English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (17 milliseconds)
English Persian
Full phrase not found.
Full phrase Google translation result
Search result with all words
retorsion عملی است که یک دولت در مقابل عمل دولت دیگری انجام میدهد وعمل اخیر کاملا" مشابه رفتاری است که از دولت اولی سر زده بوده است
Other Matches
unfriendly act هر نوع عملی که از یک دولت سر بزند و دولت دیگر در آن ضرری نسبت به منافع خود مشاهده کند
notification عملی است که دولتی برای اگاه ساختن دولت دیگر برای اطلاع از مسئله مهمی انجام میدهد و هدف از این عمل ان است که طرف از مسیله مذکور قانونا"مطلع تلقی شود
de jure recognition شناسایی کامل و دایمی و بدون قیدوشرط یک دولت که در مقابل ان شناسایی عملی وجود دارد
intervention هر عملی که ازناحیه یک دولت صادر شده نتیجه ان تزلزل حاکمیت واستقلال داخلی و خارجی کشور دیگری باشد
interventions هر عملی که ازناحیه یک دولت صادر شده نتیجه ان تزلزل حاکمیت واستقلال داخلی و خارجی کشور دیگری باشد
authoritarainism نقطه مقابل اندیویدوالیسم و عبارت ازحکومتی است که در ان ازادی فردی به طور کامل تحت الشعاع قدرت دولت قرار گیرد. قدرت دولت معمولا در گروه کوچکی از پیشوایان متمرکز ومتجلی میشود
identic notes منظوریادداشتهایی با مضمون واحداست که چند دولت به یک دولت می دهند . چون این یادداشتها جداگانه تسلیم میشود عمل هر دولت فاهرا"مستقل از عمل دولت دیگراست تسلیم این یادداشتهاعمل غیردوستانه تلقی میشود
open market operation عملیات دولت در بازار ازاد خرید و فروشهایی که دولت از طریق خزانه داری کل میکند
dependent state دولت تابع و وابسته به دولت یا قدرت دیگر
gurantee عبارت از ان است که دولت یا دولتهایی طی معاهدهای متعهد شوند که انچه را قادر باشند جهت انجام امر معینی انجام دهند
federal state دولت متحده یا دولت اتحادی
mandatory power دولتی که قیم و سرپرست دولت یا حکومت یا سرزمین دیگری باشد
real will مشرب سیاسی که هر نوع زور وقدرت در هر جنبه را از طرف دولت با این احتجاج که اراده دولت نماینده اراده واقعی افراد جامعه است مشروع می داند
pay as you go principle اصلی که بر اساس ان مالیات دریافتی توسط دولت برای سیستم تامین اجتماعی در هرسال به بازنشستگان درهمان سال پرداخت میشود وبنابراین دولت وجوهی را ازاین بابت جمع اوری نمیکند
social contract اعتقاد به این مسئله که تفویض قدرت به دولتها ناشی از نوعی قرارداد است که ضمن ان فردقسمتی از حقوق خود را به دولت تفویض میکند ومتقابلا" از وجود دولت برخوردار میشود
smart money غرامت پولی که دولت بسربازان وملوانان زخمی ومصدوم میدهد
legion ofholour نشان افتخارکه دولت فرانسه درازای خدمات برجسته لشکری یاکشوری میدهد
would just as soon <idiom> توجیح انجام یک چیزدر مقابل دیگری
sheriff نماینده رسمی دولت در یک ناحیه که ماموراجرای قوانین و انجام امورقضایی و نظارت بر انتخابات است
sheriffs نماینده رسمی دولت در یک ناحیه که ماموراجرای قوانین و انجام امورقضایی و نظارت بر انتخابات است
crowding out effect اندیشهای که استقراض بسیار زیاد دولت وجوه قابل دسترس وام گیرندگان خصوصی را کاهش میدهد
post- وارد کردن داده در رکورد فایل . عملی که پس از دیگری رخ میدهد
post وارد کردن داده در رکورد فایل . عملی که پس از دیگری رخ میدهد
posted وارد کردن داده در رکورد فایل . عملی که پس از دیگری رخ میدهد
posts وارد کردن داده در رکورد فایل . عملی که پس از دیگری رخ میدهد
exchange control نظارت دولت بر مبادله ارز کنترل مبادله ارز توسط دولت
threshholds سطح تنظیم که اگر سیگنال از آن پایین تر برود عملی انجام میدهد
threshold سطح تنظیم که اگر سیگنال از آن پایین تر برود عملی انجام میدهد
thresholds سطح تنظیم که اگر سیگنال از آن پایین تر برود عملی انجام میدهد
personal assistant فردی که کارهای دفتری و مدیریتی برای فرد دیگری انجام میدهد
reach out with an olive branch [انجام دادن کار یا گفتن چیزی که نشان میدهد شما میخواهید به ناسازگاری با دیگری خاتمه دهید.]
