Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
convening authority
فرماندار موقت نظامی
Other Matches
pontoon
پل موقت نظامی زدن
pontoons
پل موقت نظامی زدن
proconsul
فرماندار فرماندار مستملکات
suspension of arms
اعلام اتش بس موقت یا تعلیق موقت حالت جنگی
militarism
روح سربازی یا نظامی گری نظامی گری توسل به قدرت نظامی
protempore
موقت شاغل مقامی بطور موقت
judge advocate
دادستان دادگاه نظامی مشاور قانونی دادگاه نظامی مستشار دادگاه نظامی
nomarch
فرماندار
legates
فرماندار
eparch
فرماندار
governor
فرماندار
governors
فرماندار
kami
فرماندار
legate
فرماندار
facing
یقه وسردست و مغزیهای لباس نظامی حرکات در جای نظامی
facings
یقه وسردست و مغزیهای لباس نظامی حرکات در جای نظامی
manoeuvred
تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
manoeuvres
تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
maneuvred
تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
maneuvres
تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
maneuvring
تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
manoeuvre
تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
terminal command
فرماندهی بارانداز نظامی یکان عملیات سکوی نظامی
manoeuvring
تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
First Lady
زن فرماندار ایالت
the late governor
فرماندار اخیر
Governors General
فرماندار کل فرمانفرما
Governor Generals
فرماندار کل فرمانفرما
Governor General
فرماندار کل فرمانفرما
First Ladies
زن فرماندار ایالت
lieutenant governor
معاون فرماندار
terminal
سکوی نظامی بارانداز نظامی انتهایی نهایی
terminals
سکوی نظامی بارانداز نظامی انتهایی نهایی
rank and file
صفوف مختلف نظامی سلسله مراتب نظامی
holding area
منطقه لنگرگاه موقت در روی دریا منطقه توقف موقت کشتیها
government house
اقامتگاه رسمی فرماندار
gubernatorial
مربوط به حکمران وابسته به فرماندار
gubernatorial
مربوط به فرماندار یافرمانداری حکومتی
propretor
کنسول فرماندار استان قدیم روم
marshall
جمع شدن فرماندار قلعه بیگی
phantom order
قرارداد تولید وسایل نظامی درزمان جنگ قرارداد تبدیل کارخانههای شخصی به کارخانجات نظامی
military government
حکومت نظامی فرمانداری نظامی
military channel
چانل نظامی مجرای نظامی
holding anchorage
لنگر موقت در روی دریا یابندرگاه توقف موقت در روی دریا
army terminals
باراندازهای نظامی سکوهای نظامی باراندازهای نیروی زمینی
military impedimenta
شماره بارنامه نظامی شماره حمل بار نظامی
martial law
مقررات حکومت نظامی حکومت نظامی
hand salute
سلام نظامی دادن سلام نظامی
court martial
محاکمه نظامی محاکمه نظامی کردن
pontoons
پل موقت
pro tempore
موقت
pontoon
پل موقت
makeshift
موقت
interim
موقت
temporary
موقت
adhoc
موقت
provisional
موقت
intrim
موقت
pontoon bridge
پل موقت
temporary hardness
سختی موقت
modulus vivendi
قار موقت
dazzling
کوری موقت
buffer
حافظه موقت
interim financing
پرداخت موقت
dazzles
کوری موقت
ischemia
کم خونی موقت
interim certificates
گواهی موقت
dazzled
کوری موقت
interim plan
برنامههای موقت
temporal life
زندگی موقت
temporalty
بطور موقت
temporary duty
شغل موقت
temporary road
راه موقت
cofferdam
بند موقت
coffer dam
سد انحرافی موقت
charge d'affaires of the embassy
کاردار موقت
temporary storage
انباره موقت
bridging leon
وام موقت
bridging leon
اعتبار موقت
temporary works
کارهای موقت
temporary wife
زوجه موقت
temporary structures
ساختمانهای موقت
temporarily
بطور موقت
temporary storage
حافظه موقت
temporary marriage
ازدواج موقت
debarkation hospital
بیمارستان موقت
detention pending trial
حبس موقت
protem
موقتا موقت
temporary duty
ماموریت موقت
temporary gauge
اشل موقت
false work
حائل موقت
