Total search result: 201 (20 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
soliflucation |
فرسایش خاک یا زمین به وسیله یخ زدن و اب شدن یخ |
|
|
Other Matches |
|
geologic erosion |
فرسایش زمین شناسی |
planation |
مسطح شدن زمین در اثر فرسایش |
detritus |
ذراتی که در نتیجه عمل فرسایش از زمین جدامیشوند |
polygonal soil |
زمین چند دامنهای که شیبهای ان در اثر فرسایش یخ یا برف تولید شده باشد |
reventment |
روکش کردن سطح زمین به منظور جلوگیری از فرسایش ناشی از باد و باران |
attrition rate |
میزان کاهش توان رزمی نواخت فرسایش سرعت فرسایش |
earths |
اتصال وسیله الکتریکی به زمین |
earth |
اتصال وسیله الکتریکی به زمین |
lifting |
وسیله اوج گرفتن هواپیمای بی موتور کندن وزنه از زمین |
lifts |
وسیله اوج گرفتن هواپیمای بی موتور کندن وزنه از زمین |
lift |
وسیله اوج گرفتن هواپیمای بی موتور کندن وزنه از زمین |
lifted |
وسیله اوج گرفتن هواپیمای بی موتور کندن وزنه از زمین |
golf car |
وسیله باطری دار برای حرکت دو بازیگر در زمین گلف |
earth |
اتصال سیم بین وسیله الکتریکی و زمین که نشان دهنده پتانسیل صفر است |
earths |
اتصال سیم بین وسیله الکتریکی و زمین که نشان دهنده پتانسیل صفر است |
arid erosion |
فرسایش مناطق خشک فرسایش مناطق کم اب |
chain |
باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد |
chains |
باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد |
sensor |
وسیله اکتشافی وسیله مراقبتی وسیله کشف کننده |
fet |
وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت |
depletion |
فرسایش |
abrasions |
فرسایش |
erosion |
فرسایش |
fraying |
فرسایش |
abrasion |
فرسایش |
attrition |
فرسایش |
wear |
فرسایش |
wears |
فرسایش |
sheet washing |
فرسایش رویی |
selective erosion |
فرسایش انتخابی |
rill erosion |
فرسایش شیاری |
sever erosion |
فرسایش نابهنجار |
electro erosion |
فرسایش الکتریکی |
bioerosion |
فرسایش زیستی |
natural erosion |
فرسایش طبیعی |
attrition |
فرسایش نیروها |
accelerated erosion |
فرسایش تشدیدی |
sheet washing |
فرسایش سطحی |
soil erosion |
فرسایش خاک |
natural erosion |
فرسایش نابهنجار |
beach erosion |
فرسایش ساحلی |
shore erosion |
فرسایش ساحلی |
internal erosion |
فرسایش داخلی |
spark erossion |
فرسایش الکتریکی |
wind erosion |
فرسایش بادی |
scuffs |
خراش فرسایش |
scuffing |
خراش فرسایش |
erodibility |
قابلیت فرسایش |
erodible |
قابل فرسایش |
scuffed |
خراش فرسایش |
weathring test |
ازمایش فرسایش |
erosive |
فرسایش دهنده |
erosion |
فرسایش وسایل |
erosion control |
جلوگیری از فرسایش |
surface erosion |
فرسایش سطحی |
concrete erosion |
فرسایش بتن |
precession |
فرسایش لوله |
pot hole |
دیگ فرسایش |
weathering |
فرسایش در اثرهوا |
gully erosion |
فرسایش خندقی |
scuff |
خراش فرسایش |
nuclear corrosion |
فرسایش هستهای |
electro erosion process |
فرایند فرسایش الکتریکی |
electroerosive |
فرسایش قوس الکتریکی |
attenuation |
فرسایش انرژی موج |
abrasion of surface |
فرسایش سطح فرش |
elutriation |
شستشو با اب فرسایش انتخابی |
wears |
فرسایش خوردگی جنگ افزارها |
weatherability |
قابلیت عدم فرسایش در هوا |
rain wash |
فرسایش ناشی از ریزش باران |
wear |
فرسایش خوردگی جنگ افزارها |
restraints |
نیروی خستگی یا فرسایش بار |
corrosion |
زنگ خوردگی فرسایش شیمیایی |
restraint |
نیروی خستگی یا فرسایش بار |
clowns |
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند |
ground return |
انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین |
clown |
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند |
clowning |
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند |
clowned |
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند |
touch judge |
هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین |
hercules |
نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس |
center field |
قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال |
pancake |
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید |
pancakes |
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید |
inductive earthing |
زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین |
geotaxis |
گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی |
frost heave |
برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین |
regulus |
نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند |
off side |
سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن |
nap of the earth |
از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال |
honest john |
نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه |
fastness of color |
عدم تغییر رنگ [در برابر نور، آب و فرسایش] |
asynchronous |
داده یا وسیله سریال که نیازی به یکنواخت بودن با وسیله دیگر ندارند |
