English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
spectrozonal photography عکاسی از اشیاء منتخب عکاسی از اشیای مخصوص
Other Matches
imagery sortie پرواز مخصوص عکاسی هواپیمای عکاسی ماموریت عکاسی هوایی
continuous strip imagery عکاسی متوالی از یک نوارزمین عکاسی مداوم از یک نوار
telecamera دوربین مخصوص عکاسی ازفواصل دور
comouflage detection photography نوعی عکاسی که با استفاده ازفیلم مخصوص انجام شده واستتار دشمن را کشف میکندعکسبرداری ضد استتار
trimetrogon عکاسی هوایی با استفاده ازسه بعد یا صفحه سه بعدی عکاسی سه بعدی هوایی
country cover diagram دیاگرام نشان دهنده اجرای عکاسی هوایی در هر کشور دیاگرام پوشش عکاسی هوایی در سطح کشور
lens distortion خطای عدسی دوربین عکاسی انحراف عدسی دوربین عکاسی
photography عکاسی
photogeny عکاسی
photochromy عکاسی رنگی
phototelegraphy عکاسی رادیویی
radiophoto عکاسی رادیویی
telephotography عکاسی رادیویی
telephoto عکاسی رادیویی
flashlights لامپ عکاسی
facsimile عکاسی رادیویی
flash photography عکاسی شب بابرق
heliochrome عکاسی رنگی
kodak دوربین عکاسی
photographic accessories لوازم عکاسی
line of collimation خط محور عکاسی
wirephoto عکاسی رادیویی
flashlight لامپ عکاسی
aerial photography عکاسی هوائی
film فیلم عکاسی
facsimiles عکاسی رادیویی
photographic scale مقیاس عکاسی
photographic strip باند عکاسی
photographic strip نوار عکاسی
photoionization یونش عکاسی
flashed فلاش عکاسی
flash فلاش عکاسی
photographic وابسته به عکاسی
flashes فلاش عکاسی
shutterbug عاشق عکاسی
dark room تاریکخانه عکاسی
brownie یکجوردوربین عکاسی
brownies یکجوردوربین عکاسی
photographic fixing ثبوت عکاسی
photographic chemistry شیمی عکاسی
filmed فیلم عکاسی
fax عکاسی رادیویی
faxed عکاسی رادیویی
faxes عکاسی رادیویی
faxing عکاسی رادیویی
imagery عکاسی هوایی
photography لوازم عکاسی
photographically از روی علم عکاسی
exposure scale جدول پرتوگیری [عکاسی]
telephotography عکاسی از راه دور
image format اندازه شیشه عکاسی
isocentre خط المرکزین دوربین عکاسی
bombardment photography عکاسی از بمباران هوایی
fixer دوای ثبوت عکاسی
Dont move . Hold it. Keep stI'll. بی حرکت ( در عکاسی وغیره )
to print out چاپ کردن در عکاسی
camera axis محور دوربین عکاسی
negative photo plane افق شیشه عکاسی
vidicon لوله دوربین عکاسی
photoflash فشنگ منورمخصوص عکاسی در شب
exposure station ایستگاه عکاسی هوایی
thermal imagery عکاسی مادون قرمز
safelight چراغ تاریکخانه عکاسی
fan cameras دوربینهای عکاسی منظرهای