reach out with an olive branch <idiom> [انجام دادن کار یا گفتن چیزی که نشان میدهد شما میخواهید به ناسازگاری با دیگری خاتمه دهید.]
prints چاپ خودکار تعدادی متن مختلف در صف با سرعت طبیعی چاپگر وقتی کامپیوتر کار دیگری انجام میدهد
printed چاپ خودکار تعدادی متن مختلف در صف با سرعت طبیعی چاپگر وقتی کامپیوتر کار دیگری انجام میدهد
print چاپ خودکار تعدادی متن مختلف در صف با سرعت طبیعی چاپگر وقتی کامپیوتر کار دیگری انجام میدهد
completed عملی که عملوندهای لازم را بازیابی میکند از حافظه و عمل را انجام میدهد و نتیجه و عملوندها را به حافظه بر می گرداند و دستور بعدی برای اجرا را می خواند
completing عملی که عملوندهای لازم را بازیابی میکند از حافظه و عمل را انجام میدهد و نتیجه و عملوندها را به حافظه بر می گرداند و دستور بعدی برای اجرا را می خواند
complete عملی که عملوندهای لازم را بازیابی میکند از حافظه و عمل را انجام میدهد و نتیجه و عملوندها را به حافظه بر می گرداند و دستور بعدی برای اجرا را می خواند
completes عملی که عملوندهای لازم را بازیابی میکند از حافظه و عمل را انجام میدهد و نتیجه و عملوندها را به حافظه بر می گرداند و دستور بعدی برای اجرا را می خواند
do nothing instruction دستور برنامه نویسی که عملی انجام نمیدهد فقط شمارنده برنامه را به آدرس دستور بعدی افزایش میدهد
states دولت
stating دولت
powered دولت
powering دولت
powers دولت
mammon دولت
stated دولت
governments دولت
state- دولت
power دولت
state دولت
respublica دولت
government دولت
the body politic ملت و دولت
stating دولت استان
lese majestyodhkj &odhkj fvqn پادشاه یا دولت
officer کارمند دولت
nation-state دولت ملی
official کارمند دولت
the policy of the government رویه دولت
nation-states دولت ملی
public officer [American E] کارمند دولت
government stock سهام دولت
government department وزارتخانه دولت
nation state دولت ملی
stateless بی دولت بی وطن
civil servant [British E] کارمند دولت
state government دولت مرکزی
territory of state قلمرو دولت
the policy of the government سیاست دولت
office-holders کارمند دولت
Downing Street دولت انگلیس
public servant مستخدم دولت
state- دولت استان
cabinet هیات دولت
vassal atate دولت پوشالی
Kremlin دولت شوروی
state دولت استان
stated دولت استان
Warsaw دولت لهستان
public debt بدهی دولت
government budget بودجه دولت
totaliarian state دولت توتالیتر
office-holder کارمند دولت
states دولت استان
cabinets هیات دولت
pillars of the state ارکان دولت
forfeit to the state ضبط دولت
head of the state رئیس دولت
national state دولت ملی
ambassadors ماموررسمی یک دولت
government expenditures هزینههای دولت
military government دولت نظامی
ambassador ماموررسمی یک دولت
chief of state رئیس دولت
Ottawa دولت کانادا
state budget بودجه دولت
independent state دولت مستقل
money bag دارایی دولت
loyalists دولت دوست
govt government دولت
loyalist دولت دوست
buffer state دولت حایل
quirinal دولت ایتالیا
Whitehall دولت انگلیس
mafias دولت ستیزی
mafia دولت ستیزی
state property دارائی دولت
mandatary دولت قیم
government treasury خزانه دولت
puppet government دولت پوشالی
war state دولت جنگی
enemy state دولت دشمن
He rose against the regime. بر ضد دولت قیام کرد
family allowances کمک دولت به خانوارها
secret service money اعتبار سری دولت
vassal atate دولت دست نشانده
government transfer payments پرداختهای انتقالی دولت
office-holders صاحب منصب دولت
dependent state دولت غیر مستقل
interpellate استیضاح کردن دولت
most favoured nation دولت کامله الوداد
federalism اصل دولت ائتلافی
plateform اعلامیه سیاست دولت
