Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (32 milliseconds)
English
Persian
whet
عمل تیز کردن بوسیله مالش
Search result with all words
wipe
خشک کردن بوسیله مالش پاک کردن
wiped
خشک کردن بوسیله مالش پاک کردن
wipes
خشک کردن بوسیله مالش پاک کردن
wiping
خشک کردن بوسیله مالش پاک کردن
Other Matches
osteopathy
درمان بوسیله مالش استخوان و مفاصل
hydro-electric
وابسته به پیدایش الکتریسیته بوسیله مالش اب یا بخار
hydro electric
وابسته به پیدایش الکتریسیته بوسیله مالش اب یا بخار
to rub sore
از مالش زیادزخم کردن
osmose
نفوذ کردن در بوسیله تراوش تجزیه کردن بوسیله نفوذ تجزیه کردن
scrubbing
مالش
frottage
مالش
scrubbed
مالش
scrubs
مالش
gnawing
مالش
scrub
مالش
frictions
مالش
friction
مالش
magnetic friction
مالش مغناطیسی
friction
مالش اختلاف
chafes
مالش دادن
chafing
مالش دادن
frictions
مالش اختلاف
attrition
مالش خراش
chafe
مالش دادن
coefficient of friction
ضریب مالش
scumble
مالش مختصر
angle of friction
زاویه مالش
rubdown
مالش سریع بدن
lyophilization
خشک کردن چیزی بوسیله منجمد کردن ان در لوله هی خالی از هوا
to scrape down
تراشیدن وکوچک کردن بوسیله کشیدن پابرزمین سخن کسیراپایمال کردن
ratten
بوسیله دزدیدن یا خراب کردن افزارش اذیت کردن
liniment
مرهم رقیق روغن مالش
liniments
مرهم رقیق روغن مالش
they give it a good scrub
خوب انرا مالش میدهند
internal friction
مالش درونی سایش داخلی
tribometer
مالش سنج سایش ازما
quick count
کوتاه کردن علامتهای قراردادی بوسیله مهاجم میانی در خط تجمع بمنظورغافلگیر کردن تیم مدافع
paint roller mill
دستگاه مالش رنگ بر روی دیوار
baptized
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptizing
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptizes
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptised
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptize
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptising
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptises
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
chafe
بوسیله اصطکاک گرم کردن
chafing
بوسیله اصطکاک گرم کردن
wet down
بوسیله اب پاشی خیس کردن
semaphore
بوسیله پرچم مخابره کردن
latches
بوسیله کلون محکم کردن
instantiate
معرفی کردن بوسیله کنسرت
step down
کم کردن ولتاژجریان بوسیله ترانسفورماتور
electrotype
بوسیله برق چاپ کردن
shields
بوسیله سپر حفظ کردن
shield
بوسیله سپر حفظ کردن
chafes
بوسیله اصطکاک گرم کردن
latch
بوسیله کلون محکم کردن
hyphenate
بوسیله خط دارای فاصله کردن
electrostatic charge
بار الکتریسیته ساکن
[که در اثر مالش بوجود می آید.]
