Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (17 milliseconds)
English
Persian
burdended
فاصله گرفتن از قایق جلویی برای عبور
Other Matches
aligning
ایجاد فاصله بین کلمات برای اطمینان از جا گرفتن خط متن در یک خط
align
ایجاد فاصله بین کلمات برای اطمینان از جا گرفتن خط متن در یک خط
aligns
ایجاد فاصله بین کلمات برای اطمینان از جا گرفتن خط متن در یک خط
aligned
ایجاد فاصله بین کلمات برای اطمینان از جا گرفتن خط متن در یک خط
tacking
تغییر سمت قایق در حرکت گوشه جلویی بادبان
tack
تغییر سمت قایق در حرکت گوشه جلویی بادبان
tacks
تغییر سمت قایق در حرکت گوشه جلویی بادبان
tacked
تغییر سمت قایق در حرکت گوشه جلویی بادبان
ferryboats
قایق عبور از رودخانه
ferryboat
قایق عبور از رودخانه
alleyways
منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود
alleys
منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود
alley
منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود
sanshifter
واژه توهین امیز برای نفردونده جلویی
lunitidal interval
فاصله زمانی بین عبور ماه از نقطهای وایجادمد در ان نقطه
toe rake
تیغه تیز جلویی اسکیت برای کمک به پرش یا چرخش
toe pick
تیغه تیز جلویی اسکیت برای کمک به پرش یا چرخش
cold test
ازمایشی برای تعیین حداقل دمای لازم برای عبور ازادانه سیال
cold thrust
ازمایشی برای تعیین حداقل دمای لازم برای عبور ازادانه سیال
toe point
پوشش لاستیکی سفت روی لبه جلویی اسکیت قرقره دار برای کمک به پرش
shed
دهنه
[فضا و فاصله بین نخ های تار یا چله هنگامی که بصورت ضربی جهت عبور پود از هم جدا می شوند.]
en passant
گرفتن پیاده شطرنج در حین عبور
To keep one s distmce from some one .
از کسی فاصله گرفتن ( زیاد صمیمی نشدن )
toe weight
وزنه فلزی وصل به سم جلویی اسب در ارابه رانی برای تنظیم گامهای اسب
mooch
گرفتن ماهی ازاد با قایق متحرک
forward overlap
پوشش در قسمت جلویی انطباق در قسمت جلویی
privileged
مجاز به ادامه مسیر و گرفتن سرعت درصورت رسیدن قایق دیگر به ان
difficult terrain
زمین مشکل برای عبور
air-grating
[پنجره مشبک برای عبور هوا]
boundary
6 یا 4 امتیاز برای عبور توپ از خط مرزی
light-well
[حیاط کوچک برای عبور نور]
boundaries
6 یا 4 امتیاز برای عبور توپ از خط مرزی
stopping sight distance
فاصله دید برای ایست
near collision
فاصله خیلی خطرناک برای دو هواپیما
sneakbox
قایق ته پهن برای شکارمرغابی
sneakboat
قایق ته پهن برای شکارمرغابی
When is there a ferry to ...?
