English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
English Persian
tax evasion فرار از پرداخت مالیات
Search result with all words
tax evasion عدم پرداخت مالیات بصورت غیر قانونی فرار از پرداخت مالیات
Other Matches
ability to pay principle of taxation اصل توانائی پرداخت مالیات برپایه این اصل مالیات بایدمتناسب با توانائی پرداخت مالیات دهنده وضع شود
tax evasion فرار از مالیات
redemption پرداخت مالیات اراضی
taxpaying capacity فرفیت پرداخت مالیات
marginal propensity to pay taxes میل نهائی به پرداخت مالیات
pre tax profit سود قبل از پرداخت مالیات
equal sacrifice theory مالیات بایدمتناسب با قدرت پرداخت افرادباشد
tax avoidance اجتناب از پرداخت مالیات کاهش بدهی مالیاتی
acrylic lacquer لاک های اکریلیک که دارای حلال های بسیار فرار بوده و برای پرداخت سطح هواپیما بکار میرود
assemble capital stock بقیه سرمایهای که به محض تقاضا قابل پرداخت است سرمایهای که بر مبنای ان مالیات محاسبه میشود
pay as you go principle اصلی که بر اساس ان مالیات دریافتی توسط دولت برای سیستم تامین اجتماعی در هرسال به بازنشستگان درهمان سال پرداخت میشود وبنابراین دولت وجوهی را ازاین بابت جمع اوری نمیکند
lam فرار کردن گریختن فرار
lams فرار کردن گریختن فرار
lamming فرار کردن گریختن فرار
incidence of taxation تحمل کننده نهایی مالیات کسی که بار اصلی مالیات رابه دوش می کشد
advalorem tax مالیات بر مبنای ارزش مالیات براساس قیمت کالا
remission of taxes صرف نظر از گرفتن مالیات گذشت از مالیات
excise مالیات کالاهای داخلی مالیات غیرمستقیم
excise tax مالیات برفروش مالیات غیر مستقیم
progress payment پرداخت مبالغ قرارداد طبق پیشرفت کار پرداخت مرحلهای
matt فلز یامس پرداخت نشده وناخالص تکمیل یا پرداخت مات وبی جلا
matte فلز یامس پرداخت نشده وناخالص تکمیل یا پرداخت مات وبی جلا
interim financing پرداخت اقساط به طور کوتاه مدت پرداخت بینابین
desert کویر فرار کردن ترک پست کردن از خدمت فرار کردن
deserting کویر فرار کردن ترک پست کردن از خدمت فرار کردن
deserts کویر فرار کردن ترک پست کردن از خدمت فرار کردن
assessments ممیزی مالیات وضع مالیات
assessment ممیزی مالیات وضع مالیات
usance مهلت پرداخت پرداخت مدت دار
sets of bill نسخ ثانی و ثالث و ..... برات که در انها به اصل اشاره وذکر میشود که هریک تازمانی قابل پرداخت هستندکه دیگری پرداخت نشده باشد
nonneutralities of income taxation خنثی نبودن مالیات بر درامد بی طرف نبودن مالیات بردرامد
stop order دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
fates پرداخت یا عدم پرداخت چک سرنوشت چک
droppage کسری پرداخت کسر پرداخت
fate پرداخت یا عدم پرداخت چک سرنوشت چک
levies اخذ مالیات مالیات
levy مالیات بندی مالیات
levy اخذ مالیات مالیات
levied مالیات بندی مالیات
levying مالیات بندی مالیات
levying اخذ مالیات مالیات
levies مالیات بندی مالیات
taxation مالیات بندی مالیات
levied اخذ مالیات مالیات
ransoms وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
ransom وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
due bill در CL به این شکل تنظیم میشود : بدهی به اقای ..... مبلغ ..... است که عندالمطالبه پرداخت خواهد شد . تاریخ .... این سند بر خلاف برات و سفته به حواله کرد قابل پرداخت نیست
regressive income tax مالیات بر درامد کاهنده مالیات بر درامد نزولی
carnet اسنادی که در حمل بین المللی بکار برده میشود وموقع عبور محموله توسط کامیون از مرزهای متعددمحموله را از پرداخت حقوق گمرکی بین راه معاف می داردومحموله درمقصد باز وحقوق گمرکی مربوطه پرداخت می گردد
producers burden of tax بار مالیات تولید کنندگان سهم تولید کنندگان از مالیات
claim for indemnification ادعای تضمین خسارت مطالبه پرداخت خسارت مطالبه پرداخت غرامت
escaped فرار
volatile فرار
mercurial فرار
to take flight فرار
drives فرار گل زن
leg bail فرار
loup فرار
drive فرار گل زن
scape فرار
escape فرار
evasive فرار
transgressor فرار و
bridge escape فرار از پل
breakaway فرار
escaping فرار
defection فرار
escapes فرار
escapement فرار
subtile فرار