gravitates
بوسیله قوه جاذبه حرکت کردن
faradize
بوسیله القای برق معالجه کردن
gravitating
بوسیله قوه جاذبه حرکت کردن
gravitate
بوسیله قوه جاذبه حرکت کردن
gravitated
بوسیله قوه جاذبه حرکت کردن
photoengrave
بوسیله عکاسی گراور سازی کردن
electrolyze
تجزیه کردن بوسیله جریان برق
to proclaim meetings
بوسیله اگهی اجتماعات راقدغن کردن
roentgenize
بوسیله اشعه مجهول معالجه کردن
vectorial
شعاع حامل بوسیله برداررهبری کردن
police
بوسیله پلیس اداره وکنترل کردن
vectors
شعاع حامل بوسیله برداررهبری کردن
vector
شعاع حامل بوسیله برداررهبری کردن
policed
بوسیله پلیس اداره وکنترل کردن
polices
بوسیله پلیس اداره وکنترل کردن
latensify
بوسیله مواد شیمیایی تقویت کردن
thermostat
:بوسیله الت تعدیل گرماکنترل کردن
postcards
بوسیله کارت پستال مکاتبه کردن
postcard
بوسیله کارت پستال مکاتبه کردن
to file a petition
بوسیله درخواست نامه تقاظا کردن
thermostats
:بوسیله الت تعدیل گرماکنترل کردن
to shield
بوسیله سپر
[پوشش]
حفظ کردن
talk out
بوسیله بحث شفاهی موضوعی را روشن کردن
psychanalyze
بوسیله تجزیه وتحلیل روانی معالجه کردن
labiovelar
تلفظ شده بوسیله گرد کردن لبها
percutaneous perspiration
عرق کردن بوسیله پوست تعرق جلدی
to file an application to somebody
از کسی بوسیله درخواست نامه تقاظا کردن
scalded cream
سر شیری که بوسیله گرم کردن شیر بگیرند
lixiviate
تجزیه کردن بوسیله شستشو باقلیا یا ماده حلالی
pyrogravure
نقشهای که بوسیله داغ کردن چوب روی ان می اندازند
seam
درز دادن بوسیله درزگیری بهم متصل کردن
seams
درز دادن بوسیله درزگیری بهم متصل کردن
barff's precess
حفافت اهن در مقابل زنگ زدن بوسیله اکسیده کردن
maieutics
فن زنده کردن فکر نهایی شخص بوسیله پرسش وپاسخ
manual
عمل وارد کردن داده به کامپیوتر توسط اپراتور بوسیله صفحه کلید
lifemanship
متشخص وبرجسته شدن یاتظاهر به تشخص کردن بوسیله تحت تاثیر گذاردن دیگران
sifting
روشی از مرتی کردن داخلی که بوسیله ان رکوردهاحرکت داده می شوند تا ورودرکوردهای دیگر را مجازسازند
to walk the chalk
بوسیله درست راه رفتن ازمیان خطهای گچ کشیده هوشیاری خود را ثابت کردن
garotte
اسباب ادم خفه کنی راهزنی بوسیله خفه کردن مردم
garrote
اسباب ادم خفه کنی راهزنی بوسیله خفه کردن مردم
bouse
بوسیله طناب وقرقره کشیدن بزور باطناب کشیدن میگساری کردن
phototostat
رونوشت برداری بوسیله عکاسی دستگاه عکسبرداری ازاسناد رونوشت تهیه کردن
plenum method
طریقه تهویه مکانی بوسیله بزورداخل کردن هوای تازه دران هوای رابیرون کند
horizons
افق فکری بوسیله افق محدود کردن
horizon
افق فکری بوسیله افق محدود کردن
ambulances
بوسیله امبولانس حمل کردن امبولانس
ambulance
بوسیله امبولانس حمل کردن امبولانس
croquet
بازی غیررسمی روی چمن با چوبی شبیه چوب چوگان و گویهای چوبی و 9 دروازه فلزی و 2 میله بصورت دور کردن گوی حریف با ضربه بوسیله تماس با گوی خود
thruogh the a of
بوسیله
of
بوسیله
via
بوسیله
wherewithal
که بوسیله ان
at the hand of
بوسیله
perprep
بوسیله
by the instrumentality of
بوسیله
per
بوسیله
by dint of
بوسیله
whereby
که بوسیله ان
with
بوسیله
by
بوسیله
hydromancy
تفال بوسیله اب
municipally
بوسیله شهرداری
by wire
بوسیله تلگراف
per pais
بوسیله کشور
per pais
بوسیله مملکت
by depty
بوسیله نماینده
electrically
بوسیله برق
by the f.
