English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (14 milliseconds)
English Persian
water fast غیر قابل پاک شدن بوسیله اب
Search result with all words
wherewithal چیزی که بوسیله ان عملی قابل اجراست
scalar توضیح دادنی بوسیله عددی بر روی ترازو قابل سنجش با ترازو سنجش مدرج
signifiable قابل نمایش بوسیله علامت یارمز
Other Matches
friendly front end طرح نمایش یک برنامه که قابل استفاده و قابل فهم است
recoverable item وسیله قابل تعمیر و به کار انداختن وسایل قابل بازیابی
archival quality مدت زمانی که یک کپی قابل ذخیره سازی است قبل از آنکه غیر قابل استفاده شود
escrow سندرسمی که بدست شخص ثالثی سپرده شده وپس از انجام شرطی قابل اجرایا قابل اجرا یاقابل ابطال باشد
presentable قابل نمایش قابل تقدیم
sensible قابل درک قابل رویت
thankworthy قابل تشکر قابل شکر
presentable قابل معرفی قابل ارائه
flexile قابل تغییر قابل تطبیق
transferable قابل واگذاری قابل انتقال
exigible قابل مطالبه قابل پرداخت
presumable قابل استنباط قابل استفاده
bilable قابل رهایی قابل ضمانت
combustible قابل سوزش قابل تراکم
changeable قابل تعویض قابل تبدیل
observable قابل مشاهده قابل گفتن
exigible قابل تقاضا قابل ادعا
adducible قابل اضهار قابل ارائه
achievable قابل وصول قابل تفریق
elastic قابل کش امدن قابل انعطاف
tenable قابل مدافعه قابل تصرف
capacities حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
capacity حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
with بوسیله
by بوسیله
thruogh the a of بوسیله
per بوسیله
at the hand of بوسیله
of بوسیله
whereby که بوسیله ان
perprep بوسیله
by the instrumentality of بوسیله
wherewithal که بوسیله ان
via بوسیله
by dint of بوسیله
osmose نفوذ کردن در بوسیله تراوش تجزیه کردن بوسیله نفوذ تجزیه کردن
municipally بوسیله شهرداری
hydrolysis تجزیه بوسیله اب
electrically بوسیله برق
by the f. بوسیله لمس
hydromancy تفال بوسیله اب
by depty بوسیله نماینده
by wire بوسیله تلگراف
per pais بوسیله مملکت
per pais بوسیله کشور
visual display unit ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
visual display terminal ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
to pick thanks بوسیله سخن چینی
to scent out بوسیله بوجستجوکردن ویافتن
semaphore مخابره بوسیله پرچم
windswept بوسیله باد جاروشده
in propria persona بوسیله خود شخص
electromotive متحرک بوسیله برق
postage حمل بوسیله پست
windblown در حرکت بوسیله باد
infiltration پالایش بوسیله تراوش
eluviation انتقال بوسیله بادوباران
aeromancy تفال بوسیله هوا
aerotherapeutics معالجه بوسیله هوا
pipe down بوسیله شیپور یا نای
photogelatin process چاپ بوسیله ژلاتین
pipeage ترابری بوسیله لوله
traingulation پیمایش بوسیله مثلثات
intuitively بوسیله درک مستقیم
patents بوسیله حق امتیازمحفوظ مانده
patenting بوسیله حق امتیازمحفوظ مانده
patented بوسیله حق امتیازمحفوظ مانده
patent بوسیله حق امتیازمحفوظ مانده
brew بوسیله جوشاندن وتخمیرابجوساختن
brewed بوسیله جوشاندن وتخمیرابجوساختن
dragonnades بوسیله سواره نظام
brews بوسیله جوشاندن وتخمیرابجوساختن
diathermy معالجه بوسیله حرارت
hydrolyze بوسیله اب تجزیه شدن
hydromancer تفال زننده بوسیله اب
pipage ترابری بوسیله لوله
phototypography چاپ بوسیله عکسبرداری
seagirt محصور بوسیله دریا
poured تراوش بوسیله ریزش
electric chair اعدام بوسیله برق
sent via e-mail بوسیله ایمیل فرستاده شد
lapped joint اتصال بوسیله پوشش
baptizes بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
pouring تراوش بوسیله ریزش
pours تراوش بوسیله ریزش
baptizing بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
churns بوسیله اسباب گردنده
leaching تصفیه بوسیله شستشو
radar scan مراقبت بوسیله رادار
pour تراوش بوسیله ریزش
churn بوسیله اسباب گردنده
churned بوسیله اسباب گردنده
baptised بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptising بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptize بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptises بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptized بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
galvanography روی مس بوسیله اندودکهربایی
self-service کمک بوسیله خود شخص
chafe بوسیله اصطکاک گرم کردن
shields بوسیله سپر حفظ کردن
