English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (23 milliseconds)
English Persian
whet عمل تیز کردن بوسیله مالش
Search result with all words
wipe خشک کردن بوسیله مالش پاک کردن
wiped خشک کردن بوسیله مالش پاک کردن
wipes خشک کردن بوسیله مالش پاک کردن
wiping خشک کردن بوسیله مالش پاک کردن
Other Matches
osteopathy درمان بوسیله مالش استخوان و مفاصل
hydro-electric وابسته به پیدایش الکتریسیته بوسیله مالش اب یا بخار
hydro electric وابسته به پیدایش الکتریسیته بوسیله مالش اب یا بخار
to rub sore از مالش زیادزخم کردن
osmose نفوذ کردن در بوسیله تراوش تجزیه کردن بوسیله نفوذ تجزیه کردن
scrubbing مالش
frottage مالش
scrubbed مالش
scrubs مالش
gnawing مالش
scrub مالش
frictions مالش
friction مالش
magnetic friction مالش مغناطیسی
friction مالش اختلاف
chafes مالش دادن
chafing مالش دادن
frictions مالش اختلاف
attrition مالش خراش
chafe مالش دادن
coefficient of friction ضریب مالش
scumble مالش مختصر
angle of friction زاویه مالش
rubdown مالش سریع بدن
lyophilization خشک کردن چیزی بوسیله منجمد کردن ان در لوله هی خالی از هوا
to scrape down تراشیدن وکوچک کردن بوسیله کشیدن پابرزمین سخن کسیراپایمال کردن
ratten بوسیله دزدیدن یا خراب کردن افزارش اذیت کردن
liniment مرهم رقیق روغن مالش
liniments مرهم رقیق روغن مالش
they give it a good scrub خوب انرا مالش میدهند
internal friction مالش درونی سایش داخلی
tribometer مالش سنج سایش ازما
quick count کوتاه کردن علامتهای قراردادی بوسیله مهاجم میانی در خط تجمع بمنظورغافلگیر کردن تیم مدافع
paint roller mill دستگاه مالش رنگ بر روی دیوار
baptized بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptizing بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptizes بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptised بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptize بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptising بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptises بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
chafe بوسیله اصطکاک گرم کردن
chafing بوسیله اصطکاک گرم کردن
wet down بوسیله اب پاشی خیس کردن
semaphore بوسیله پرچم مخابره کردن
latches بوسیله کلون محکم کردن
instantiate معرفی کردن بوسیله کنسرت
step down کم کردن ولتاژجریان بوسیله ترانسفورماتور
electrotype بوسیله برق چاپ کردن
shields بوسیله سپر حفظ کردن
shield بوسیله سپر حفظ کردن
chafes بوسیله اصطکاک گرم کردن
latch بوسیله کلون محکم کردن
hyphenate بوسیله خط دارای فاصله کردن
electrostatic charge بار الکتریسیته ساکن [که در اثر مالش بوجود می آید.]
gravitates بوسیله قوه جاذبه حرکت کردن
faradize بوسیله القای برق معالجه کردن
gravitating بوسیله قوه جاذبه حرکت کردن
gravitate بوسیله قوه جاذبه حرکت کردن
gravitated بوسیله قوه جاذبه حرکت کردن
photoengrave بوسیله عکاسی گراور سازی کردن
electrolyze تجزیه کردن بوسیله جریان برق
to proclaim meetings بوسیله اگهی اجتماعات راقدغن کردن
roentgenize بوسیله اشعه مجهول معالجه کردن
vectorial شعاع حامل بوسیله برداررهبری کردن
police بوسیله پلیس اداره وکنترل کردن
vectors شعاع حامل بوسیله برداررهبری کردن
vector شعاع حامل بوسیله برداررهبری کردن
policed بوسیله پلیس اداره وکنترل کردن
polices بوسیله پلیس اداره وکنترل کردن
latensify بوسیله مواد شیمیایی تقویت کردن
thermostat :بوسیله الت تعدیل گرماکنترل کردن
postcards بوسیله کارت پستال مکاتبه کردن
postcard بوسیله کارت پستال مکاتبه کردن
to file a petition بوسیله درخواست نامه تقاظا کردن
thermostats :بوسیله الت تعدیل گرماکنترل کردن
to shield بوسیله سپر [پوشش] حفظ کردن
talk out بوسیله بحث شفاهی موضوعی را روشن کردن
psychanalyze بوسیله تجزیه وتحلیل روانی معالجه کردن
labiovelar تلفظ شده بوسیله گرد کردن لبها
percutaneous perspiration عرق کردن بوسیله پوست تعرق جلدی
to file an application to somebody از کسی بوسیله درخواست نامه تقاظا کردن
scalded cream سر شیری که بوسیله گرم کردن شیر بگیرند
lixiviate تجزیه کردن بوسیله شستشو باقلیا یا ماده حلالی
pyrogravure نقشهای که بوسیله داغ کردن چوب روی ان می اندازند
seam درز دادن بوسیله درزگیری بهم متصل کردن
seams درز دادن بوسیله درزگیری بهم متصل کردن
barff's precess حفافت اهن در مقابل زنگ زدن بوسیله اکسیده کردن
maieutics فن زنده کردن فکر نهایی شخص بوسیله پرسش وپاسخ
manual عمل وارد کردن داده به کامپیوتر توسط اپراتور بوسیله صفحه کلید