provisional scrip
تصدیق موقت
the pro tem chief
رئیس موقت
term insurance
بیمه موقت
x site
انبار موقت
modus vivendi
توافق موقت
stopgap
چاره موقت
stopgaps
چاره موقت
drop tank
تانک موقت
timbering
چوبست موقت
suspension of arms
اتش بس موقت
short time duty
کار موقت
tabernacle
پرستشگاه موقت
bretesse
سنگر موقت
bretise
سنگر موقت
bretisee
سنگر موقت
brettys
سنگر موقت
dazzle
کوری موقت
kluged
ترسیم موقت
bretess
سنگر موقت
armistice
صلح موقت
provisional
به طور موقت
armistices
صلح موقت
lean-tos
پناهگاه موقت
blackout
بیهوشی موقت
tentative
ازمایشی موقت
lean-to
پناهگاه موقت
suspensions
اخراج موقت
bretex
سنگر موقت
suspension
اخراج موقت
blackouts
بیهوشی موقت
covering note
بیمه نامه موقت
air commodore
سرتیپ موقت هوایی
beach dump
انبار موقت ساحلی
provisional assignee
مدیر تصفیه موقت
provisional order
دستور موقت اداری
alternate water terminal
بارانداز ابی موقت
cover note
بیمه نامه موقت
lapsing
برگشت انحراف موقت
lapses
برگشت انحراف موقت
locumtenens
کفیل جانشین موقت
provisionally
بطور موقت عجالتا"
transient ischemia
کم خونی موضعی موقت
provisorily
بطور شرطی یا موقت
rendezvous area
منطقه تجمع موقت
shadow memory
حافظه ثانوی موقت
scrip
گواهی نامه موقت
hard
خطای موقت در سیستم
harder
خطای موقت در سیستم
hardest
خطای موقت در سیستم
pontonier
مامور پل موقت سازی
pontoneer
مامور پل موقت سازی
shells
برنامه خروج موقت
shelling
برنامه خروج موقت
shell
برنامه خروج موقت
convening authority
مقام صلاحیتدار موقت
acting sublieutenant
ناوبان دوم موقت
lapse
برگشت انحراف موقت
drug holiday
ترک موقت دارو
provisional statement
صورت وضعیت موقت
interim injunction
حکم توقیف موقت
juryrig
برپا کردن موقت
provisional scrip
تصدیق موقت سهام
kludge
سخت افزار موقت
foreign military sales
فروش نظامی خارجی فروش مواد و تجهیزات فروش مواد و تجهیزات نظامی به خارجیان
stopgaps
وسیله موقت دریچه انسداد
parleyed
مذاکره درباره صلح موقت
juryrig
سوار کردن موقت وسایل
parleys
مذاکره درباره صلح موقت
keyboard buffer
حافظه موقت صفحه کلید
time charter
کرایه کردن موقت کشتی
parley
مذاکره درباره صلح موقت
kludge
سیستم نرم افزار موقت
fifo
فضای ذخیره سازی موقت
tenancies
مدت اجاره مالکیت موقت
truces
متارکه یا صلح یا اتش بس موقت
parleying
مذاکره درباره صلح موقت
register
ذخیره موقت دستورات اجرایی
truce
قرارداد متارکه موقت جنگ
truce
متارکه یا صلح یا اتش بس موقت
truces
قرارداد متارکه موقت جنگ
quia timet
قرار تامین دستور موقت
registering
ذخیره موقت دستورات اجرایی
progress payments
پرداختهای موقت یا علی الحساب
tenancy
مدت اجاره مالکیت موقت
stopgap
وسیله موقت دریچه انسداد
registers
ذخیره موقت دستورات اجرایی
dazzles
سوسو زدن کور کردن موقت
jumpers
اتصال موقت روی تخته مدار
secondary
وضعیت موقت ایستگاه دریافت داده
dazzle
سوسو زدن کور کردن موقت
dazzling
سوسو زدن کور کردن موقت
transient
وسیلهای که ولتاژ موقت را تحمل میکند
clipboards
1-فضای ذخیره سازی موقت داده 2-
dazzled
سوسو زدن کور کردن موقت
blip
عقب زدن اتومبیل بطور موقت
blips
عقب زدن اتومبیل بطور موقت
outputs
ذخیره موقت داده که خارج خواهد شد
output
ذخیره موقت داده که خارج خواهد شد
coffer-dam
[مانع موقت آب بین دو ردیف شمعها]
printed
توقف موقت چاپگر هنگام چاپ
print
توقف موقت چاپگر هنگام چاپ
jumper
اتصال موقت روی تخته مدار
clipboard
1-فضای ذخیره سازی موقت داده 2-
transients
خطای موقت که درمدت زمانی رخ میدهد
transients
وسیلهای که ولتاژ موقت را تحمل میکند
transient
خطای موقت که درمدت زمانی رخ میدهد
suspended animation
وقفه موقت فعالیتهای حیاتی وغیره
prints
توقف موقت چاپگر هنگام چاپ
register
تعدادثباتها یی که برای ذخیره موقت استفاده می شود
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com