English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (39 milliseconds)
English Persian
staging area فاصله بین منطقه اماده کردن اتومبیل و نقطه شروع
Other Matches
approach فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
approaches فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
approached فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
launching area منطقه شروع پرواز منطقه شروع عملیات اب خاکی
staging area منطقه بارگیری پرسنل و وسایل دربین راه منطقه سوخت گیری و اماده شدن برای پرواز
set up اماده کردن اتومبیل برای مسابقه درمسیر معین
paddocks منطقه پارک کردن اتومبیل واماده کردن ان پیش ازمسابقه
paddock منطقه پارک کردن اتومبیل واماده کردن ان پیش ازمسابقه
paddocks منطقه اماده و زین کردن و گردش اسب پیش ازمسابقه
paddock منطقه اماده و زین کردن و گردش اسب پیش ازمسابقه
ti;me to go زمان حرکت هواپیمای رهگیراز نقطه شروع هدایت زمینی تا نقطه رهگیری
alley منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود
alleys منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود
alleyways منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود
pyramid spot نقطه روی میز اسنوکر یابیلیارد انگلیسی میان فاصله نقطه مرکزی و وسط لبه بالایی میز
roll in point نقطه ورود به شاخه تک به وسیله هواپیما نقطه شروع حرکت تک هواپیما
launching area منطقه شروع حمله
staging area منطقه شروع عملیات
set position اماده در نقطه اغاز
sedans اتومبیل مسافرتی که ممکن است با تغییراتی برای مسابقه اماده شود
sedan اتومبیل مسافرتی که ممکن است با تغییراتی برای مسابقه اماده شود
origin نقطه شروع
origins نقطه شروع
initial point نقطه شروع
terminus a que نقطه شروع
teeing ground منطقه شروع هر بخش ازبازی گلف
distance between two points فاصله دو نقطه [ریاضی] [فیزیک]
initial point نقطه شروع عملیات
get down to <idiom> رسیدن به نقطه شروع
trailhead نقطه شروع مسیر
entry نقطه شروع پرش یا چرخش
jumping off place شروع بکاری نقطه عزیمت
landing threshold نقطه شروع عملیات اب خاکی
offset مبدا نقطه شروع مسابقه
offsetting مبدا نقطه شروع مسابقه
seam نقطه باز بین دو منطقه دفاعی
seams نقطه باز بین دو منطقه دفاعی
center ice spot نقطه شروع در مرکز دایره میانی
origin نقطه شروع سرچشمه دهانه لوله
tee shot ضربه از نقطه شروع بازی گلف
origins نقطه شروع سرچشمه دهانه لوله
center face off spot نقطه شروع در مرکز دایره میانی
holing نقطه شروع مسابقه قایقهای موتوری سوراخ
departure end نقطه شروع کنده شدن هواپیما از زمین
holes نقطه شروع مسابقه قایقهای موتوری سوراخ
threshholds نقطه شروع محوطه دویدن هواپیما حد نهایی
threshold نقطه شروع محوطه دویدن هواپیما حد نهایی
firing area نقطه شروع انفجار مین میدان تیر
thresholds نقطه شروع محوطه دویدن هواپیما حد نهایی
hole نقطه شروع مسابقه قایقهای موتوری سوراخ
holed نقطه شروع مسابقه قایقهای موتوری سوراخ
lunitidal interval فاصله زمانی بین عبور ماه از نقطهای وایجادمد در ان نقطه
absolute address مختصاتی که فاصله یک نقطه از محل تقاطع بردارها را نشان میدهد
indents شروع و یا حرکت دادن یک متن به اندازه تعدادی فاصله از لبه چپ یا راست ابتدای کاغذ
indenting شروع و یا حرکت دادن یک متن به اندازه تعدادی فاصله از لبه چپ یا راست ابتدای کاغذ
indent شروع و یا حرکت دادن یک متن به اندازه تعدادی فاصله از لبه چپ یا راست ابتدای کاغذ
head spot نقطهای بین نقطه وسط وکناره شروع بیلیارد
tee منطقه شروع هر بخش بازی گلف نگهداشتن توپ بطورعمودی برای ضربه با پا
teed منطقه شروع هر بخش بازی گلف نگهداشتن توپ بطورعمودی برای ضربه با پا
teeing منطقه شروع هر بخش بازی گلف نگهداشتن توپ بطورعمودی برای ضربه با پا
