Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
English
Persian
r.m.a. color code
علایم رنگی جامعه رادیوسازان
Other Matches
colour
چاپگری که میتواند کپیهای رنگی بگیرد. از قبیل -ink get رنگی -dot maxrix رنگی و -thermal transfer
colours
چاپگری که میتواند کپیهای رنگی بگیرد. از قبیل -ink get رنگی -dot maxrix رنگی و -thermal transfer
european essembly
مجمع متشکل از اعضا منتخب پارلمانهای کشورهایی که در "جامعه نیروی اتمی اروپا" و"جامعه ذغالسنگ و فولاداروپا" و "جامعه اقتصادی اروپا" عضو هستند
air signal
علایم سمعی و بصری ارسالی از هواپیما علایم هوایی
conventional sign
علایم قراردادی نقشهای علایم معمولی نقشه
datum dan buoy
علایم شناور دریایی عمقی بویه عمقی علایم عمقی تعیین مسیر مین گذاری شده در اب
socialism
جامعه گرایی جامعه داری اقتصادسوسیالیستی
ground signals
سیستم علایم بصری زمینی سیستم مخابره علایم زمینی مستقر در فرودگاه
dye sublimation printer
چاپگر رنگی باکیفیت بالا که تصاویری با پاشیدن قط عات رنگی روی کاغذ ایحاد میکند
triad
1-سه عنصر یا حرف یا بیت 2-شکل سه ضلعی که از نقاط فسفری رنگی قرمز و سبز وآبی در هر پیکسل درصفحه نمایش رنگی RGB تشکیل شده است
triads
1-سه عنصر یا حرف یا بیت 2-شکل سه ضلعی که از نقاط فسفری رنگی قرمز و سبز وآبی در هر پیکسل درصفحه نمایش رنگی RGB تشکیل شده است
solid
رنگی که روی صفحه نمایش نمایش داده میشود یا روی چاپگر رنگی چاپ میشود بدون اینکه ترکیب شود
solids
رنگی که روی صفحه نمایش نمایش داده میشود یا روی چاپگر رنگی چاپ میشود بدون اینکه ترکیب شود
civision
رمز و کشف کردن علایم تلویزیونی رمز کردن علایم تلویزیونی
fog signal
علایم مه
identification markings
علایم شناسایی
indication of masculinity
علایم رجولیت
indication signs
علایم راهنمایی
sleeve emblem
علایم سراستین
load lines
علایم بارگیری
traffic sign
تابلو علایم
cipher text
علایم رمز
qualifying symbols
علایم توصیفی
hazard signs
علایم خطر
informative signs
علایم اخباری
reflecting stud
علایم شبنما
plimsol mark
علایم بارگیری
morse code
علایم مورس
draught marks
علایم ابخور
control markings
علایم کنترل
fiducial marks
علایم پوشاننده
visual signal
علایم بصری
military symbols
علایم قراردادی نظامی
emblem
با علایم نشان دادن
signal
علایم مخابراتی مخابرات
signalled
علایم مخابراتی مخابرات
symbolic logic
زبان علایم یاعلامتی
base symbol
علایم قراردادی مبنا
legal assistance
علایم قراردادی نقشه
accounting symbol
علایم مشخصه حساب
hazard signs
علایم امکان تولیدخطر
ghost signals
علایم راداری سرگردان
emblems
با علایم نشان دادن
signaled
علایم مخابراتی مخابرات
radar echo
علایم روی صفحه رادار
ghost signals
علایم راداری بدون منبع
legal assistance
کمکهای قضایی شرح علایم
signal area
منطقه کاشتن علایم درفرودگاه
descriptive name
شرح علایم روی نقشه
sign off
علایم ختم مخابرات یامکالمات
break up
مرز علایم مشخصه هدف
break up
حد فاصل علایم مشخصه هدف
grid ticks
علایم شبکه بندی نقشه
regulatory signs
علایم نشان دهنده مقررات جاده ها
fiducial marks
علایم منطبق شونده در صفحه رادار
berne list
کتاب علایم شناسایی بین المللی
procedure sign
علایم ارسالی در شبکه قبل ازشروع مکالمات
drift signal
علایم نشان دهنده انحراف مسیر ناو
contacted
ارتباط تماس با دشمن علایم تشخیص هدف
contacts
ارتباط تماس با دشمن علایم تشخیص هدف
service chevron
علایم بازویی که خدمات جنگی را نشان میدهد
contacting
ارتباط تماس با دشمن علایم تشخیص هدف
contact
ارتباط تماس با دشمن علایم تشخیص هدف
symbolic form
علایم رمز مخابراتی هواسنجی و هواشناسی بین المللی
blinker
چراغ چشمک زن علایم خط و نقطه مرس و ارسال پیام
service marking
علایم و مشخصات تجارتی که روی کالاها یا مهمات حک میشود
compliance index
شاخص نشان دهنده قابلیت پیروی از علایم راهنمایی
signed route
جاده علامت گذاری شده ودارای علایم شناسایی
grid ticks
علایم مخصوص نشان دادن چندشبکهای بودن نقشه
pips
هسته خال علایم مربوط به هدف روی صفحه رادار
pipping
هسته خال علایم مربوط به هدف روی صفحه رادار
pipped
هسته خال علایم مربوط به هدف روی صفحه رادار
pip
هسته خال علایم مربوط به هدف روی صفحه رادار
meaconing
