English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 174 (8 milliseconds)
English Persian
girly غیر بالغ خام وبچه گانه
Other Matches
hobbledehoy کره اسبی که تازه بالغ شده ادم تازه بالغ
lollipop اب نبات یا شیرینی که در سرچوب نصب شده وبچه ها انرامیمکند
lollipops اب نبات یا شیرینی که در سرچوب نصب شده وبچه ها انرامیمکند
lollypop اب نبات یا شیرینی که در سرچوب نصب شده وبچه ها انرامیمکند
imago حشره کامل و بالغ اخرین مرحله دگردیسی حشره که بصورت کامل و بالغ در میاید
majoring بالغ
of mature age بالغ
grown-up بالغ
grown-ups بالغ
adolescent بالغ
adolescents بالغ
immature نا بالغ
adult بالغ
adults بالغ
majored بالغ
passing بالغ بر
mature بالغ
full grown بالغ
matures بالغ
full-grown بالغ
major بالغ
of age بالغ
marriageable بالغ
sextuplicate شش گانه
triple سه گانه
trinary سه گانه
tripled سه گانه
triples سه گانه
three fold سه گانه
ternal سه گانه
triplet سه گانه
sextuplet شش گانه
hobby-horse گانه
hobby-horses گانه
decuple ده گانه
trinal سه گانه
tripling سه گانه
trebly سه گانه
sextette شش گانه
hexaploid شش گانه
grown up بالغ و رشید
grow up بالغ شدن
bloomer شخص بالغ
full fledged بالغ رسیده
maturate بالغ شدن
to come of age بالغ شدن
fullest بالغ رسیده
subadult نیمه بالغ
come of age بالغ شدن
attaining one's majority بالغ شدن
full-fledged بالغ رسیده
full بالغ رسیده
ripest بالغ چیدنی
exceeded بالغ شدن بر
soar بالغ شدن بر
exceeds بالغ شدن بر
to attain on's majority بالغ شدن
to figure out بالغ شدن
to foot up بالغ شدن
to grow up بالغ شدن
exceed بالغ شدن بر
to run up to بالغ شدن بر
mount بالغ شدن بر
soared بالغ شدن بر
soars بالغ شدن بر
Mt بالغ شدن
riper بالغ چیدنی
ripe بالغ چیدنی
mounts بالغ شدن بر
mature بالغ شدن
matures بالغ شدن
number بالغ شدن بر
Mts بالغ شدن
numbers بالغ شدن بر
macrogamete کلان گانه
triple point نقطه سه گانه
in severalty جدا گانه
octoploid هشت گانه
triple bond پیوند سه گانه
the big three بزرگان سه گانه
the three kingdoms مولودهای سه گانه
the three kingdoms موالیدسه گانه
the tribes اسباط 21 گانه
the triple entent ائتلاف سه گانه
ternary سه برگچهای سه گانه
the learned professions علوم سه گانه
trilcgy یا قطعات سه گانه
ternate سه برگچهای سه گانه
triple address با نشانی سه گانه
septempartite هفت گانه
quadruplet چهار گانه
quadruplets چهار گانه
quadruple چهار گانه
quadrupled چهار گانه
quadruples چهار گانه
quadrupling چهار گانه
duopoly انحصار دو گانه
toothless بچه گانه
sextet شش گانه شش قلو
sextets شش گانه شش قلو
degress of comparison درجات سه گانه
services نیروهای سه گانه
twelve دوازده گانه
amounting بالغ شدن رسیدن
goslings شخص نا بالغ وخام
gosling شخص نا بالغ وخام
averaged رویهمرفته بالغ شدن
averages رویهمرفته بالغ شدن
averaging رویهمرفته بالغ شدن
average رویهمرفته بالغ شدن
maturely بطور کامل یا بالغ
amounts بالغ شدن رسیدن
amounted بالغ شدن رسیدن
amount بالغ شدن رسیدن
twelve tables الواح دوازده گانه
small clothes جامه بچه گانه
