Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
English
Persian
zoom
فاصله عدسی را کم و زیادکردن
zoomed
فاصله عدسی را کم و زیادکردن
zooms
فاصله عدسی را کم و زیادکردن
Other Matches
hyperfocal distance
مسافت بین عدسی دوربین تانزدیکترین اشیاء میدان تصویردوربین وقتی که دوربین روی فاصله بینهایت تنظیم شود
boosted
زیادکردن
boost
زیادکردن
adding
زیادکردن
boosts
زیادکردن
adds
زیادکردن
boosting
زیادکردن
augments
زیادکردن
augment
زیادکردن
augmented
زیادکردن
augmenting
زیادکردن
enhanced
زیادکردن بلندکردن
enhancing
زیادکردن بلندکردن
enhances
زیادکردن بلندکردن
enhance
زیادکردن بلندکردن
raise
زیادکردن ترقی دادن
lift fire
زیادکردن برد اسلحه
raises
زیادکردن ترقی دادن
single space
در میان سطور فقط یک فاصله گذاردن تک فاصله کردن
following distance
فاصله بین وسائط نقلیه فاصله میان خودروها
point blank range
فاصله از محل تیراندازی تاهدف فاصله تا هدف
interval
فاصله اختلاف فاصله مدت زمان
lens distortion
خطای عدسی دوربین عکاسی انحراف عدسی دوربین عکاسی
spaces
فاصله دادن فاصله داشتن
space
فاصله دادن فاصله داشتن
collision parameter
در محاسبه مدارات فاصله بین مرکز جاذبه یک میدان نیروی مرکزی از امتداد بردار سرعت جسم متحرک در بیشترین فاصله از مرکز ان
alleyways
منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود
alleys
منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود
alley
منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود
hole
فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
holed
فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
holes
فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
holing
فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
close march
راهپیمایی با فاصله جمع فرمان " فاصله جمع " درراهپیمایی
go no go
اچار تنظیم فاصله سر تیر بارکالیبر 7/21 اچار تنظیم فاصله پیشانی گلنگدن
lentoid
عدسی
eyepieces
عدسی
lentiform
عدسی
glass
عدسی
lens
عدسی
bifocal lens
عدسی
eyepiece
عدسی
contact lens
عدسی مماس
contact lens
عدسی بساو
contact lenses
عدسی مماس
eyepieces
عدسی چشمی
convergent lens
عدسی همگرا
eyepiece
عدسی چشمی
meniscus lens
عدسی هلالی
wide-angle
عدسی گسترش
wide angle
عدسی گسترش
vergency
تقارب عدسی
spherical lens
عدسی کروی
floating reticle
عدسی مواج
lens
عدسی دوربین
lensatic
عدسی دار
electron lens
عدسی الکترونی
electromagnetic lens
عدسی الکترومغناطیسی
objective lens
عدسی شیئی
lenticular
عدسی وار
double convex lens
عدسی دو کوژ
ocular lens
عدسی چشمی
divergent lens
عدسی متباعد
electrostatic lens
عدسی الکتروستاتیکی
lens coating
روکش عدسی
lenticular
مرکب از عدسی
lenticulation
ایجاد عدسی
knurled head
سر عدسی اج دار
nummulite
شاهدانه عدسی
object glass
عدسی شیئی
eye piece
عدسی سر دوربین
objective glass
عدسی شیئی
divergent lens
عدسی واگرا
optical lens
عدسی نوری
optical lens
عدسی اپتیکی
button head
سر عدسی در پیچ ها
biconvex lens
عدسی دوکوژ
double concave lens
عدسی مقعرالطرفین
double concave lens
عدسی دوکاو
biconcave lens
عدسی مقعرالطرفین
biconcave lens
عدسی دوکاو
reticle
عدسی دوربین
achromatic lens
عدسی بی رنگ
mushroom head
سر عدسی در پیچ ها
cheese head
سر عدسی در پیچها
cylindrical lens
عدسی استوانهای
convex lens
عدسی محدب
convex lens
عدسی کوژ
convergent lens
عدسی متقارب
concave lens
عدسی مقعر
concave lens
عدسی کاو
compound lens
عدسی مرکب
achromate
عدسی اکروماتیک
contact lenses