بوسیله لمس
hydrolysis
تجزیه بوسیله اب
seagirt
محصور بوسیله دریا
pipeage
ترابری بوسیله لوله
patented
بوسیله حق امتیازمحفوظ مانده
aerotherapeutics
معالجه بوسیله هوا
patent
بوسیله حق امتیازمحفوظ مانده
windswept
بوسیله باد جاروشده
semaphore
مخابره بوسیله پرچم
patenting
بوسیله حق امتیازمحفوظ مانده
aeromancy
تفال بوسیله هوا
sent via e-mail
بوسیله ایمیل فرستاده شد
photogelatin process
چاپ بوسیله ژلاتین
pipe down
بوسیله شیپور یا نای
traingulation
پیمایش بوسیله مثلثات
leaching
تصفیه بوسیله شستشو
phototypography
چاپ بوسیله عکسبرداری
electromotive
متحرک بوسیله برق
to scent out
بوسیله بوجستجوکردن ویافتن
postage
حمل بوسیله پست
infiltration
پالایش بوسیله تراوش
hydrolyze
بوسیله اب تجزیه شدن
hydromancer
تفال زننده بوسیله اب
pipage
ترابری بوسیله لوله
electric chair
اعدام بوسیله برق
eluviation
انتقال بوسیله بادوباران
to pick thanks
بوسیله سخن چینی
patents
بوسیله حق امتیازمحفوظ مانده
diathermy
معالجه بوسیله حرارت
brew
بوسیله جوشاندن وتخمیرابجوساختن
in propria persona
بوسیله خود شخص
brewed
بوسیله جوشاندن وتخمیرابجوساختن
pour
تراوش بوسیله ریزش
intuitively
بوسیله درک مستقیم
brews
بوسیله جوشاندن وتخمیرابجوساختن
churns
بوسیله اسباب گردنده
windblown
در حرکت بوسیله باد
churned
بوسیله اسباب گردنده
dragonnades
بوسیله سواره نظام
churn
بوسیله اسباب گردنده
lapped joint
اتصال بوسیله پوشش
radar scan
مراقبت بوسیله رادار
galvanography
روی مس بوسیله اندودکهربایی
pouring
تراوش بوسیله ریزش
poured
تراوش بوسیله ریزش
pours
تراوش بوسیله ریزش
electrometallurgy
ذوب فلزات بوسیله برق
hydrophilous
گرده افشانی کننده بوسیله اب
incuse
نقش شده بوسیله چکش
steam propulsion of ships
راندن کشتی ها بوسیله بخار
lip read
کلمات را بوسیله حرکات لب فهمیدن
embolic
مربوط به انسداد رگ بوسیله جسمی
self administered
اداره شونده بوسیله خویشتن
in law
خویشاوند و منسوب بوسیله ازدواج
by no one else
از
[بوسیله]
هیچ کسی دیگر
nettles
بوسیله گزنه گزیده شدن
intercommunication system
ارتباط بوسیله میکروفون وبلندگو
nettle
بوسیله گزنه گزیده شدن
luring
بوسیله تطمیع بدام انداختن
lures
بوسیله تطمیع بدام انداختن
lured
بوسیله تطمیع بدام انداختن
seaborne
بوسیله کشتی حمل شده
pyretotherapy
معالجه ناخوشی بوسیله تولیدتب
hydropathy
معالجه امراض بوسیله اب وتجویز اب
electro magnetism
تولید خواص مغناطیسی بوسیله
lure
بوسیله تطمیع بدام انداختن
rocket propulsion
حرکت بجلو بوسیله موتورموشکی
sporogony
تولید مثل بوسیله هاگ
self appointed
منصوب شده بوسیله خویشتن
roentgenoscopy
معاینه بوسیله اشعه مجهول
platinotype
عکاسی بوسیله املاح پلاتین
lyophiled
خشک شده بوسیله انجمادسخت
self-service
کمک بوسیله خود شخص
self service
کمک بوسیله خود شخص
massotherapy
معالجه بوسیله مشت و مال
lyophil
خشک شده بوسیله انجمادسخت
photocopied
رونوشت برداری بوسیله عکاسی
photocopies
رونوشت برداری بوسیله عکاسی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com