triumvir عضو اتحاد سه گانه
trivium علوم ازاد سه گانه
the big four بزرگان چهار گانه
the three persons اقنوم های سه گانه
slingshot تیرکمان بچه گانه
slingshots تیرکمان بچه گانه
decathlon ورزشهای ده گانه دوومیدانی
octarchy ولایات هشت گانه
octachord نتهای هشت گانه
multicomputer کامپیوتر چند گانه
multiprocessing پردازش چند گانه
fourteen points اصول چهارده گانه
five unit code الفبای پنج گانه
multiple connector بست چند گانه
pedologia گفتار بچه گانه
octateuch کتابهای هشت گانه
punic wars جنگهای سه گانه رم باقرطاجنی ها
multiple regression رگرسیون چند گانه
sextuple دارای شش ضربه شش گانه
decathlons ورزشهای ده گانه دوومیدانی
hypocorism لقب بچه گانه
heptarchy ولایات هفت گانه
to tal بالغ شدن بر جمع زدن
the students t. 00 شاگردان به 004تن بالغ میشود
multiprocessing system سیستم پردازش چند گانه
multiaccess computer کامپیوتر با دسترسی چند گانه
multiprecision arithmetic ریاضیات با دقت چند گانه
parish register دفتر ثبت وقایع سه گانه
The losses run into hundreds of thousands. خسارات بالغ به صدها هزار می شوند.
to run to a quantity [to run into a sum] بر مبلغی [مقداری] بالغ شدن [یا بودن]
mensch [انسان آراسته، بالغ، درستکار و مسئول]
the students total 00 شماره شاگردابه 004تن بالغ میشود
spermatozoa یاخته متحرک نطفه بالغ جنس نر
spermatozoon یاخته متحرک نطفه بالغ جنس نر
multiple arc lamp لامپ قوسی با اتصال چند گانه
soapbox derby مسابقه گاریهای بچه گانه درسرازیری
hop stop and jump قسمتهای سه گانه پرش طول سه گام
signs of the zodiac صورتهای منطقه البروج برجهای دوازده گانه
to orient oneself جهات چهار گانه خود راتعیین کردن
gamete سلول جنسی بالغ قابل تکثیر انگل مالاریا
The book runs to nearly 600 pages. این کتاب تقریبا بالغ بر ۶۰۰ صفحه می شود.
trigraph حروف رمز سه گانه مربوط به کد فنی تجهیزات انفرادی
triathlon مسابقه سه گانه بین زنان شامل دو 001 متر
hierarchies گروه فرشتگان نه گانه سلسله سران روحانی وشیوخ
hierarchy گروه فرشتگان نه گانه سلسله سران روحانی وشیوخ
agoines مسابقههای سه گانه یونانیان باستان ورزش وموسیقی وغشه یادو
phratry درتاریخ یونان واحد قومیت یکی از تقسیمات سه گانه قبیله
jan grid سیستم مختصات مشترک نقشههای مورد استفاده نیروهای سه گانه
menu display روش محاورهای ارتباط باسیستم کامپیوتری از طریق سوال و جواب یا انتخابهای چند گانه
triple point نقطه تقاطع امواج سه گانه ترکش اتمی نقطه برخوردامواج صوتی
siva خدای والامقام هندو که ازخدایان سه گانه یا تثلیث دین هندو بشمار میرود
heptateueh کتب هفت گانه اول کتب عهدعتیق
vigesimal بیست قسمت شده بیست گانه
octamerous هشت گانه هشت عددی
pocket کیسه یاجیبهای 6 گانه میز بیلیارد انداختن گوی به کیسه دربازی بیلیارد فاصله بین میلههای 1 و 3 برای بازیگرراست دست و 1 و 2 برای بازیگر چپ دست بولینگ
pockets کیسه یاجیبهای 6 گانه میز بیلیارد انداختن گوی به کیسه دربازی بیلیارد فاصله بین میلههای 1 و 3 برای بازیگرراست دست و 1 و 2 برای بازیگر چپ دست بولینگ
Seprately. جدا جدا ( جدا گانه )
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com