Dictiornary-Farsi | عمومی کردن | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 244 (42 milliseconds)

English	Persian
generalised	عمومی کردن
generalises	عمومی کردن
generalising	عمومی کردن
generalize	عمومی کردن
generalizes	عمومی کردن
generalizing	عمومی کردن
secularised	عمومی کردن
secularises	عمومی کردن
secularising	عمومی کردن
secularize	عمومی کردن
secularized	عمومی کردن
secularizes	عمومی کردن
secularizing	عمومی کردن


Search result with all words

service	منفعه توجه و حفظ کردن خدمات دولتی و عمومی وفیفه مامور دولت
serviced	منفعه توجه و حفظ کردن خدمات دولتی و عمومی وفیفه مامور دولت
cipher	رمزی که از یک کلید عمومی برای رمزی کردن پیام و ازیک کلید رمز برای رمز گشایی آن استفاده میکند.
ciphers	رمزی که از یک کلید عمومی برای رمزی کردن پیام و ازیک کلید رمز برای رمز گشایی آن استفاده میکند.
cyphers	رمزی که از یک کلید عمومی برای رمزی کردن پیام و ازیک کلید رمز برای رمز گشایی آن استفاده میکند.
dedication	اهداء کردن اهداء وقف بر مصالح عامه اختصاص اموال خصوصی جهت مصارف و منافع عمومی
dedications	اهداء کردن اهداء وقف بر مصالح عامه اختصاص اموال خصوصی جهت مصارف و منافع عمومی
ostracised	با اراء عمومی تبعید کردن
ostracises	با اراء عمومی تبعید کردن
ostracising	با اراء عمومی تبعید کردن
ostracize	با اراء عمومی تبعید کردن
ostracized	با اراء عمومی تبعید کردن
ostracizes	با اراء عمومی تبعید کردن
ostracizing	با اراء عمومی تبعید کردن
publicised	اگهی کردن باطلاع عمومی رساندن
publicises	اگهی کردن باطلاع عمومی رساندن
publicising	اگهی کردن باطلاع عمومی رساندن
publicize	اگهی کردن باطلاع عمومی رساندن
publicized	اگهی کردن باطلاع عمومی رساندن
publicizes	اگهی کردن باطلاع عمومی رساندن
publicizing	اگهی کردن باطلاع عمومی رساندن
introduce	بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
introduced	بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
introduces	بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
introducing	بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
demobilization	بر طرف کردن حالت بسیج عمومی
denationalization	تبدیل مجدد مالکیت عمومی به مالکیت خصوصی بازگشت به وضع قبل از ملی کردن
offending public decency	جریحه دار کردن عفت عمومی
to resort to referendum	بافکار عمومی مراجعه کردن
three-day retreat	گردهمایی سه روزه دور از مردم عمومی [برای دعا کردن، درس دینی و عبادت]
to browse	بررسی عمومی کردن [علوم کامپیوتر]
Other Matches