tees منطقه شروع هر بخش بازی گلف نگهداشتن توپ بطورعمودی برای ضربه با پا
offset distance مسافتی که نقطه صفر زمین از مرکز منطقه هدف دورباشد
ends انداختن گوی جک وسایر گویها از نقطه شروع به انطرف چمن
beginning of tape marker علامتی که نقطه شروع ضبط اطلاعات را بر روی نوارنشان میدهد
ended انداختن گوی جک وسایر گویها از نقطه شروع به انطرف چمن
end انداختن گوی جک وسایر گویها از نقطه شروع به انطرف چمن
ready reserve ذخیره اماده ذخایر اماده احتیاط اماده برای بسیج یااستفاده
wheelbase فاصله بین محور جلوو محور عقب اتومبیل برحسب اینچ
wheelbases فاصله بین محور جلوو محور عقب اتومبیل برحسب اینچ
pits منطقه خارج ازمسیر برای رسیدگی به انها که ضمن مسابقه اتومبیل رانی به کمک نیازدارند شکاف عمودی درکوه
pit منطقه خارج ازمسیر برای رسیدگی به انها که ضمن مسابقه اتومبیل رانی به کمک نیازدارند شکاف عمودی درکوه
lie زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lied زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lies زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
single space در میان سطور فقط یک فاصله گذاردن تک فاصله کردن
fairway قسمت چمن کاملا" کوتاه شده بین نقطه شروع و پایان گلف
fairways قسمت چمن کاملا" کوتاه شده بین نقطه شروع و پایان گلف
recycle برگشتن به نقطه شروع برنامه داده پرداز الکترونیک بدون وارد شدن دادههای جدید
recycles برگشتن به نقطه شروع برنامه داده پرداز الکترونیک بدون وارد شدن دادههای جدید
recycling برگشتن به نقطه شروع برنامه داده پرداز الکترونیک بدون وارد شدن دادههای جدید
sweep تجسس منطقه با رادار مین روبی کردن پاک کردن منطقه عملیات پاک سازی
ground readiness اماده باش در روی زمین اماده بودن هواپیماها درروی باند اماده باش زمینی
means ends analysis نوعی روش استدلال که در یک کوشش برای کاهش تفاوتهااز نقطه شروع تا هدف به عقب و جلو نظر می اندازد
approach end نقطه شروع تقرب هواپیما ابتدای محوطه دویدن هواپیما
zeroes پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zero پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zeros پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
start off شروع کردن شروع شدن
plan range در شناسایی از روی عکس هوای فاصله افقی بین نقطه پای عمود هواپیما تا شیئی که روی زمین قرار گرفته است
load point نقطه بارگذاری نقطه بار کردن
junctions محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
junction محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
ranging تجسس کردن منطقه هدف با هواپیما یا گشت زنی در منطقه هدف
drop zone منطقه پرش منطقه بارریزی منطقه ریزش
reference point نقطه برگشت نقطه نشانی نقطه مبدا دهانه بندر
winterize اماده برای زمستان شدن خود را برای مقابله باسرمای زمستان اماده کردن
supercritical حالت اماده به انفجار ماده اتمی ترکیب اماده به انفجاراتمی
slingshots مانور اتومبیل عقبتر برای عبور از اتومبیل جلو با استفاده از کاهش فشار هوا
slingshot مانور اتومبیل عقبتر برای عبور از اتومبیل جلو با استفاده از کاهش فشار هوا
hot rod اتومبیل شکاری وسریع السیر اتومبیل مسابقهای
stock car اتومبیل شبیه به اتومبیل مسافرتی با تغییراتی بمنظورسرعت
stock-cars اتومبیل شبیه به اتومبیل مسافرتی با تغییراتی بمنظورسرعت
stock-car اتومبیل شبیه به اتومبیل مسافرتی با تغییراتی بمنظورسرعت
damage area منطقه تولید خطر مین منطقه خسارت منطقه خطر
submarine havens منطقه عبور در عملیات غیررزمی زیردریایی منطقه اموزشی زیردریایی درمنطقه غیررزمی منطقه محدوده تامینی اطراف زیردریایی
windscreen پنجره اتومبیل شیشه جلو اتومبیل
windscreens پنجره اتومبیل شیشه جلو اتومبیل
automobiles اتومبیل راندن اتومبیل سوار شدن
automobile اتومبیل راندن اتومبیل سوار شدن