lifemanship متشخص وبرجسته شدن یاتظاهر به تشخص کردن بوسیله تحت تاثیر گذاردن دیگران
sifting روشی از مرتی کردن داخلی که بوسیله ان رکوردهاحرکت داده می شوند تا ورودرکوردهای دیگر را مجازسازند
to walk the chalk بوسیله درست راه رفتن ازمیان خطهای گچ کشیده هوشیاری خود را ثابت کردن
garotte اسباب ادم خفه کنی راهزنی بوسیله خفه کردن مردم
garrote اسباب ادم خفه کنی راهزنی بوسیله خفه کردن مردم
bouse بوسیله طناب وقرقره کشیدن بزور باطناب کشیدن میگساری کردن
phototostat رونوشت برداری بوسیله عکاسی دستگاه عکسبرداری ازاسناد رونوشت تهیه کردن
plenum method طریقه تهویه مکانی بوسیله بزورداخل کردن هوای تازه دران هوای رابیرون کند
horizons افق فکری بوسیله افق محدود کردن
horizon افق فکری بوسیله افق محدود کردن
ambulances بوسیله امبولانس حمل کردن امبولانس
ambulance بوسیله امبولانس حمل کردن امبولانس
croquet بازی غیررسمی روی چمن با چوبی شبیه چوب چوگان و گویهای چوبی و 9 دروازه فلزی و 2 میله بصورت دور کردن گوی حریف با ضربه بوسیله تماس با گوی خود
thruogh the a of بوسیله
of بوسیله
via بوسیله
wherewithal که بوسیله ان
at the hand of بوسیله
perprep بوسیله
by the instrumentality of بوسیله
per بوسیله
by dint of بوسیله
whereby که بوسیله ان
with بوسیله
by بوسیله
hydromancy تفال بوسیله اب
municipally بوسیله شهرداری
by wire بوسیله تلگراف
per pais بوسیله کشور
per pais بوسیله مملکت
by depty بوسیله نماینده
electrically بوسیله برق
by the f. بوسیله لمس
hydrolysis تجزیه بوسیله اب
seagirt محصور بوسیله دریا
pipeage ترابری بوسیله لوله
patented بوسیله حق امتیازمحفوظ مانده
aerotherapeutics معالجه بوسیله هوا
patent بوسیله حق امتیازمحفوظ مانده
windswept بوسیله باد جاروشده
semaphore مخابره بوسیله پرچم
patenting بوسیله حق امتیازمحفوظ مانده
aeromancy تفال بوسیله هوا
sent via e-mail بوسیله ایمیل فرستاده شد
photogelatin process چاپ بوسیله ژلاتین
pipe down بوسیله شیپور یا نای
traingulation پیمایش بوسیله مثلثات
leaching تصفیه بوسیله شستشو
phototypography چاپ بوسیله عکسبرداری
electromotive متحرک بوسیله برق
to scent out بوسیله بوجستجوکردن ویافتن
postage حمل بوسیله پست
infiltration پالایش بوسیله تراوش
hydrolyze بوسیله اب تجزیه شدن
hydromancer تفال زننده بوسیله اب
pipage ترابری بوسیله لوله
electric chair اعدام بوسیله برق
eluviation انتقال بوسیله بادوباران
to pick thanks بوسیله سخن چینی
patents بوسیله حق امتیازمحفوظ مانده
diathermy معالجه بوسیله حرارت
brew بوسیله جوشاندن وتخمیرابجوساختن
in propria persona بوسیله خود شخص
brewed بوسیله جوشاندن وتخمیرابجوساختن
pour تراوش بوسیله ریزش
intuitively بوسیله درک مستقیم
brews بوسیله جوشاندن وتخمیرابجوساختن
churns بوسیله اسباب گردنده
windblown در حرکت بوسیله باد
churned بوسیله اسباب گردنده
dragonnades بوسیله سواره نظام
churn بوسیله اسباب گردنده
lapped joint اتصال بوسیله پوشش
radar scan مراقبت بوسیله رادار
galvanography روی مس بوسیله اندودکهربایی
pouring تراوش بوسیله ریزش
poured تراوش بوسیله ریزش
pours تراوش بوسیله ریزش
electrometallurgy ذوب فلزات بوسیله برق
hydrophilous گرده افشانی کننده بوسیله اب
incuse نقش شده بوسیله چکش
steam propulsion of ships راندن کشتی ها بوسیله بخار
lip read کلمات را بوسیله حرکات لب فهمیدن
embolic مربوط به انسداد رگ بوسیله جسمی
self administered اداره شونده بوسیله خویشتن
in law خویشاوند و منسوب بوسیله ازدواج
by no one else از [بوسیله] هیچ کسی دیگر
nettles بوسیله گزنه گزیده شدن
intercommunication system ارتباط بوسیله میکروفون وبلندگو
nettle بوسیله گزنه گزیده شدن
luring بوسیله تطمیع بدام انداختن
lures بوسیله تطمیع بدام انداختن
lured بوسیله تطمیع بدام انداختن
seaborne بوسیله کشتی حمل شده
pyretotherapy معالجه ناخوشی بوسیله تولیدتب
hydropathy معالجه امراض بوسیله اب وتجویز اب
electro magnetism تولید خواص مغناطیسی بوسیله
lure بوسیله تطمیع بدام انداختن
rocket propulsion حرکت بجلو بوسیله موتورموشکی
sporogony تولید مثل بوسیله هاگ
self appointed منصوب شده بوسیله خویشتن
roentgenoscopy معاینه بوسیله اشعه مجهول
platinotype عکاسی بوسیله املاح پلاتین
lyophiled خشک شده بوسیله انجمادسخت
self-service کمک بوسیله خود شخص
self service کمک بوسیله خود شخص
massotherapy معالجه بوسیله مشت و مال
lyophil خشک شده بوسیله انجمادسخت
photocopied رونوشت برداری بوسیله عکاسی
photocopies رونوشت برداری بوسیله عکاسی
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com