English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
hole center distance فاصله مرکز سوراخ
Other Matches
collision parameter در محاسبه مدارات فاصله بین مرکز جاذبه یک میدان نیروی مرکزی از امتداد بردار سرعت جسم متحرک در بیشترین فاصله از مرکز ان
center mark مرکز سوراخ
center punch مرکز سوراخ
blind hole سوراخ چمن که از فاصله معین دیده نمیشود
centers محل نقاط سوراخ شده اطراف مرکز نواز کاغذی
centre محل نقاط سوراخ شده اطراف مرکز نواز کاغذی
centered محل نقاط سوراخ شده اطراف مرکز نواز کاغذی
centred محل نقاط سوراخ شده اطراف مرکز نواز کاغذی
spanning فاصله بین سوراخ گوی بولینگ برای شست و انگشتان دیگر
spans فاصله بین سوراخ گوی بولینگ برای شست و انگشتان دیگر
span فاصله بین سوراخ گوی بولینگ برای شست و انگشتان دیگر
spanned فاصله بین سوراخ گوی بولینگ برای شست و انگشتان دیگر
center سوراخ هایی که اطراف مرکز نوار کاغذی پانچ شده اند
single space در میان سطور فقط یک فاصله گذاردن تک فاصله کردن
following distance فاصله بین وسائط نقلیه فاصله میان خودروها
medical assemblage مرکز جمع اوری پزشکی مرکز تجمع بیماران
point blank range فاصله از محل تیراندازی تاهدف فاصله تا هدف
centrifugal با سیستم گریز از مرکز با نیروی گریزاز مرکز
weather central مرکز کنترل اوضاع جوی مرکز هواشناسی
interval فاصله اختلاف فاصله مدت زمان
centers سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centre سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centred سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centered سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
center سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
clair-voie [پرچین با دیواره های مشبک که سوراخ سوراخ است.]
provision center مرکز تدارکات مرکز توزیع اماد
dilly bag کیف دستی یا کیسه سوراخ سوراخ زنانه
to pink out leather چرم را برای زیبایی سوراخ سوراخ کردن
sights سوراخ روشنی رسان سوراخ دید
perforation عمل سوراخ کردن ایجاد سوراخ
float stone سنگ اجرسای یکجورسنگ سوراخ سوراخ
fenestration چیزی که سوراخ سوراخ یاروزنه داراست
sight سوراخ روشنی رسان سوراخ دید
cancellate سوراخ سوراخ سوراخ سوراخ کردن
spaces فاصله دادن فاصله داشتن
space فاصله دادن فاصله داشتن
center mark علامت مرکز نشانه مرکز
alley منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود
alleyways منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود
alleys منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود
thirl سوراخ سوراخ کردن دریدن
pinker سوراخ سوراخ کردن یا بریدن
foraminate ثقبه دار سوراخ سوراخ
gruyere cheese پنیر سوراخ سوراخ سوئیسی
pink سوراخ سوراخ کردن یا بریدن
pinkest سوراخ سوراخ کردن یا بریدن
whole blood center مرکز کنترل و اهداء خون مرکز جمع اوری خون
holes فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
hole فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
holed فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
holing فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
close march راهپیمایی با فاصله جمع فرمان " فاصله جمع " درراهپیمایی
battery control central مرکز تلفن خودکار اتشبار مرکز کنترل خودکار
army operations center مرکز عملیات نیروی زمینی مرکز عملیات ارتش
go no go اچار تنظیم فاصله سر تیر بارکالیبر 7/21 اچار تنظیم فاصله پیشانی گلنگدن
swage block قالب سوراخ سوراخ
cancellate سوراخ سوراخ اسفنجی
millepore مرجان سوراخ سوراخ
cancellous سوراخ سوراخ اسفنجی
grids دریچه سوراخ سوراخ
grid دریچه سوراخ سوراخ
riddle سوراخ سوراخ کردن
riddles سوراخ سوراخ کردن
cancellated سوراخ سوراخ اسفنجی
breach سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
breached سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
breaches سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
intermittence فاصله
intermezzo فاصله
discontinuance فاصله
spaces فاصله
head space فاصله سر
diastema فاصله
en dash خط فاصله ان
spaces جا فاصله
em dash خط فاصله ام
distance فاصله
blank character فاصله
distances فاصله
per saltum بی فاصله
spacing فاصله
interregna فاصله
interregnum فاصله
lengths فاصله
interregnums فاصله
space bar فاصله زن
gap فاصله
length فاصله
clearance فاصله
unremittingly بی فاصله
gaps فاصله
tele فاصله
equidistant هم فاصله
hiatus فاصله
blankest فاصله
blank فاصله
interval فاصله
ranges فاصله
ranged فاصله
range فاصله
space جا فاصله
space فاصله
single space تک فاصله تو هم
intermediate exchange مرکز
heart مرکز
concentric هم مرکز
meddled مرکز
centre forward مرکز
center line خط مرکز
meddles مرکز
hearts مرکز
meddle مرکز
middle مرکز
isocentre هم مرکز
middles مرکز
centre مرکز
centred مرکز
centered مرکز
centers مرکز
acentric بی مرکز
omphalos مرکز
stationed مرکز
center مرکز
stations مرکز
station مرکز
class interval فاصله طبقه
interludes بادخور فاصله
coherence distance فاصله همدوسی
rivers فاصله سفید
code distance فاصله رمز
confidence interval فاصله اطمینان
confidence interval فاصله اعتماد
vacations فاصله دو اجلاس
interlude بادخور فاصله
interval فاصله زمانی
deflationary gap فاصله تنزلی
interval فاصله تاکتیکی
dead rise فاصله مرده
vacation فاصله دو اجلاس
diatessaron فاصله یک چهارم
close range فاصله نزدیک
river فاصله سفید
lapses فاصله زمانی
lapsing فاصله زمانی
interstice ترک فاصله
angular distance فاصله زاویهای
span فاصله معین
spanned فاصله معین
spanning فاصله معین
blank character دخشه فاصله
gulf فاصله زدوری
lapse فاصله زمانی
spaced فاصله دار
spacing فاصله بندی
removed فاصله خانوادگی
center distance فاصله ازمرکز
interim فیمابین فاصله
elongation فاصله زاویهای
time lag فاصله زمانی
time lags فاصله زمانی
center distance فاصله مرکزی
time out وقفه فاصله
gulfs فاصله زدوری
spacing فاصله گذاری
spans فاصله معین
distance meter فاصله سنج
soft carriage return خط فاصله خالی
spacing bias پیشقدر فاصله
normal interval فاصله معمولی صف
ignition gap فاصله جرقه
ignition spark gap فاصله جرقه
stadimeter فاصله یاب
vertical interval فاصله عمودی
mode interval فاصله نما
infighting نبرد در فاصله کم
period/stretch/lapse of time فاصله زمان
leading فاصله خطوط
interrupted فاصله دار
space bar فاصله گذار
space condition شرط فاصله
line spacing فاصله سطرها
time span فاصله زمان
head space فاصله سر تیربار
period فاصله زمان
time period فاصله زمان
space condition حالت فاصله
unspaced practice تمرین بی فاصله
input gap فاصله اولیه
line spacing فاصله خطوط
line to line spacing فاصله سطور
spaces جا فاصله مدت
magnet gap فاصله هوایی
track pitch فاصله شیار
tooth gap فاصله دندانه
time interval فاصله زمانی
terraces spacing فاصله تراسها
clearance فاصله باز
line spacing فاصله سطر
subinterval فاصله فرعی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com