عدسی بساو
focuses
کانون عدسی
focusses
کانون عدسی
focus
کانون عدسی
objective
عدسی شیئی
objectives
عدسی شیئی
focussing
کانون عدسی
focussed
کانون عدسی
focused
کانون عدسی
fixed reticle
عدسی ثابت دوربین
plano concave lens
عدسی مسطح- مقعر
double convex lens
عدسی محدب الطرفین
mensicus
عدسی کاو- کوژ
diverging meniscus lens
عدسی هلالی واگرا
lens
بشکل عدسی در اوردن
relative aperture
ضریب کانونی عدسی
biconvex lens
عدسی محدب الطرفین
astigmatic
نامنظمی عدسی چشم
anastigmat
عدسی غیر استیگمات
plano convex lens
عدسی مسطح- محدب
plano convex lens
عدسی تخت کوژ
plano concave lens
عدسی تخت کاو
focal
مربوط به کانون عدسی
convergent meniscus lens
عدسی هلالی همگرا
parabolic lens
عدسی سهمی وار
eyepieces
عدسی سردوربین یامیکروسکپ
refractor
عدسی نور شکن
eyepiece
عدسی سردوربین یامیکروسکپ
line of collimation
خط تنظیم عدسی دوربین
lenticular nucleus
هسته عدسی شکل
electronic lens
عدسی یا لنز الکترونی
lentiform nucleus
هسته عدسی شکل
lens coating
پوشش روی عدسی
twinkle box
عدسی هاو یک دیسک چرخان
glass
شیشه ذره بین عدسی
linear perspective
پروژکتور دارای عدسی مخطط
lensatic
قطب نمای عدسی دار
tricking
درجه بندی عدسی دوربین
trick
درجه بندی عدسی دوربین
tricked
درجه بندی عدسی دوربین
focal plane
افق مار بر کانون عدسی
burning glass
عدسی محدب یاایینه مقعر
condenser
الت تقصیر عدسی محدب
field glass
عدسی درونی دوربین یاذره بین
zoom lenses
عدسی دوربین عکاسی دارای کانون متغیر
spider
عدسی بزرگ نمای روی قطب نما
spiders
عدسی بزرگ نمای روی قطب نما
zoom lens
عدسی دوربین عکاسی دارای کانون متغیر
object glass
عدسی دوربین یاریزبین که نزدیک تراست بچیزی که میخواهندببند
nose piece
قسمتی از ریز بین که حامل عدسی شیئی است
pantoscope
دوربین عکاسی که عدسی گردنده داردوازدورنمای مسلسل عکس برمیدارد
periscopic lens
شیشه عدسی که بوسیله ان انسان مستواندچیزهای دورترازچشم رس راهم به بیند
panoramic camera
دوربین عکاسی که عدسی گردنده داردو ازدورنمای مسلسل عکس برمیدارد
wing photograph
نوعی عکس هوایی مایل که به وسیله دوربینهای چند عدسی گرفته میشود
interpupillary
واقع در بین دو مردمک چشم بین دو عدسی
bulls eye
عدسی نیم گرد یکجور شیرینی گرد
equidistant
هم فاصله
gaps
فاصله
em dash
خط فاصله ام
interregna
فاصله
space bar
فاصله زن
interregnum
فاصله
interregnums
فاصله
single space
تک فاصله تو هم
distance
فاصله
tele
فاصله
spacing
فاصله
blankest
فاصله
blank
فاصله
blank character
فاصله
distances
فاصله
discontinuance
فاصله
spaces
فاصله
spaces
جا فاصله
diastema
فاصله
space
فاصله
space
جا فاصله
per saltum
بی فاصله
intermittence
فاصله
intermezzo
فاصله
hiatus
فاصله
interval
فاصله
lengths
فاصله
length
فاصله
head space
فاصله سر
range
فاصله
ranged
فاصله
ranges
فاصله
unremittingly
بی فاصله
gap
فاصله
clearance
فاصله
en dash
خط فاصله ان
whisker
کریستال منفرد کوچک عدسی شکلی که استحکام یا استقامت ان به بیشترین مقداری که به صورت تئوریک قابل دستیابی است بسیار نزدیک است
code distance
فاصله رمز
coherence distance
فاصله همدوسی
clearance
فاصله باز
line spacing
فاصله سطر
ignition spark gap
فاصله جرقه
confidence interval
فاصله اطمینان
confidence interval
فاصله اعتماد
infighting
نبرد در فاصله کم
focus
فاصله کانونی
close range
فاصله نزدیک
intervalometer
فاصله سنج
interval confidence
فاصله اطمینان
interspace
فاصله مدت
light gap
فاصله روشنایی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com