گرفتن و رله علایم رادیویی برای گیج کردن سیستم ناوبری دشمن
sanitize
حفظ کردن اسناد و مدارک بااهمیت با تغییر اسامی یامحلها یا علایم مشخصه ان
universe
جامعه
society
جامعه
polity
جامعه
societies
جامعه
socio-
جامعه
polities
جامعه
communities
جامعه
the body politic
جامعه
community
جامعه
ecological community
جامعه
closed society
جامعه بسته
underclass
بی کلاس
[در جامعه]
psychopathy
جامعه ستیزی
ecclesiastes
کتاب جامعه
affluent society
جامعه رفاه
sociology
جامعه شناسی
subclass
بی کلاس
[در جامعه]
atomistic society
جامعه ذرهای
sociological
جامعه شناختی
dissocialization
جامعه گسلی
finite population
جامعه محدود
affluent society
جامعه مرفه
peripheral community
جامعه پیرامونیperipeteia
affluent society
جامعه ثروتمند
affluent society
جامعه مصرفی
antisocial
جامعه ستیز
moslem league
جامعه مسلمانان
nonliterate society
جامعه نانویسا
social minded
در فکر جامعه
biocenose
جامعه زندگان
biocummunity
جامعه زندگان
eruropean community
جامعه اروپایی
mass society
جامعه انبوهیده
primitive society
جامعه ابتدایی
social science
جامعه شناسی
preliterate society
جامعه نانویسا
inert society
جامعه بیهوده
infinite population
جامعه نامحدود
integral calculus
حساب جامعه
integral calculvs
حساب جامعه
classless society
جامعه بی طبقه
league of nations
جامعه ملل
biotic communtity
جامعه زندگان
socialist
جامعه گرای
psychopath
جامعه ستیز
throwaway society
جامعه مسرف
parameters
اماره جامعه
sociogenic
جامعه زاد
social desirability
جامعه پسندی
sociable
جامعه پذیر
A classless society.
جامعه بی طبقه
stimulus population
جامعه محرکها
sociopathy
جامعه ستیزی
sociality
جامعه جویی
statistical universe
جامعه اماری
sociopath
جامعه ستیز
socialists
جامعه گرای
sociometry
جامعه سنجی
sociologist
جامعه شناس
parameter
اماره جامعه
psychopaths
جامعه ستیز
society
جامعه اجتماع
sociocentrism
جامعه- محوری
transitory society
جامعه انتقالی
lower class
بی کلاس
[در جامعه]
societies
جامعه اجتماع
socialism
جامعه گرایی
sociability
جامعه پذیری
sociolinguistics
جامعه شناسی زبان
phytosociology
جامعه شناسی گیاهی
holy office
جامعه راهبان ومومنین
the society is like a vortex
جامعه مانندگردابی است
public mischief
جرم علیه جامعه
Common Market
جامعه اقتصادی اروپا
covenant of the league of nations
منشور جامعه ملل
lower class
طبقه پایین جامعه
bourgeois
<adj.>
عضوطبقه متوسط جامعه
bourgeois
عضوطبقه متوسط جامعه
sampling population
جامعه نمونه گیری
pseudopsychopathic
جامعه ستیز کاذب
psychopathic personality
شخصیت جامعه ستیز
egalitarian society
جامعه تساوی طلب
sociological
وابسته به جامعه شناسی
underclass
طبقه پایین جامعه
subclass
طبقه پایین جامعه
european community competition rules
مقررات رقابت در جامعه اروپا
blind
پوشش مخفی
[جامعه شناسی]
cover
پوشش مخفی
[جامعه شناسی]
blind
مخفی گاه
[جامعه شناسی]
cover
مخفی گاه
[جامعه شناسی]
socialists
جامعه گرا معتقد به سوسیالیسم
e c s c (european coal & steel commissio
جامعه ذغالسنگ و فولاد اروپا
to live at the expense of society
روی دوش جامعه زندگی
antisocial
مخل اجتماع دشمن جامعه
socialist
جامعه گرا معتقد به سوسیالیسم
phalanstery
جامعه کوچک ومستقل اشتراکی
phalanstery
تقسیم جامعه باجزاء کوچک
sociometry
سنجش روابط افراد جامعه
to retire in to oneself
از جامعه کناره گیری کردن
to seed a person to c.
کسیرا از جامعه بیرون کردن
socialites
شخص طراز اول جامعه
socialite
شخص طراز اول جامعه
coloured
رنگی
colored
رنگی
dichroism
دو رنگی
dichromatism
دو رنگی
achromatism
بی رنگی
discoloration
بی رنگی
coloration
رنگی
achromatisation
بی رنگی
achroma
بی رنگی مو
achroma
بی رنگی
achromatization
بی رنگی
pigmental
رنگی
trichromatism
سه رنگی
ingrain
نخ رنگی
trichromat
سه رنگی
trichroism
سه رنگی
tinct
رنگی
hued
رنگی
chromaticity
رنگی
chromatic
رنگی
achromia
بی رنگی مو
target echo
علایم دریافتی از هدف یاپدیدار شده روی صفحه راداراز هدف
position light
علایم نشان دهنده موضع چراغ راهنمای مسیر یا محل موضع
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com