام متقابل
countermeasures	اقدامات متقابل
mutual terms	شرایط متقابل
countermine	توط ئه متقابل
mutual inductance	القاگری متقابل
counterpawn	پیاده متقابل
crossecheck	بررسی متقابل
counterpoise	وزنه متقابل
counterpoise	سیم متقابل
crosstalk	مکالمه متقابل
mutual energy	انرژی متقابل
mutual conductance	رسانایی متقابل
transconductance	رسانایی متقابل
iteraction	عمل متقابل
harmonic mean	اعداد متقابل
intervisibility	دید متقابل
interrelation	رابطه متقابل
inter play	اثر متقابل
interaction curve	خم کنش متقابل
interdependency	اتکاء متقابل
intercorrelation	همبستگی متقابل
reciprocal trading	مبادله متقابل
mutual relationship	رابطه متقابل
reciprocation	عمل متقابل
opposite phase	فاز متقابل
mutual consistency	سازگاری متقابل
eclipsed form	شکل متقابل
transfer characteristic	مشخصه متقابل
mutual characteristic	مشخصه متقابل
mutual assistance	کمک متقابل
grid anode transconductance	رسانایی متقابل
counter-measures	اقدام متقابل
m	القاگری متقابل
transinformation	اگاهی متقابل
logrolling	همکاری متقابل
set off	دعوی متقابل
counterattack	حمله متقابل
reciprocity	عمل متقابل
cross-references	مراجعه متقابل
antitype	نوع متقابل
cross-reference	ارجاع متقابل
cross-reference	مراجعه متقابل
cross reference	ارجاع متقابل
cross reference	مراجعه متقابل
mutual	متقابل یا متقابله
interaction	عمل متقابل
interaction	کنش متقابل
interaction	اثر متقابل
interplay	اثر متقابل
cross-references	ارجاع متقابل
interrelationship	رابطه متقابل
proportional	متقابل یا هماهنگ
retaliation	عمل متقابل
interdependence	وابستگی متقابل
interdependence	اتکاء متقابل
cross-checks	بررسی متقابل
cross-checking	بررسی متقابل
cross-checked	بررسی متقابل
cross-check	بررسی متقابل
counter	ضربت متقابل
cross check	بررسی متقابل
countered	ضربت متقابل
interrelationships	رابطه متقابل
countering	ضربت متقابل
counter propaganda	تبلیغ متقابل
recriminations	تهمت متقابل

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com