چه وقت قایق برای ... هست؟
eye-form
[شکل کیسه ماهی برای عبور نازک نور]
toll traverse
وجهی که برای عبور از املاک خصوصی پرداخت میشود
canopies
روکش قایق کروکی قایق سرپوش قایق
canopy
روکش قایق کروکی قایق سرپوش قایق
life raft
قایق چوبی
[برای نجات غریق]
cone penetrometer
وسیله تعیین مقاومت خاک برای عبور و مرور خودروها
lancet
[پنجره نوک تیز با روزنه ی باریک برای عبور نور]
laced valley
[شیار ساخته شده از کاشی یا تخته سنگ برای عبور آب]
arresting gear
قلابی برای نگه داشتن هواپیماهنگام فرود در فاصله کم
exchange zone
فاصله 02 متری خط کشی شده برای ردکردن چوب
ballast
فلز سنگین کف قایق برای حفظ تعادل
mooring line
طناب برای مهار کردن قایق به ساحل
sportfisherman
قایق موتوری بزرگ برای ماهیگیری دورازساحل
bailer
سوراخی در عقب قایق برای بیرون ریختن اب
to pound the filed
غیر قابل عبور کردن ازحصاری که برای دیگران غیرقابل عبوراست
pocket
کیسه یاجیبهای 6 گانه میز بیلیارد انداختن گوی به کیسه دربازی بیلیارد فاصله بین میلههای 1 و 3 برای بازیگرراست دست و 1 و 2 برای بازیگر چپ دست بولینگ
pockets
کیسه یاجیبهای 6 گانه میز بیلیارد انداختن گوی به کیسه دربازی بیلیارد فاصله بین میلههای 1 و 3 برای بازیگرراست دست و 1 و 2 برای بازیگر چپ دست بولینگ
hike out
خم شدن یا اویختن به لبه قایق برای ایجاد تعادل
chain plate
صفحه فلزی کنار قایق برای بستن بادبان
daggerboard
تیر یا صفحه متحرک ته قایق برای حفظ تعادل
painter
طناب کوتاه وصل به قایق برای بستن به ساحل
bollard
تیر عمودی ساحل برای بستن قایق منقاری
bollards
تیر عمودی ساحل برای بستن قایق منقاری
painters
طناب کوتاه وصل به قایق برای بستن به ساحل
spans
فاصله بین سوراخ گوی بولینگ برای شست و انگشتان دیگر
perspective
روش تغییر اندازه و شکل اشیا برای تاثیرگذاری عمق و فاصله
spanned
فاصله بین سوراخ گوی بولینگ برای شست و انگشتان دیگر
spanning
فاصله بین سوراخ گوی بولینگ برای شست و انگشتان دیگر
span
فاصله بین سوراخ گوی بولینگ برای شست و انگشتان دیگر
perspectives
روش تغییر اندازه و شکل اشیا برای تاثیرگذاری عمق و فاصله
hydroplaning
نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
hydroplaned
نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
hydroplane
نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
hydroplanes
نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
cabled
طناب یا زنجیر کلفت برای مهار کردن یا کشیدن قایق
cable
طناب یا زنجیر کلفت برای مهار کردن یا کشیدن قایق
marlinespike
وسیله نوک تیزی برای جداکردن رشتههای طناب قایق
outrigger
چوبهای دراز طرفین قایق برای نگاه داشتن تورماهیگیری
spill wind
سست کردن بادبان برای جلوگیری از تمایل قایق به یک سمت
to send round the hat
برای کسی اعانه جمع کردن کشکول گدایی برای کسی دست گرفتن
MIP mapping
روش محاسبه پیکس ها در یک تصور برای بدست آوردن فاصله شی از دید بیننده
bend allowance
فاصله خطی اضافی روی ورقه ها برای ایجاد خم هایی با شعاع معین
vacation sittings
جلسات دادگاه که در فاصله دو اجلاس برای کارهای مهم و ضروری تشکیل میشود
pinches
محکم گرفتن بیش از حد گوی بولینگ کاستن سرعت اسب قایق را بیش از حد بطرف بادبان بردن
pinch
محکم گرفتن بیش از حد گوی بولینگ کاستن سرعت اسب قایق را بیش از حد بطرف بادبان بردن
outsource
به کار گرفتن شرکت دیگر برای مدیریت و تامین شبکه برای شرکت شی
yaght club
باشگاه تفریحی قایق داران برای انجام مسابقه بین اعضا
mooring penant
طناب کوتاه وصل به گوی شناور برای بستن قایق به ساحل
bloop
عبور دادن مغناطیس از روی نوار برای پاک کردن سیگنالهایی که نیازی به آنها نیست
traveler
میله فلزی عقب قایق با حلقه برای وصل کردن طناب بادبان
trapoze
سیم وصل به بالای دکل وکمربند سرنشین قایق برای فشار به سمت باد
stand-offs
برتری رزمی جنگ افزار فاصله لازم برای نفوذ گلوله ثاقب در لحظه عمل کردن
stand-off
برتری رزمی جنگ افزار فاصله لازم برای نفوذ گلوله ثاقب در لحظه عمل کردن
stand off
برتری رزمی جنگ افزار فاصله لازم برای نفوذ گلوله ثاقب در لحظه عمل کردن
following distance
فاصله بین وسائط نقلیه فاصله میان خودروها
single space
در میان سطور فقط یک فاصله گذاردن تک فاصله کردن
obstructions
خطای قرارگرفتن بین گوی و حریفی که به سمت گوی می دودبقصد ممانعت حریف نه گرفتن گوی هر مانع بزرگ در مسیر قایق
obstruction
خطای قرارگرفتن بین گوی و حریفی که به سمت گوی می دودبقصد ممانعت حریف نه گرفتن گوی هر مانع بزرگ در مسیر قایق
point blank range
فاصله از محل تیراندازی تاهدف فاصله تا هدف
shed stick
چوب هاف
[چوبی است نازک تر از کوجی که برای جدا کردن تارها در موقع عبور دادن پود بکار می رود.]