camera nadir محورلولایی دوربین عکاسی
filmstrip فیلم عکاسی 53 میلمتری
dicing photography عکاسی در ارتفاع کم باهواپیما
iris دیافراگم [دوربین عکاسی]
camera دوربین یا جعبه عکاسی
(iris) diaphragm دیافراگم [دوربین عکاسی]
cameras دوربین یا جعبه عکاسی
flash lamp لامپ پر نور عکاسی
flash bulb فلاش دوربین عکاسی
image format اندازه فیلم عکاسی
heliocheomy عکاسی بارنگ طبیعی
imagery شبیه سازی عکاسی کردن
photoengraving گراور سازی بوسیله عکاسی
photocopying رونوشت برداری بوسیله عکاسی
folded optics وسیله عکاسی یا دیدبانی تاشونده
camera obscura اطاقک تاریک جعبه عکاسی
photocopy رونوشت برداری بوسیله عکاسی
radar imagery عکاسی به وسیله امواج رادار
platinotype عکاسی بوسیله املاح پلاتین
camera magazine جعبه محتوی فیلم عکاسی
photomap نقشه برداری بوسیله عکاسی
photocopied رونوشت برداری بوسیله عکاسی
flashbulb لامپ پرنور فلاش عکاسی
flashbulbs لامپ پرنور فلاش عکاسی
photocopies رونوشت برداری بوسیله عکاسی
sortie plot شمای منطقه پرواز در عکاسی هوایی
ground position نقطه تصویرزمینی هواپیمای در حال عکاسی
time exposure مدت بازماندن دیافراگم دوربین عکاسی
thermal imagery عکاسی با اشعه حرارتی مادون قرمز
photoengrave بوسیله عکاسی گراور سازی کردن
thermal crossover تقابل حرارتی در عکاسی مادون قرمز
photogravure گراور سازی از روی شیشه عکاسی
canadian , grid سیستم شبکه بندی عکاسی برجسته منشوری
zoom lenses عدسی دوربین عکاسی دارای کانون متغیر
cover search جستجوی بهترین منطقه پوشش عکاسی هوایی
panoramic دوربین منظره نما یا افق نمادر عکاسی
zoom lens عدسی دوربین عکاسی دارای کانون متغیر
sonne photography روش عکاسی به طریقه عکسبرداری از یک نوار ممتدزمین
negatives گزارش منفی نسخه فیلم عکاسی یا شیشه عکس
infrared resolution تجزیه و تحلیل و کاوش هدف با عکاسی مادون قرمز
denitometer وسیله اندازه گیری درجه تیرگی تصاویر عکاسی
negative گزارش منفی نسخه فیلم عکاسی یا شیشه عکس
continuous strip photography عکاسی به طریق نوار مداوم عکسبرداری هوایی با نوارمداوم
coverage index کالک نمایش مناطق زیرپوشش شناسایی عکاسی هوایی
box camera دوربین عکاسی ساده و جعبه مانند که دستگاه میزان ندارد
tip در عکاسی هوایی چرخش دوربین حول محور افقی هواپیما
pantoscope دوربین عکاسی که عدسی گردنده داردوازدورنمای مسلسل عکس برمیدارد
tipping در عکاسی هوایی چرخش دوربین حول محور افقی هواپیما
image [وسیله عکاسی الکترونیکی که سیگنالی تولید میکند به مجموعهای از نورها.]
images وسیله عکاسی الکترونیکی که سیگنالی تولید میکند به مجموعهای از نورها.