waterborne حمل شده بوسیله اب اب برد
nettles بوسیله گزنه گزیده شدن
nettle بوسیله گزنه گزیده شدن
photocopies رونوشت برداری بوسیله عکاسی
photoengraving گراور سازی بوسیله عکاسی
self service کمک بوسیله خود شخص
chafes بوسیله اصطکاک گرم کردن
shield بوسیله سپر حفظ کردن
lures بوسیله تطمیع بدام انداختن
radiograms عکسبرداری بوسیله اشعه مجهول
wet down بوسیله اب پاشی خیس کردن
radiogram عکسبرداری بوسیله اشعه مجهول
incuse نقش شده بوسیله چکش
luring بوسیله تطمیع بدام انداختن
wigwag ارتباط یا مخابره بوسیله پرچم
platinotype عکاسی بوسیله املاح پلاتین
chafing بوسیله اصطکاک گرم کردن
argon arc welding جوش قوسی بوسیله گازارگون
radiophotograph انتقال عکس بوسیله رادیو
telekinesis حرکت اجسام بوسیله ارواح
lip read کلمات را بوسیله حرکات لب فهمیدن
lip-read کلمات را بوسیله حرکات لب فهمیدن
lip-reads کلمات را بوسیله حرکات لب فهمیدن
perfusion غسل تعمید بوسیله اب پاشی
phonendoscope اسبابی که بوسیله ان صداهای کوچک
rocket propulsion حرکت بجلو بوسیله موتورموشکی
in law خویشاوند و منسوب بوسیله ازدواج
hyphenate بوسیله خط دارای فاصله کردن
suicide attack قصد کشت بوسیله خودکشی
suicide bombing قصد کشت بوسیله خودکشی
intercommunication system ارتباط بوسیله میکروفون وبلندگو
roentgenoscopy معاینه بوسیله اشعه مجهول
photomap نقشه برداری بوسیله عکاسی
hydropathy معالجه امراض بوسیله اب وتجویز اب
hydrophilous گرده افشانی کننده بوسیله اب
soaks بوسیله مایع اشباع شدن
the block مردن بوسیله گردن زنی
photolighograph عکسبردری بوسیله چاپ سنگی
container transport حمل و نقل بوسیله کانتینر
soak بوسیله مایع اشباع شدن
to buy something at an auction چیزی را در [بوسیله] حراجی خریدن
latches بوسیله کلون محکم کردن
lured بوسیله تطمیع بدام انداختن
embolic مربوط به انسداد رگ بوسیله جسمی
massotherapy معالجه بوسیله مشت و مال
semaphore بوسیله پرچم مخابره کردن
wirephoto بوسیله بی سیم عکس فرستادن
chemical warfare جنگ بوسیله گازهای شیمیایی
lightproof غیرقابل نفوذ بوسیله نور
grout stop اب بندی بوسیله تزریق دوغاب
rainwash شستشوی چیزی بوسیله باران
electro magnetism تولید خواص مغناطیسی بوسیله
memoria technica فن یا شیوهای که بوسیله ان یادوهوش رانیرومندمیسازند
rainwash شسته شده بوسیله باران
by no one else از [بوسیله] هیچ کسی دیگر
cathodogeaph بوسیله پرتومجهول عکس برداشتن از
string یک سری تیراندازی بوسیله یک نفر
electrotype بوسیله برق چاپ کردن
lyophil خشک شده بوسیله انجمادسخت
lyophiled خشک شده بوسیله انجمادسخت
electrometallurgy ذوب فلزات بوسیله برق
self administered اداره شونده بوسیله خویشتن
lure بوسیله تطمیع بدام انداختن
self-appointed منصوب شده بوسیله خویشتن
pyretotherapy معالجه ناخوشی بوسیله تولیدتب
self appointed منصوب شده بوسیله خویشتن
photocopy رونوشت برداری بوسیله عکاسی
latch بوسیله کلون محکم کردن
photocopying رونوشت برداری بوسیله عکاسی
stethoscopy معاینه بوسیله گوشی طبی
sporogony تولید مثل بوسیله هاگ
steam propulsion of ships راندن کشتی ها بوسیله بخار
photocopied رونوشت برداری بوسیله عکاسی
carbon arcwelding جوش قوسی بوسیله کربن
instantiate معرفی کردن بوسیله کنسرت
mail order سفارش کالا بوسیله پست
hit wicket انداختن میله بوسیله خودتوپزن
seaborne بوسیله کشتی حمل شده
step down کم کردن ولتاژجریان بوسیله ترانسفورماتور
osteopathy درمان بوسیله مالش استخوان و مفاصل
airborne بوسیله هوا نقل وانتقال یافته
symbolism نمایش بوسیله علائم مکتب رمزی
immunotherapy معالجه یاجلوگیری از بیماری بوسیله پادگن
ratchet wheel چرخ دندانه دارمتحرک بوسیله موتور
postcards بوسیله کارت پستال مکاتبه کردن
postcard بوسیله کارت پستال مکاتبه کردن
vector شعاع حامل بوسیله برداررهبری کردن
gravitate بوسیله قوه جاذبه حرکت کردن
vectorial شعاع حامل بوسیله برداررهبری کردن
acid corrosion of concrete خورده شدن بتن بوسیله اسید
radiobroadcast پخش و سخن پراکنی بوسیله رادیو
derelict ترک شده بوسیله مالک یا قیم
concupiscible تحریک شده بوسیله امیال شهوانی
electroanalysis تجزیه شیمیایی بوسیله جریان برق
evaporated milk شیری که بوسیله تبخیرغلیط شده است
wirephoto عکسی که بوسیله بی سیم فرستاده میشود
electrolysis تجزیه جسمی بوسیله جریان برق
vectors شعاع حامل بوسیله برداررهبری کردن
faradize بوسیله القای برق معالجه کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com