crawler |
وسیله نقلیهای که روی زنجیر حرکت میکند وسیله نقلیه خزنده |
crawlers |
وسیله نقلیهای که روی زنجیر حرکت میکند وسیله نقلیه خزنده |
looped |
آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله |
loops |
آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله |
contentions |
وضعیتی که در آن دو یاچند وسیله قصد برقراری ارتباط با یک وسیله را دارند |
contention |
وضعیتی که در آن دو یاچند وسیله قصد برقراری ارتباط با یک وسیله را دارند |
peripheral |
مدیر و کنترل کننده وسیله ورودی /خروجی یا وسیله جانبی |
loop |
آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله |
connectivity |
توانایی یک وسیله برای ارتباط برقرار کردن باسایر وسیله ها و ارسال اطلاعات |
built-in |
نوشتاری که موقتاگ به وسیله یک وسیله جانبی معمولاگ چاپگر ذخیره سازی شده است |
device |
کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله |
devices |
کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله |
tie down |
وسیله مهار هواپیما در محوطه پارکینگ وسیله بستن |
daisy chain |
روش اتصال یک وسیله با یک کابل از یک ماشین یا وسیله به دیگر |
simulate |
کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها |
simulates |
کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها |
simulating |
کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها |
tellurian |
ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین |
geognosy |
زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین |
to break up |
از هم جدا شدن [پوسته زمین] [زمین شناسی] |
bed plate |
صفحه فلزی که در کف ابگیرنصب میشود تا از فرسایش جلوگیری کند |
anti wear |
مواد افزودنی جهت کاهش سایندگی و فرسایش پشم |
trainer |
وسیله اموزش دهنده وسیله کمک اموزشی |
immersion proof |
وسیله ضد رطوبت یا نفوذ اب وسیله ضد فرو رفتن در اب |
trainers |
وسیله اموزش دهنده وسیله کمک اموزشی |
daisy chain |
باسهای ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند و هر وسیله میتواند داده را که به ماشین دیگر منتقل میشود دریافت |
perelotok |
زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین |
communication |
مجموعه اصلی از برنامه ها که پروتکل ها را رعایت می کنند.کنترل کنندههای فرمت و وسیله و خط برای نوع وسیله یا خط استفاده میشود |
rolling terrain |
زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار |
sergeants |
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت |
sergeant |
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت |
styx |
نوعی موشک زمین به زمین دریایی |
natural erosion |
فرسایش طبیعی که گاهی با پدیده خاک زائی در حالت تعادل است |
jetties |
سنگ چینی یا تیربندی که در مقابل فرسایش درهنگام لاروبی انجام میشود |
jetty |
سنگ چینی یا تیربندی که در مقابل فرسایش درهنگام لاروبی انجام میشود |
laser |
وسیله تولید نور با طول موج یکسان در یک اشعه باریک به وسیله برانگیختن یک ماده به حدی که فوتونهای نورانی منتشر کند |
lasers |
وسیله تولید نور با طول موج یکسان در یک اشعه باریک به وسیله برانگیختن یک ماده به حدی که فوتونهای نورانی منتشر کند |
plotters |
وسیله ناوبری وسیله رسم کننده |
plotter |
وسیله ناوبری وسیله رسم کننده |
output |
اطلاع یا دادهای که از CPU یا حافظه اصلی به وسیله دیگر منتقل شود و مثل صفحه نمایش یا چاپگر و وسیله ذخیره سازی جانبی |
outputs |
اطلاع یا دادهای که از CPU یا حافظه اصلی به وسیله دیگر منتقل شود و مثل صفحه نمایش یا چاپگر و وسیله ذخیره سازی جانبی |
bolster |
کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود |
rill erosion |
این نوع فرسایش دراولین بسترفرسایش یافته بصورت جوی دیده میشود |
special degration |
نابودی ویژه که عبارتست ازوزن خاک فرسایش یافته سالیانه در واحد سطح |
bolstered |
کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود |
bolsters |
کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود |
devices |
فضایی در حافظه که توسط یک وسیله مشخص گرفته شده است . CPU میتواند با قرار دادن دستورات در این محل وسیله را کنترل کند |
device |
فضایی در حافظه که توسط یک وسیله مشخص گرفته شده است . CPU میتواند با قرار دادن دستورات در این محل وسیله را کنترل کند |
covenant runing with land |
شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست |
no man's land |
زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی |
apron |
لایه حفافتی از سنگ یا مواددیگر که در کنار تاسیسات ابی جهت جلوگیری از فرسایش ساخته میشود |
aprons |
لایه حفافتی از سنگ یا مواددیگر که در کنار تاسیسات ابی جهت جلوگیری از فرسایش ساخته میشود |
contour flying |
پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال |
redstone |
موشک زمین به زمین رداستون |
pershing |
موشک زمین به زمین پرشینگ |
lacrosse |
نوعی موشک زمین به زمین |
pervious ground |
زمین تراوا زمین نفوذپذیر |
communication |