token bus network
EEEL استاندارد برای شبکههای محلی به صورت کابل توپولوژی باس . ایستگاههای کاری داده را با عبور Token منتقل می کنند
diver's flag
پرچم قرمز با نوار سفید روی قایق برای هشدار به قایقرانان تا از منطقه غواصی دور شوند
slingshot
مانور اتومبیل عقبتر برای عبور از اتومبیل جلو با استفاده از کاهش فشار هوا
slingshots
مانور اتومبیل عقبتر برای عبور از اتومبیل جلو با استفاده از کاهش فشار هوا
lubber's line
علامت روی قطبنمای قایق نشاندهنده قسمت جلو و عقب قایق
front de liberation national
جبهه ازادی بخش ملی سازمان جنگجویان الجزایرکه در فاصله 4591 تا2691 برای پایان دادن به سلطه فرانسویان در الجزایر
backwind
حرکت قایق در وضعی که باداثر نامساعد نسبت به بادبان قایق بعدی داشته باشد
enlist
برای سربازی گرفتن
enlists
برای سربازی گرفتن
enlisting
برای سربازی گرفتن
interval
فاصله اختلاف فاصله مدت زمان
penetrometer
وسیلهای برای اندازه گیری قدرت نفود اشعه ایکس واشعههای نافد دیگر توسط مقایسه عبور و نفوذ انها درموارد مختلف
to run for the bus
برای گرفتن اتوبوس دویدن
to borrow for ... weeks
برای ... هفته قرض گرفتن
extra cover
پوشش اضافی برای بل گرفتن
catch at
برای گرفتن چیزی کوشیدن
to scramble for something
هجوم کردن با عجله برای چیزی
[با دیگران کشمکش کردن برای گرفتن چیزی]
wading crossing
عبور از اب درقسمتهای قابل عبور
spacer
امکانی در سیستم کلمه پرداز برای جلوگیری از فاصله دار شدن کلمات یا جدا شدن در محل نادرست
To have design on someone . To malign someone .
برای کسی مایه آمدن ( گرفتن )
gigs
نیزه چنگالی برای گرفتن ماهی
telescope
وسیلهای برای گرفتن تابشهای الکترومگنتیک
bass bug
حشره برای گرفتن ماهی خاردار
put to the question
برای گرفتن اعتراف زجر دادن
gig
نیزه چنگالی برای گرفتن ماهی
overtaking sight distance
مسافت دید برای سبقت گرفتن
telescopes
وسیلهای برای گرفتن تابشهای الکترومگنتیک
to hog
<idiom>
بی پروا برای خود گرفتن
[اصطلاح]
move
مانوور برای گرفتن نفر جلو
moved
مانوور برای گرفتن نفر جلو
moves
مانوور برای گرفتن نفر جلو
to graps at anything
برای گرفتن چیزی کوشش نمودن
copy protect
یچ برای جلوگیری از کپی گرفتن از یک دیسک
front end
سر جلویی
headmost
جلویی
energy transition
عبور انرژی
[ عبور عرضه انرژی ازسوخت سنگواره ای به سوخت پایدار ]
prize fight
جنگ با مشت برای گرفتن پول یا جایزه
greats
امتحان نهایی دردانشگاه برای گرفتن درجه
cp
دستور UNIX برای کپی گرفتن از فایل
great go
امتحان نهایی در دانشگاه برای گرفتن درجه
carry
گرفتن توپ ودویدن برای کسب امتیاز
tampion
توپی :چوب برای گرفتن دهانه توپ
carried
گرفتن توپ ودویدن برای کسب امتیاز
carrying
گرفتن توپ ودویدن برای کسب امتیاز
carries
گرفتن توپ ودویدن برای کسب امتیاز
space
فاصله دادن فاصله داشتن
spaces
فاصله دادن فاصله داشتن
baseband transmission
روشی که برای بکارگیری انتقال سیگنالهای فرکانس پایین از میان کابل کواکسیال جهت انتقال داده در شبکه بامحلی با فاصله کوتاه
advanced
جلویی مقدم
forestay
بکسل جلویی
foretop
بام جلویی
forward station
پاسگاه جلویی
front view
نمای جلویی
advance section
قسمت جلویی
front door
[of house]
در جلویی
[ساختمان]
entrance
در جلویی
[ساختمان]
entry door
در جلویی