box cameras دوربین عکاسی ساده و جعبه مانند که دستگاه میزان ندارد
latensification تقویت عکس فاهر شده عکاسی بوسیله مواد شیمیایی
crab angle زاویه بین مسیر حرکت هواپیما و محور دوربین عکاسی
camera cycling rate نواخت باز و بسته شدن دیافراگم دوربین دوره تناوب عکاسی
panoramic camera دوربین عکاسی که عدسی گردنده داردو ازدورنمای مسلسل عکس برمیدارد
light trap اسبابی که حائل نور بوده ولوازم عکاسی دران حرکت کند
safe deposit صندوق اهن مخصوص امانت اشیاء گرانبها
micrometer caliper پرگار مخصوص اندازه گیری اشیاء خیلی ریز
flea market بازار مخصوص فروش اشیاء ارزان قیمت یادست دوم
flea markets بازار مخصوص فروش اشیاء ارزان قیمت یادست دوم
periscope دوربین زیر دریایی مخصوص مشاهده اشیاء روی سطح اب
periscopes دوربین زیر دریایی مخصوص مشاهده اشیاء روی سطح اب
spasur سیستم اکتشاف فضایی که مخصوص کشف اشیاء سرگردان در فضای جو زمین است
holidays تولید رخنه در عکاسی هوایی محوطه پوشیده نشده درعکاسی هوایی
holiday تولید رخنه در عکاسی هوایی محوطه پوشیده نشده درعکاسی هوایی
photo offset چاپ افستی که فیلم عکاسی رابرای چاپ بکار برد
phototostat رونوشت برداری بوسیله عکاسی دستگاه عکسبرداری ازاسناد رونوشت تهیه کردن
angle of view زاویه رویت دوربین عکاسی میدان دید دوربین
multispectral استفاده از چند طیف نوری عکاسی چند طبقه
camera station ایستگاه تنظیم عکاسی هوایی نقطه تنظیم دوربین
cassettes کاست فیلم عکاسی جعبه حاوی فیلم
cassette کاست فیلم عکاسی جعبه حاوی فیلم
reflight پرواز مجدد روی منطقه عکاسی شده برای تجدیدعکسبرداری از نقاطی که دردور اول حذف شده اند
photocomposition کاربرد پردازش الکترونیکی درتهیه چاپ که مستلزم تعریف و تنظیم تحریر و تولید ان به وسیله پردازش از طریق عکاسی میباشد
blueprints نوعی چاپ عکاسی که زمینه ان ابی ونقش ان سفید است چاپ اوزالیدکه برای کپیه نقشه ورسمهای فنی بکارمیرود
blueprint نوعی چاپ عکاسی که زمینه ان ابی ونقش ان سفید است چاپ اوزالیدکه برای کپیه نقشه ورسمهای فنی بکارمیرود
facsimile recorder دستگاه عکاسی رادیویی دستگاه فاسیمیل
infrared imagery عکسبرداری مادون قرمز عکاسی با استفاده از اشعه مادون قرمز
angle offset method روش عکاسی تحت یک زاویه معین روش تهیه تصویراشیاء تحت یک زاویه
lost property office دفتر اشیای گم شده
aichmophobia هراس از اشیای نوک تیز
grapnels لنگر قلابدار برای پیدا کردن اشیای گم شده در اب
grapnel لنگر قلابدار برای پیدا کردن اشیای گم شده در اب
choicest منتخب
elect منتخب
designee منتخب
electing منتخب
choices منتخب
selected منتخب
choice منتخب
electors منتخب
choicer منتخب
eximious منتخب
chosen منتخب
chose منتخب
appointee منتخب
elector منتخب
elected منتخب
select منتخب
appointees منتخب
elects منتخب
selects منتخب
selected ممتاز منتخب
selects ممتاز منتخب
excerpt قطعهء منتخب
select ممتاز منتخب
excerpts قطعهء منتخب
chrestomathy قطعات منتخب
pericope قطعه منتخب
president-elects رییس جمهور منتخب
president-elect رییس جمهور منتخب
elects انتخاب کردن برگزیده منتخب
duma مجلس شورای منتخب شهر
electing انتخاب کردن برگزیده منتخب
elect انتخاب کردن برگزیده منتخب
thing اشیاء
range resolution قابلیت رادار برای تعیین مسافت اشیای مختلف قابلیت تفکیک بردی
kata فنون کلاسیک و منتخب جودو فرم
turnery اشیاء تراشیدنی
valuable goods اشیاء بهادار
equipollent اشیاء هم قوه
still life نقش اشیاء
valuable goods اشیاء باارزش
hidden objects اشیاء پنهان
prohibited goods اشیاء ممنوع
consumer goods اشیاء مصرفی
means objects اشیاء وسیله
odds and ends <idiom> اشیاء جوروباجور
lute گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
lutes گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
writes وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
write وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
fog oil روغن مخصوص یا سوخت مخصوص دستگاههای تولیددود مصنوعی
gew gaw اشیاء قشنگ بی مصرف
sacrilege سرقت اشیاء مقدسه
harness اشیاء تهیه کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com