Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 50 (4 milliseconds)
English
Persian
telephotographic
عکسبرداری از مسافات دور
telephotography
عکسبرداری از مسافات دور
Other Matches
air survey photography
عکسبرداری تجسسی هوایی عکسبرداری اکتشافی هوایی
longshoremen
وابسته به مسافات دور
longshoreman
وابسته به مسافات دور
telethermoscope
حرارت سنج از مسافات دور
Teletype
با ماشین تحریراز مسافات دورمطالبی تحریرکردن
Teletypes
با ماشین تحریراز مسافات دورمطالبی تحریرکردن
teletypewriter
با ماشین تحریراز مسافات دورمطالبی تحریرکردن
photography
عکسبرداری
retake
عکسبرداری شده
retaken
عکسبرداری شده
photoreconnaissance
عکسبرداری اکتشافی
retakes
عکسبرداری شده
retaking
عکسبرداری شده
radiography
عکسبرداری رادیو
basic cover
عکسبرداری اولیه هوایی
run
یک راه عکسبرداری هواپیما
phototypography
چاپ بوسیله عکسبرداری
skiascopy
عکسبرداری از شبکیه چشم
runs
یک راه عکسبرداری هواپیما
air survey camera
دوربین عکسبرداری هوایی
photoheliograph
دوربین مخصوص عکسبرداری از خورشید
radiogram
عکسبرداری بوسیله اشعه مجهول
poses
قیافه گیری برای عکسبرداری
posed
قیافه گیری برای عکسبرداری
photographing
عکس برداشتن از عکسبرداری کردن
radiograms
عکسبرداری بوسیله اشعه مجهول
air contographic photography
عکسبرداری هوایی از عوارض زمین
photographed
عکس برداشتن از عکسبرداری کردن
pose
قیافه گیری برای عکسبرداری
photograph
عکس برداشتن از عکسبرداری کردن
posing
قیافه گیری برای عکسبرداری
photographs
عکس برداشتن از عکسبرداری کردن
phototelegraphyt
مخابره تلگرافی عکس عکسبرداری رادیویی
wide-angle
عکسبرداری بازاویه دید عریض 09 درجهای
continuous strip camera
دوربین عکسبرداری به طریق نوار مداوم
wide angle
عکسبرداری بازاویه دید عریض 09 درجهای
sonne photography
روش عکاسی به طریقه عکسبرداری از یک نوار ممتدزمین
radiant exposure
وسیله عکسبرداری مادون قرمز یا انرژی حرارتی
continuous strip photography
عکاسی به طریق نوار مداوم عکسبرداری هوایی با نوارمداوم
tomography
فن تشخیص امراض از روی عکسبرداری با اشعه مجهول پرتونگاری مقطعی
phototostat
رونوشت برداری بوسیله عکاسی دستگاه عکسبرداری ازاسناد رونوشت تهیه کردن
heliograph
گراورسازی بانور افتاب دستگاه عکسبرداری از افتاب مخابره بوسیله نور خورشید
x ray
بااشعه ایکس امتحان کردن عکسبرداری با اشعه ایکس
shoots
فیلمبرداری کردن عکسبرداری کردن
shoot
فیلمبرداری کردن عکسبرداری کردن
air station
ایستگاه عکس برداری هوایی نقطه تمرکز عکسبرداری هوایی ایستگاه هواشناسی
infrared imagery
عکسبرداری مادون قرمز عکاسی با استفاده از اشعه مادون قرمز
air photographic
شناسایی از طریق عکسبرداری هوایی شناسایی با استفاده ازعکس هوایی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com