non serverign acts اعمال تصدی دولت
office-holder صاحب منصب دولت
cabinet کابینه هیئت دولت
welfare state دولت بهبود بخش
civil servants مستخدم یا کارمند دولت
federal council مجلس دولت متحده
land grant زمین اعطایی دولت
civil servant مستخدم یا کارمند دولت
colonial government دولت یا حکومت مستعمراتی
mandatory powers اختیارات دولت قیم
subsidy کمک بلاعوض دولت
stratocracy حکومت یا دولت نظامی
secret service دستگاه محرمانه دولت
bounties کمک اقتصادی دولت
secret services دستگاه محرمانه دولت
protected state دولت تحت الحمایه
cabinets کابینه هیئت دولت
peculation دستبرد در مال دولت
federal authorities قدرت دولت متحده
federalist طرفدار دولت فدرال
war state دولت نظامی declaration preventivetotal
mafia سازمان سری دولت ستیز
the sublime porte باب عالی دولت عثمانی
confiscation مصادره و ضبط توسط دولت
commissioner مامور عالی رتبه دولت
subsidies مکهای مالی دولت , سوبسید
porte باب عالی دولت عثمانی
hand-out <idiom> پاداش ،معمولا از طرف دولت
mafias سازمان سری دولت ستیز
To accord recognition to a new government. دولت جدیدی را برسمیت شناختن
confedration of states دولت جدیدی تشکیل نمیشود
federal constitution قانون اساسی دولت متحده
commissioners مامور عالی رتبه دولت
export incentive تشویق دولت در جهت صادرات
subject to the british rule تحت تسلط دولت انگلیس
hall mark دولت روی سیمینه وزرینه میگذارن
quotas کمیت تعیین شده توسط دولت
price support قیمت حمایت شده از طرف دولت
White Papers گزارش هیئت دولت نامه سفید
monetization پرداخت بدهی دولت از طریق انتشارپول
residents نماینده سیاسی دولت استعمارگر در کشورمستعمره
governments فرمانداری طرز حکومت هیئت دولت
government فرمانداری طرز حکومت هیئت دولت
jacobin عضو فرقه مذهبی مخالف دولت
bank holiday ایامی که به دستور دولت بانکها بستهاند
guild socialism اعتقاد به انحصار صنایع ازطرف دولت
resident نماینده سیاسی دولت استعمارگر در کشورمستعمره
bounties تشویق صنایع و بازرگانی به وسیله دولت
Utopias دولت یا کشور کامل و ایده الی
state midicine سیستم پزشکی تحت نظارت دولت
sovereigns دولت مستقل و دارای اعتبار والامرتبه
sovereign دولت مستقل و دارای اعتبار والامرتبه
Utopia دولت یا کشور کامل و ایده الی
purged تصفیه حزب یا دولت از عناصر نادلخواه
purge تصفیه حزب یا دولت از عناصر نادلخواه
bank annuities سهام قرضه دولت بریتانیا که کنسول
coats of arms نشان یا علامت دولت یاخانواده وامثال ان
statism تمرکز قدرت اقتصادی در دولت مرکزی
coat of arms نشان یا علامت دولت یاخانواده وامثال ان
White Paper گزارش هیئت دولت نامه سفید
quota کمیت تعیین شده توسط دولت
purges تصفیه حزب یا دولت از عناصر نادلخواه
eminent domain مالکیت مطلق دولت یا پادشاه یا رئیس مملکت
residency محل اقامت نماینده دولت استعمارگر در کشورمستعمره
regie اداره کردن مالیات مستقیم توسطخود دولت
subvention اعانه نقدی دولت به بنگاه عام المنفعه
conscription of wealth مصادره اموال در زمان جنگ به وسیله دولت
state to which one belongs دولت متبوعه siege-neutralized-neutral-buffer
state aid کمک دولت به موسسات عام المنفعه وغیره
state's attorney نماینده دولت در دادگاه مدعی العموم استان یاکشور
food stamp program برنامه کمک مواد غذائی ازطرف دولت به نیازمندان
price support تثبیت قیمت توسط دولت برای حمایت کالا
rescous مقاومت در برابر قانون تمرد نسبت به مامورین دولت
libertarian طرفدارآزادی [جدا از حکم دولت] فردی [فلسفه] [سیاست]
concert of europe اتفاق دولت بزرگ اروپا نسبت به مسائل سیاسی
state attorney نماینده دولت در دادگاه مدعی العموم استان یاکشور
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com