Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
English
Persian
subordination
فرمان برداری
Search result with all words
obediently
از روی فرمان برداری
to i. obedience intoa child
فرمان برداری را کم کم به بچه ایی فهماندن
Other Matches
xerography
عکس برداری وکپی برداری ازترسیمات بوسیله اثرنور برروی کاغذ وغیره
xerographic
عکس برداری وکپی برداری ازترسیمات بوسیله اثرنور برروی کاغذ وغیره
ctrl break
در DOS فرمان صفحه کلیدی که اخرین فرمان داده شده رالغو میکند
magna charta
فرمان کبیر یا فرمان ازادی صادره از طرف جان پادشاه انگلیس در سال 5121
magna carta
فرمان کبیر یا فرمان ازادی صادره از طرف جان پادشاه انگلیس در سال 5121
stencils
الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stencilled
الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stenciling
الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stenciled
الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stencil
الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stencilling
الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
controlled stick steering
دستگاه فرمان کنترل شده اهرم فرمان خودکار
sound off
فرمان موزیک را شروع کنید فرمان مارش کوتاه
hectograph
ماشین کپیه برداری یارونوشت برداری
stand fast
فرمان توقف درتوپخانه یا فرمان توقف درتوپخانه یا فرمان بایست به جای خود
steering
فرمان ماشین سیستم فرمان یا هدایت
forward march
فرمان قدم رو فرمان پیش
guide on me
فرمان پشت سر من پیش مرا تعقیب کنید فرمان پشت سر من
geodesy
نقشه برداری عملیات نقشه برداری در شبکه جهانی
common control
کنترل عمومی نقشه برداری شبکه عمومی نقشه برداری شبکه جهانی نقشه برداری
geodetic datum
سطح مبنای نقشه برداری افق مبنای نقشه برداری زمینی جهانی
close ranks
فرمان " صفها جمع " فرمان " فاصله جمع "
close interval
فرمان " فاصله جمع " فرمان " جمع به جلو "
computer controlled machine
دستگاه با فرمان کامپیوتری دستگاه با فرمان الکترونیکی
bench mark
شاخص علامت نقطه کنترل نقشه برداری شاخص نقشه برداری
guide left
فرمان نفر راهنما به راست یابه چپ فرمان نفر هادی به راست یا چپ
trig list
لیست نقاط نقشه برداری شده فهرست مختصات نقاط نقشه برداری شده
cancel check firing
فرمان بازرسی اتش ملغی فرمان بازرسی اتش لغو
survey station
ایستگاه نقشه برداری ایستگاه کنترل نقشه برداری
field control
نقاط کنترل نقشه برداری نقاط کنترل زمینی نقشه برداری
vector
برداری
embodiment
در برداری
decerebration
مخ برداری
vectors
برداری
steering
فرمان
commandment
فرمان
commandments
فرمان
mark time
فرمان در جا
drives
فرمان
by order of
فرمان
bugle call
فرمان
drive
فرمان
chdir
فرمان CD
commands
فرمان
insubordinate
نا فرمان
pipes
فرمان
mkdir
فرمان D
handle bar
فرمان
hest
فرمان
controlling
فرمان
firman
فرمان
ship will adjust
فرمان
indocile
نا فرمان
MD
فرمان D
rudder bar
فرمان
controls
فرمان
ordinace
فرمان
for
فرمان FOR
precept
فرمان
precepts
فرمان
if
فرمان IF
rescript
فرمان
control
فرمان
handlebar
فرمان
commanded
فرمان
MDs
فرمان D
decreed
فرمان
edict
فرمان
decree
فرمان
instituting
فرمان
word
فرمان
worded
فرمان
institutes
فرمان
decreeing
فرمان
sanctions
فرمان
sanctioning
فرمان
ordinance
فرمان
ordinances
فرمان
commissions
فرمان
commissioning
فرمان
commission
فرمان
sanction
فرمان
sanctioned
فرمان
edicts
فرمان
decrees
فرمان
instituted
فرمان
Rd
فرمان RD
command
فرمان
institute
فرمان
charter
فرمان
chartering
فرمان
assize
فرمان
chartered
فرمان
at my command
به فرمان من
charters
فرمان
footstep
گام برداری
footsteps
گام برداری
insurability
بیمه برداری
lobectomy
قطعه برداری
land surveying
نقشه برداری
ingathering
خرمن برداری
sampling
نمونه برداری
removal of chips
براده برداری
photogeny
عکس برداری
decoding
رمز برداری
metal cutting
براده برداری
vector pair
زوج برداری
utilization
بهره برداری
mapping
نقشه برداری
ovariectomy
تخمدان برداری
operation
بهره برداری
topography
نقشه برداری
denervation
عصب برداری
stripping
قالب برداری
decerebellation
مخچه برداری
deafferentation
اوران برداری
arrow diagram
نمودار برداری
biopsy
بافت برداری
cannibalization
قطعه برداری
duplicating
نسخه برداری
duplicates
نسخه برداری
duplicated
نسخه برداری
swindle
کلاه برداری
swindled
کلاه برداری
duplicate
نسخه برداری
enervation
عصب برداری
extirpation
اندام برداری
gaud
کلاه برداری
duplication
نسخه برداری
machining
براده برداری
metal cutting work
براده برداری
fraudulence
کلاه برداری
tread
گام برداری
treading
گام برداری
treads
گام برداری
i know him by his step
از گام برداری
hemispherectomy
نیمکره برداری
gyrectomy
شکنج برداری
exploitation
بهره برداری
swindles
کلاه برداری
vector product
حاصلضرب برداری
copied
نسخه برداری
rip-off
کلاه برداری
listings
سیاهه برداری
frauds
کلاه برداری
fraud
کلاه برداری
vector quantities
اندازههای برداری
vector quantity
کمیت برداری
vectored interrupt
وقفه برداری
vectorical angle
زاویه برداری
weight lifting
وزنه برداری
listing
سیاهه برداری
copy
کپی برداری
surveyed
نقشه برداری
copying
نسخه برداری
copying
کپی برداری
copy
نسخه برداری
rip-offs
کلاه برداری
surveys
نقشه برداری
copied
کپی برداری
copies
نسخه برداری
copies
کپی برداری
survey
نقشه برداری
gain
بهره برداری
march
قدم برداری
resultant
جمع برداری
marched
قدم برداری
marches
قدم برداری
marching
قدم برداری
gained
بهره برداری
exploitation
[utilization]
بهره برداری
usages
بهره برداری ها
usage
بهره برداری
using
بهره برداری
samplery
نمونه برداری
utilisations
بهره برداری ها
utilizations
بهره برداری ها
surveying
نقشه برداری
utilisation
[British]
بهره برداری
surveyor's level
ترازنقشه برداری
gains
بهره برداری
vector analysis
تحلیل برداری
vector diagram
نمودار برداری
vector display
نمایش برداری
vector field
میدان برداری
vector power
توان برداری
topectomy
تکه برداری
vector processor
پردازنده برداری
postponement
فرمان بردار
at call
اماده فرمان
hypotaxis
فرمان بردار
remote control unit
فرمان از دور
remote control
فرمان از دور
clicker
[coll.]
فرمان از دور
submission
فرمان بردار
teleguidance
فرمان از دور
backup
فرمان BACKUP
zapper
[coll.]
فرمان از دور
battalia
فرمان جنگ
suborder
فرمان بردار
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com