fugitives ناپایدار فرار
desertion فرار بیوفایی
escapism فلسفه فرار
get away <idiom> فرار کردن
skedaddle فرار کردن
I made good my escape . موفق به فرار شد
escapologist اهل فرار
desertion فرار از خدمت
escapologists اهل فرار
volatility product محصول فرار
to run away فرار کردن
volatile compound ترکیب فرار
volatile file فایل فرار
volatile file پرونده فرار
volatile memory حافظه فرار
getaway گریز فرار
volatile storage انباره فرار
volatile storage حافظه فرار
getaways گریز فرار
volatility product فراورده فرار
skip of the mat فرار از تشک
bolt-hole راه فرار
trailing edge لبه فرار
bolt-holes راه فرار
fugitive ناپایدار فرار
escaped فرار از خاک
flyaway فرار فراری
escaping فرار کردن
escaping فرار از خاک
absconds فرار کردن
absconding فرار کردن
absconded فرار کردن
abscond فرار کردن
escaping گریز فرار
fled فرار کرده
capital flight فرار سرمایه
escapes گریز فرار
escapes فرار از خاک
escape فرار کردن
guys فرار گریز
guy فرار گریز
escape فرار از خاک
escape گریز فرار
escaped فرار کردن
escaped گریز فرار
escapes فرار کردن
centrifugal فرار از مرکز
escapable فرار کردنی
loup فرار کردن
luft خانه فرار
nonvolatile غیر فرار
postern راه فرار
flees فرار کردن
fleeing فرار کردن
flee فرار کردن
scape وسیله فرار
scape فرار کردن
scarpered فرار کردن
hot money پول فرار
get away فرار برو
scarpers فرار کردن
scarpering فرار کردن
scarper فرار کردن
escape hatch دریچه فرار
escape mechanism وسیله فرار
escape trunk دهلیز فرار
escape velocity سرعت فرار
flight of capital فرار سرمایه
fugitively بطور فرار
fugitiveness تمایل به فرار
scape of molecules فرار ملکول ها
jailbreak فرار از زندان
jailbreaks فرار از زندان
brain drain فرار مغزها
to run off فرار کردن
to elope فرار کردن
to run away فرار کردن
scudding فرار از باد
subscribes تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribe تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribing تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribed تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
shooed باکیش فرار دادن
tax loopholes روزنههای فرار مالیاتی
nonvolatile storage حافظه غیر فرار
fly گریختن از فرار کردن از
breach of prison جرم فرار از زندان
skulks از زیرمسئولیت فرار کردن
skulked از زیرمسئولیت فرار کردن
skulking از زیرمسئولیت فرار کردن
skulk از زیرمسئولیت فرار کردن
shoo باکیش فرار دادن
shooing باکیش فرار دادن
shoos باکیش فرار دادن
volatile oils روغنهای فرار یا بخارشدنی
bleeds فرار کردن یک سیال
bleed فرار کردن یک سیال
They escaped under cover of darkness. درتاریکی شب فرار کردند
elope فرار کردن با معشوق
elope گریختن فرار کردن
eloped گریختن فرار کردن
eloped فرار کردن با معشوق
blockages راه فرار را بستن
eloping گریختن فرار کردن
eloping فرار کردن با معشوق
blockage راه فرار را بستن
To beak jail . از زندان فرار کردن
elopes گریختن فرار کردن
He ran away from scool . از مدرسه فرار کرد
turn tail <idiom> فرار از خطر یا مشکل
elopes فرار کردن با معشوق
give someone the slip <idiom> از کسی فرار کردن
give out <idiom> اجازه فرار دادن
flight square خانه فرار شطرنج
kicked فرار ناگهانی درپایان مسابقه دو
To block the escape routes. راههای فرار را مسدود کردن
To turn tail . To show a clean pair of heels . فرار را بر قرار ترجیح دادن
photonegative فرار کننده ودوشونده از نور
transaction in order معامله به قصد فرار از دین
to overrun one's creditors از دست بستانکاران فرار کردن
kick فرار ناگهانی درپایان مسابقه دو
preconcert قبلا فرار ومدار گذاردن
kicking فرار ناگهانی درپایان مسابقه دو
kicks فرار ناگهانی درپایان مسابقه دو
malingering تعارض به منظور فرار ازخدمت
skirl بسرعت باد فرار کردن
bolt فرار یا منحرف شدن اسب ازمسیر
make a run for it <idiom> برای نجات جان فرار کردن
escape فرار ازخدمت یا دشمن نجات پیداکردن
escaped فرار ازخدمت یا دشمن نجات پیداکردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com