بافری در گیرنده که به یک وسیله جانبی کند اجازه قبول داده از یک وسیله جانبی سریع میدهد بدون کم کردن سرعت |
biosphere |
قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین |
astigmatizer |
وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب |
dual capable |
جنگ افزار یا وسیله دو کاره وسیله یا جنگ افزاری که دونوع ماموریت انجام میدهد |
from pillar to post |
ازیک وسیله به وسیله دیگر |
handshakes |
سیگنال استاندارد بین دو وسیله برای اطمینان از صحت کار سیستم . وسیله سازگار است و ارسال داده صحیح است . |
handshake |
سیگنال استاندارد بین دو وسیله برای اطمینان از صحت کار سیستم . وسیله سازگار است و ارسال داده صحیح است . |
handshaking |
سیگنال استاندارد بین دو وسیله برای اطمینان از صحت کار سیستم . وسیله سازگار است و ارسال داده صحیح است . |
interserviceable |
قابل استفاده به وسیله چندقسمت یا چند نوع یکان وسیله چند یکانی |
talik |
زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین |
little john |
موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه |
contour flight |
پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین |
cycled |
عمل دستیالی به حافظه توسط یک وسیله جانبی که CPU را برای یک یا چند باس ساعت متوقف میکند تا داده از حافظه به وسیله منتقل شود |
cycle |
عمل دستیالی به حافظه توسط یک وسیله جانبی که CPU را برای یک یا چند باس ساعت متوقف میکند تا داده از حافظه به وسیله منتقل شود |
cycles |
عمل دستیالی به حافظه توسط یک وسیله جانبی که CPU را برای یک یا چند باس ساعت متوقف میکند تا داده از حافظه به وسیله منتقل شود |
demands |
جابجایی فایل هاو داده از وسیله ذخیره سازی جانبی به یک وسیله با سرعت دستیابی بالا در صورتی که توسط پایگاه داده مورد نیاز باشد |
demanded |
جابجایی فایل هاو داده از وسیله ذخیره سازی جانبی به یک وسیله با سرعت دستیابی بالا در صورتی که توسط پایگاه داده مورد نیاز باشد |
dangerous goods by road agreement |
موافقتنامه بین کشورهای اروپایی که در ان درخصوص وسیله حمل نحوه بسته بندی و مشخصات وسیله حمل ونقل توضیح لازم داده شده است |
demand |
جابجایی فایل هاو داده از وسیله ذخیره سازی جانبی به یک وسیله با سرعت دستیابی بالا در صورتی که توسط پایگاه داده مورد نیاز باشد |
touches |
وسیله مسط ح که محل و چیزی که سطح آنرا لمس کرده است احساس میکند برای کنترل محل نشانه گر یا روشن و خاموش کردن وسیله |
touch |
وسیله مسط ح که محل و چیزی که سطح آنرا لمس کرده است احساس میکند برای کنترل محل نشانه گر یا روشن و خاموش کردن وسیله |
phase |
وسیله جدید که به تدریج معرفی میشود و وسیله قدیمی کم کم بی استفاده میشود |
phases |
وسیله جدید که به تدریج معرفی میشود و وسیله قدیمی کم کم بی استفاده میشود |
phased |
وسیله جدید که به تدریج معرفی میشود و وسیله قدیمی کم کم بی استفاده میشود |
tranship |
نقل وانقال بار وغیره از یک وسیله یاکشتی به وسیله یاکشتی دیگری |
dropped |
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن |
drops |
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن |
dropping |
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن |
drop |
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن |
compass rose |
دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود |
critical point |
نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین |
permafrost |
لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین |
device |
یک بیت درکلمه وضعیت وسیله برای بیان وضعیت وسیله |
antiwithdrawal device |
وسیله ضد باز کردن ماسوره بمب وسیله ضد دستکاری ماسوره |
devices |
یک بیت درکلمه وضعیت وسیله برای بیان وضعیت وسیله |
radar prediction |
بررسی به وسیله رادار تجزیه و تحلیل اطلاعات به وسیله رادار |
attenuation factor |
ضریب فرسایش انرژی موج ضریب افت قدرت امواج |
fast |
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند |
fasts |
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند |
fasted |
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند |
fastest |
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند |
synchronous |
ارسال داده از یک وسیله به دیگری که هر دو وسیله با یک ساعت کنترل می شوند و داده ارسالی هم سان با سیگنال ساعت است |
concentrator |
وسیله ابتدایی شبکه که حاوی توپولوژی منط قی است و گره ها متصل اند ولی هر بازوی ستاره به عنوان حلقه فیریکی به وسیله ستاره وصل است |
geomagnetism |
نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین |
topography |
نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین |
transhipment |
انتقال کالا از یک وسیله نقلیه به وسیله نقلیه دیگر |
radar tracking |
تعقیب به وسیله رادار ردیابی هدفها به وسیله رادار |
transhipment |
انتقال محموله از یک وسیله نقلیه به وسیله نقلیه دیگر |
tracked vehicle |
وسیله نقلیه بکسل کننده وسیله نقلیه یدک کش |
hydrographer |
نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است |