English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
paratactic فاقد روابط
Other Matches
labor relations روابط کارگر و کارفرما روابط کارگری
civil military relations روابط بین نظامیان وغیرنظامیان روابط نظامیان با مردم کشورهای دیگر
unqulified فاقد شرایط لازم فاقد صلاحیت غیرصالح
single track فاقد وسعت معنوی فاقد درک عقلانی
reestablishment of diplomatic relations برقراری مجدد روابط سیاسی اعاده روابط سیاسی
psychophysics علم روابط میان روان وتن علم روابط میان روان شناسی وفیزیک
acentrous فاقد ستون پشتی فاقد ستون فقرات
relations روابط
communal relationship روابط ناحیهای
public relations روابط عمومی
public affairs روابط عمومی
sexual relations روابط جنسی
social relations روابط اجتماعی
marital relations روابط زناشویی
term روابط فصل
industrial relations روابط صنعتی
ideological relations روابط ارمانی
termed روابط فصل
space relations روابط فضایی
economic relations روابط اقتصادی
financial relations روابط مالی
diplomatic relations روابط سیاسی
disengagement متارکه روابط
good relations روابط حسنه
diplomatic relations روابط دیپلماتیک
rapporchment تجدید روابط
terming روابط فصل
phalanstery روابط تعاونی اجتماعی
rupture of diplomatic relations قطع روابط سیاسی
rapprochement ایجاد روابط حسنه
come to a rupture قطع روابط کردن
means end relations روابط وسیله- هدف
rupture of diplomatic relations قطع روابط دیپلماتیک
good neigbourly relations روابط حسن همجواری
ideological relations روابط ایده ئولوژیک
come to rupture قطع روابط کردن
industrial relations روابط کارگر وکارفرما
flesh and blood <idiom> روابط نزیک داشتن
break of relations قطع روابط کردن
severance of diaplomatic relations قطع روابط سیاسی
interruption of diplomatic relations قطع روابط سیاسی
breach of diplomatic relations قطع روابط سیاسی
interstate relations روابط بین الدول
community relations قسمت روابط عمومی
anthropology مبحث روابط انسان با خدا
psychophysics مبحث روابط روان وماده
sociometry سنجش روابط افراد جامعه
international وابسته به روابط بین المللی
international economic relations روابط اقتصادی بین المللی
electro magnetism علم روابط فیزیکی میان
amity روابط حسنه حسن تفاهم
internationals وابسته به روابط بین المللی
minnesota spacial relations test ازمون روابط فضایی مینه سوتا
psychophysical وابسته بعلم روابط میان تن وروان
dynamic relation روابط میان جوهروعرض یاعلت و معلول
to off negotiations اعلان قطع گفتگو یا روابط کردن
to break off diplomatic relations روابط دیپلماتیکی را قطع کردن [سیاست]
The sever ones connections ( relation ) with someone . روابط خود را با کسی قطع کردن
interdenominational وابسته به فرقههای مذهبی و روابط انها با یکدیگر
ententes روابط حسنه دولتهای متحابه ودوست حسن تفاهم
pragmatics مطالعه و بررسی روابط میان علائم و استفاده انها
entente روابط حسنه دولتهای متحابه ودوست حسن تفاهم
ententes cordiales روابط حسنه دولتهای متحابه ودوست حسن تفاهم
community relations روابط همکاری بین سازمانهای نظامی وقشرهای اجتماعی
bankrupt of فاقد
ex- فاقد
sans فاقد
ex فاقد
anurous فاقد دم
scentless فاقد بو
free فاقد
frees فاقد
freed فاقد
freeing فاقد
astomatal فاقد دهان
ad hoc فاقد عمومیت
stolid فاقد احساس
stolidly فاقد احساس
landless فاقد زمین
undocumented فاقد ویزا
intestable فاقد صلاحیت
inertialess فاقد اینرسی
dis qualified فاقد قابلیت
dis qualified فاقد شرایط
dishonest فاقد امانت
unobtrusively فاقد جسارت
incompetent فاقد صلاحیت
impassible فاقد احساس
incoordinate فاقد حس همکاری
exhaust bin level فاقد موجودی
inertialess فاقد لختی
acholic فاقد صفرا
without engagement فاقد تعهد
toom فاقد لاغر
unmannered فاقد رفتارشایسته
unmeet فاقد صلاحیت
burdened فاقد حق تقدم
indiscreet فاقد حس تشخیص
unmennerly فاقد رفتارشایسته
inexpert فاقد خبرگی
impersonal فاقد شخصیت
antipathetic فاقد تمایل
visionless فاقد دید
abulic فاقد اراده
homely فاقد جمال
ametabolous فاقد دگردیسی
ametabolic فاقد دگردیسی
without انطرف فاقد
acolous فاقد اعضاء