general quarters	اماده باش عمومی دریایی محلهای سکونت عمومی
common hardware	ابزار و الات عمومی سخت ابزارهای عمومی
general porpose	کارهای عمومی مصارف عمومی
general orders	دستورات عمومی دستورالعملهای عمومی
consolidated dining facility	تاسیسات غذاخوری عمومی مجتمع غذاخوری عمومی
common carrier	موسسه حمل و نقل عمومی شرکت حمل و نقل عمومی متصدی حمل و نقل
common control	کنترل عمومی نقشه برداری شبکه عمومی نقشه برداری شبکه جهانی نقشه برداری
widest	عمومی
rife	عمومی
hackneyed	عمومی
overt	عمومی
wider	عمومی
generic	عمومی
common	:عمومی
common	عمومی
wide	عمومی
oecumenical	عمومی
the public voice	عمومی
universal	عمومی
outlining	خط عمومی
public	عمومی
common user	عمومی
commoners	:عمومی
generals	عمومی
outline	خط عمومی
general	عمومی
ecumenic	عمومی
commonest	عمومی
general porpose	عمومی
popular	عمومی
outlined	خط عمومی
outlines	خط عمومی
commonest	:عمومی
commoners	عمومی
public warehouse	انبار عمومی
pissoir	مستراح عمومی
general support	پشتیبانی عمومی
public utilities	تسهیلات عمومی
overhead costs	هزینههای عمومی
collective	مشترک عمومی
quasi public	نیمه عمومی
reason of state	مصالح عمومی
public borrowing	استقراض عمومی
outlining	خط مقاومت عمومی
generalities	افهار عمومی
rule of thumb	قانون عمومی
baths	استخر عمومی
public baths	استخر عمومی
generality	افهار عمومی
respublica	رفاه عمومی
public place	مکان عمومی
records depository	بایگانی عمومی
open court	محکمه عمومی
plaza	میدان عمومی
public interest	نفع عمومی
public interest	منافع عمومی
public institutions	موسسات عمومی
public information	اطلاعات عمومی
public image	تصور عمومی
public goods	کالاهای عمومی
public finance	مالیه عمومی
public policy	سیاست عمومی
public law	حقوق عمومی
public order	نظم عمومی
public network	شبکه عمومی
public library	کتابخانه عمومی
public place	محل عمومی
public facilities	تسهیلات عمومی
public expenditures	مخارج عمومی
public affairs	روابط عمومی
public property	مال عمومی
public servant	مستخدم عمومی
public services	خدمات عمومی
public a	وکیل عمومی
encyclic	عمومی دوری
potlatch	جشن عمومی
public amnsement	نمایشگاه عمومی
public benefits	منافع عمومی
public enterprises	موسسات عمومی
public domain	خط مشی عمومی
public deposits	سپردههای عمومی
public decency	عفت عمومی
dispensaries	داروخانه عمومی
dispensary	داروخانه عمومی
public debt	قرضه عمومی
public cost	هزینه عمومی
public ownership	مالکیت عمومی
public nuisance	مزاحمت عمومی
general practitioner	پزشک عمومی
general plan	نقشه عمومی
public relations	روابط عمومی
general paresis	فلج عمومی
public opinion	افکار عمومی
public nuisances	مزاحمت عمومی
commonwealth	ثروت عمومی
commonwealths	ثروت عمومی
plebiscite	اراء عمومی
plebiscites	اراء عمومی
general allotment	اختصاصات عمومی
open house	جشن عمومی
general intelligence	هوش عمومی
general grant	کمک عمومی
general factor	عامل عمومی
general equilibrium	تعادل عمومی
general education	اموزش عمومی
general depot	امادگاه عمومی
general depot	انبار عمومی
general damage	خسارت عمومی
general assembly	مجمع عمومی
general meeting	گردهمایی عمومی
general meeting	جلسه عمومی
general paralysis	فلج عمومی
general outpost	پاسدار عمومی
general amnesty	عفو عمومی
general outpatient clinic	درمانگاه عمومی
latrine	مستراح عمومی
general mobilization	بسیج عمومی
general message	پیام عمومی
general meeting	مجمع عمومی
general concepts	تدبیر عمومی
official submission	مناقصه عمومی
bath-house	حمام عمومی
vogue	عمومی ورایج
general cargo	بار عمومی
in the sight of the public	در انظار عمومی
folkway	طرزفکر عمومی
folkway	احساسات عمومی
offices	شغل عمومی
office	شغل عمومی
mintster of public works	وزیرکارهای عمومی
GHQ	ستاد عمومی
mass poverty	فقر عمومی
public schools	مدارس عمومی
public sector	بخش عمومی
fourth estate	مطبوعات عمومی
g/a	خسارت عمومی
general ability	توانایی عمومی
general relativity	نسبیت عمومی
general register	ثبات عمومی
general quarters	اسایشگاههای عمومی
general psychology	روانشناسی عمومی
general strike	اعتصاب عمومی
general strikes	اعتصاب عمومی
general elections	انتخابات عمومی
general reserve	احتیاط عمومی
general staff	ستاد عمومی
general stock	سهام عمومی
general requirements	نیازهای عمومی
public welfare	رفاه عمومی
general welfare	رفاه عمومی
general act	سند عمومی
general theory	نظریه عمومی
general tariff	تعرفه عمومی
general supplies	اماد عمومی
general supplies	تدارکات عمومی
general election	انتخابات عمومی
burden	هزینه عمومی
amnesty	عفو عمومی
common purse	وجوه عمومی
comulative action	اثر عمومی
uniforms	عمومی متحدالمال
common user	خدمات عمومی
cameralistic science	مالیه عمومی
common nuisance	اضرار عمومی
bussing	مسیر عمومی
counsel for the crown	وکیل عمومی
bussed	مسیر عمومی
common parts	قطعات عمومی
common labour	کارگر عمومی
checkup	معاینه عمومی
consolidated annuities	دیون عمومی
busses	مسیر عمومی
common language	زبان عمومی
uniform	عمومی متحدالمال
suffrage universal	حق رای عمومی
central war	جنگ عمومی
outline	خط مقاومت عمومی
outlined	خط مقاومت عمومی
bused	مسیر عمومی
social good	کالاهای عمومی
alameda	گردشگاه عمومی
overheads	هزینههای عمومی
common user items	اقلام عمومی
busing	مسیر عمومی
state property	اموال عمومی
collective call sign	معرف عمومی
prevailing	عمومی متداول
bus	مسیر عمومی
outlines	خط مقاومت عمومی
common items	قطعات عمومی
burdens	هزینه عمومی
amnesties	عفو عمومی
common grid	شبکه عمومی
prosecture	وکیل عمومی
common hardware	قطعات عمومی
buses	مسیر عمومی
public utilities	خدمات عمومی مانند اب
levee en masse	سرباز گیری عمومی
convocations	جلسه عمومی دانشجویان
convocation	جلسه عمومی دانشجویان