[ساختمان]
entrance door
در جلویی
[ساختمان]
blitzes
حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
to make a long arm
[برای برداشتن یا گرفتن چیزی دست دراز کردن]
dead letter box
فایلی برای گرفتن پیامهای غیر قابل ارسال
disabling
دستور به CPU برای نادیده گرفتن سیگنالهای وقفه
disables
دستور به CPU برای نادیده گرفتن سیگنالهای وقفه
disable
دستور به CPU برای نادیده گرفتن سیگنالهای وقفه
dummy
کیسه استوانهای پرازپشم برای تمرین گرفتن حریف
shut out
<idiom>
مانع از گرفتن امتیاز برای تیم مقابل شدن
bid
بدست گرفتن کنترل شبکه برای ارسال داده
bids
بدست گرفتن کنترل شبکه برای ارسال داده
blitzed
حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
floats
ذخیره کردن انرژی برای سرعت گرفتن پایانی
blitz
حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
dummies
کیسه استوانهای پرازپشم برای تمرین گرفتن حریف
floated
ذخیره کردن انرژی برای سرعت گرفتن پایانی
float
ذخیره کردن انرژی برای سرعت گرفتن پایانی
blitzing
حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
collision parameter
در محاسبه مدارات فاصله بین مرکز جاذبه یک میدان نیروی مرکزی از امتداد بردار سرعت جسم متحرک در بیشترین فاصله از مرکز ان
luff
لبه جلویی بادبان
lap
رسیدن به حریف جلویی
telencephalon
قسمت جلویی مغزجنین
lapped
رسیدن به حریف جلویی
provisor
کسیکه از طرف پاپ برای گرفتن درامد کلیسامعرفی میشد
noises
توانایی یک مدار برای نادیده گرفتن یا حفافت در مقابل اختلال
decoys
طعمه یا دام یا توری برای گرفتن اردک و مرغان دیگر
noise
توانایی یک مدار برای نادیده گرفتن یا حفافت در مقابل اختلال
decoy
طعمه یا دام یا توری برای گرفتن اردک و مرغان دیگر
decoyed
طعمه یا دام یا توری برای گرفتن اردک و مرغان دیگر
little go
نخستین امتحانی که برای گرفتن درجه در a.b کمبریج باید داد
to trap something
[e.g. carbon dioxide]
چیزی را گرفتن
[جمع کردن]
[برای مثال دی اکسید کربن ]
pass pattern
مسیر منحنی که گیرنده پاس برای گرفتن توپ طی میکند
decoying
طعمه یا دام یا توری برای گرفتن اردک و مرغان دیگر
bridged
دهنه اسب نوار یا چرم در انتهای چوب بازی لاکراس پل ساختن دست برای زدن گوی بیلیارد فاصله بین سوراخهای گوی بولینگ
bridges
دهنه اسب نوار یا چرم در انتهای چوب بازی لاکراس پل ساختن دست برای زدن گوی بیلیارد فاصله بین سوراخهای گوی بولینگ
bridge
دهنه اسب نوار یا چرم در انتهای چوب بازی لاکراس پل ساختن دست برای زدن گوی بیلیارد فاصله بین سوراخهای گوی بولینگ
kill off
سرعت گرفتن غیرعادی درمسابقه دو استقامت برای خسته کردن حریفان
forward edge of battle area
لبه جلویی منطقه نبرد
watt
واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
watts
واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
winner's circle
محوطه نزدیک خط پایان درمسیر سوارکار و اسب برنده برای گرفتن جایزه
block the plate
موضع گرفتن در خط پایگاه برای بیرون کردن و سوزاندن دونده با تماس توپ
ATC
مجوز ناشر نرم افزار به کاربر برای گرفتن چندین کپی از برنامه
meaconing
گرفتن و رله علایم رادیویی برای گیج کردن سیستم ناوبری دشمن
noses
دماغه جلویی تخته موج سواری
nose
دماغه جلویی تخته موج سواری
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com