following distance فاصله بین وسائط نقلیه فاصله میان خودروها
on guard اماده توپگیری اماده برای توگیری
point blank range فاصله از محل تیراندازی تاهدف فاصله تا هدف
control point نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور
sanctuaries منطقه بی خطر عقب جبهه منطقه مبنا و پایگاه لجستیکی امن
sanctuary منطقه بی خطر عقب جبهه منطقه مبنا و پایگاه لجستیکی امن
area of military significant fallout منطقه الودگی شدید به موادرادیواکتیو منطقه ریزش شدیداتمی
service area منطقه تعمیر و نگهداری منطقه عقب یکانهای نظامی
landing area منطقه نشستن هواپیما منطقه پیاده شدن به ساحل
run up area منطقه ازمایش موتورهواپیما قبل از پرواز منطقه در جا زدن
airspace reservation منطقه پرواز مخصوص درفضای هوایی منطقه پروازمخصوص
interval فاصله اختلاف فاصله مدت زمان
set up مدت زمان بین سیگنال شروع یک برنامه و شروع آن
polynia منطقه یا جزیرهای از اب دریک منطقه وسیع یخ زده
leave area منطقه استراحت پرسنل درپشت منطقه مواصلات
prohibited area منطقه ممنوعه هوایی منطقه حفافت شده
haven submarine منطقه امن زیردریایی منطقه تامین زیردریاییها
grid zone منطقه شبکه بندی نقشه منطقه نقشهای
to cut out بریدن ودراوردن- پیش دستی کردن بر- اماده کردن-انداختن
concentration area منطقه تمرکز عده ها منطقه تجمع
area oriented بر مبنای خصوصیات منطقه با توجه به منطقه
skid row <idiom> منطقه پایین شهر ،منطقه فقیرنشین
supply اماده کردن
drafts اماده کردن
make ready اماده کردن
preparation اماده کردن
confect اماده کردن
drafted اماده کردن
harnessed اماده کردن
preparing اماده کردن
supplied اماده کردن
harnessing اماده کردن
prepare اماده کردن
unlimber اماده کردن
prepares اماده کردن
harness اماده کردن
to pickle a rod for اماده کردن
draft اماده کردن
supplying اماده کردن
preparations اماده کردن
accommodated اماده کردن
prime اماده کردن
primes اماده کردن
provides اماده کردن
ready اماده کردن
provide اماده کردن
belay اماده کردن
primed اماده کردن
pre treatment اماده کردن
readying اماده کردن
to string up اماده کردن
readies اماده کردن
setting up اماده کردن
sets اماده کردن
accommodates اماده کردن
get ready اماده کردن
readied اماده کردن
set اماده کردن
spaces فاصله دادن فاصله داشتن
space فاصله دادن فاصله داشتن
outfits سازو برگ اماده کردن تجهیز کردن
outfit سازو برگ اماده کردن تجهیز کردن
pull up توقف کردن [اتومبیل]
parked اتومبیل راپارک کردن
park اتومبیل راپارک کردن
parks اتومبیل راپارک کردن
collision parameter در محاسبه مدارات فاصله بین مرکز جاذبه یک میدان نیروی مرکزی از امتداد بردار سرعت جسم متحرک در بیشترین فاصله از مرکز ان
set up اماده تیراندازی کردن
trains اماده کردن اسب
gear کردن اماده کارکردن
trained اماده کردن اسب
train اماده کردن اسب
knock-ups سردستی اماده کردن
forespeak قبلا اماده کردن
knock-up سردستی اماده کردن
geared کردن اماده کارکردن
knock up سردستی اماده کردن
fitting out اماده کردن ناو
do up اماده استفاده کردن
forearm قبلا اماده کردن
to fit with اماده کردن برای
forearms قبلا اماده کردن
gears کردن اماده کارکردن
pull up point نقطه بالا کشیدن هواپیما نقطه صعود برای تک یا رهاکردن بمب
foot spot نقطه ای بین نقطه مرکزی و وسط جداره عقبی میز بیلیارد
triple point نقطه تقاطع امواج سه گانه ترکش اتمی نقطه برخوردامواج صوتی
bearing موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر جهت قطب نما
picture point نقطه نشانی یا نقطه بازرسی موجود در روی عکس هوایی
make ready اماده شدن حاضر کردن
to study up خود را اماده امتحانات کردن
snow farming اماده کردن پیست اسکی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com