landlessness فاقد زمین
acholous فاقد صفرا
unobtrusive فاقد جسارت
lack فاقد بودن
lacked فاقد بودن
lacks فاقد بودن
shorthanded فاقد کارگرکافی
untune فاقد هم اهنگی کردن
systemoless فاقد سیستم صحیح
one track فاقد قوه ارتجاعی
undocumented فاقد مدارک قانونی
unthinking فاقد قوهی تفکر
irretentive فاقد قوه ضیط
unnerved فاقد عصب کردن
inexpessive فاقد قوه فهماندن
moneyless economy اقتصاد فاقد پول
nonage فاقد اهلیت قانونی
irretractile فاقد قوه قبض
imperscriptible فاقد اجازه نوشته
inerrancy فاقد غلط و اشتباه
denitrify فاقد نیترات کردن
incapacitation فاقد صلاحیت کردن
unmanning فاقد مردانگی کردن
unnerve فاقد عصب کردن
unnerves فاقد عصب کردن
unfeeling بیحس فاقد احساسات
unnerving فاقد عصب کردن
azoic فاقد نشان زندگی
deaf فاقد قوه شنوایی
aplacental فاقد جفت جنین
intestate فاقد وصیت نامه
agamous فاقد الت جنسی
deafer فاقد قوه شنوایی
deafest فاقد قوه شنوایی
acheiria فاقد قوهء لامسه
shapeless فاقد شکل معین
ineligible فاقد شرایط لازم
duty free فاقد حقوق گمرکی
unqualified فاقد شرایط لازم
fatherless فاقد مولف معلوم
unman فاقد مردانگی کردن
unmans فاقد مردانگی کردن
depersonalize فاقد شخصیت کردن
asexual فاقد خاصیت جنسی
stereotyped فاقد نبوغ وابتکار
input output analysis تحلیل داده ها ستاده ها مطالعه تجربی روابط متقابل بخشهای مختلف اقتصاد
cleans هواپیمای فاقد هرگونه بارخارجی
cleanest هواپیمای فاقد هرگونه بارخارجی
moron فرد فاقد رشد فکری
clean هواپیمای فاقد هرگونه بارخارجی
insolvent فاقد توانایی پرداختن دیون
disqualifying فاقد شرایط لازم دانستن
disqualify فاقد شرایط لازم دانستن
disqualifies فاقد شرایط لازم دانستن
disqualified فاقد شرایط لازم دانستن
cleaned هواپیمای فاقد هرگونه بارخارجی
inert فاقد نیروی جنبش بیروح
straw boss [سرپرست فاقد اختیارات کافی]
desexualize فاقد قوه جنسی کردن
desex فاقد قوه جنسی کردن
visionless فاقد حس بینش ومال اندیشی
inartistic فاقد اصول هنری بی هنر
coreless induction furnace کوره القائی فاقد هسته
indign فاقد شایستگی خشمگین کردن
color blind فاقد حساسیت نسبت برنگ
unaccounted حساب نشده فاقد توضیح
achordata جانوران فاقد ستون فقرات
morons فرد فاقد رشد فکری
abranchiate فاقد برانشی یادستگاه تنفس
non cohesive soil خاکی که فاقد چسبندگی باشد
apteral ایوان ستوندار فاقد ستونهای کناری
albino شخص فاقد مواد رنگ دانه
despiritualize فاقد خاصیت یا جنبه روحانی کردن
undemonstrative فاقد ضمیر اشاره غیر مدلل
tone deaf فاقد حساسیت نسبت به اهنگ موسیقی
albinos شخص فاقد مواد رنگ دانه
tone-deaf فاقد حساسیت نسبت به اهنگ موسیقی
He is only half a man . مردانگی ندارد (فاقد قدرت وشجاعت )
geopolitic علمی که روابط بین موقعیت جغرافیایی سرزمینها را باپیدایش و نابودی قدرتهای بزرگ و امپراطوریها مطالعه میکند
disbud غنچههای درخت را چیدن فاقد غنچه کردن
to leave yourself open to the charge of lacking seriousness خود را در معرض اتهام فاقد جدیت بودن گذاشتن
zooflagellate اغازیان شبه گیاه فاقد خاصیت جذب نور
He has no influence . He cuts no ice. He carries no weight دیگر کلاهش پشم ندارد ( فاقد نفوذ است )
civil censorship سانسور روابط غیرنظامی نظامیان سانسور امور هنری و ارتباطی غیرنظامیان
open jet tunnel تونل بادی که قسما کار ان باز بوده و فاقد دیواره میباشد
virtual temperature دمایی که ذرهای از هوا داراخواهد بود اگر فاقد بخار اب باشد
bioecology رشتهای از محیط شناسی که روابط گیاهان و حیوانات رابا محیط اطراف خود موردبحث قرار میدهد
reciprocal agreement قراردادی که دو کشور برای توسعه روابط اقتصادی با یکدیگرمنعقد می سازند و بر این مبنا به یکدیگر امتیازاتی ازنظر تعرفه گمرکی و عوارض و تسهیلات می دهند
immunogenetics رشتهای از اتم شناسی که درباره روابط مرض و وراثبت یا نژاد بحث میکند مطالعه ارتباط داخلی از لحاظ زیست شناسی
clear air turbulence اشفتگی در اسمان فاقد ابر که معمولا در ارتفاعات بالا وهمراه با تغییر سرعت درنزدیکی مسیر خروج گازهامیباشد
serf درسیستم فئودالی به رعایای وابسته به زمین اطلاق می شد اگر چه برده نبودند لیکن فاقد ازادی واقعی محسوب می شدند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com