Total search result: 201 (7 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
instrument landing |
فرود با استفاده ازدستگاههای کنترل هواپیما وبرج مراقبت |
|
|
Other Matches |
|
automatic carrier landing system |
سیستم کنترل فرود خودکاربرای هواپیما |
land arm mode |
سیستم کامپیوتری کنترل دستی و خودکار فرود هواپیما |
design landing weight |
حداکثر وزن پیش بینی شده هنگام فرود هواپیما برای استفاده در محاسبات طراحی |
goldie |
علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین |
electronics |
شاخهای از علم فیزیک که درباره صدوروحرکت و تاثیرات الکترون درخلا و گازهاوهمچنین استفاده ازدستگاههای الکترونی بحث میکند |
go around mode |
روش کنترل مخصوص کندن هواپیما از زمین روش کنترل صعود هواپیما |
flight control |
دستگاه کنترل پرواز هواپیما کنترل هواپیما |
angle of approach |
زاویه فرود هواپیما |
forced landing |
فرود اجباری هواپیما |
landing |
فرود [هواپیما یا موشک] |
overshoots |
فرود ناقص هواپیما |
overshooting |
فرود ناقص هواپیما |
overshoot |
فرود ناقص هواپیما |
final approach |
مسیرنهایی فرود هواپیما |
ground controled approach |
دستگاه فرود خودکار هواپیما |
ditching |
فرود اضطراری هواپیما روی اب |
landing |
پیاده شدن به ساحل فرود هواپیما |
landings |
پیاده شدن به ساحل فرود هواپیما |
landing gear |
عراده هواپیما وسایل فرود امدن |
glide slope |
زاویه فرود ازاد هواپیما یاموشک |
radio approach |
دستگاه هدایت فرود هواپیما بوسیله بی سیم |
ground loop |
تغییر ناگهانی جهت حرکت هواپیما با ارابه فرود |
terrain avoidance |
اجتناب خودکار هواپیما از برخورد باموانع زمینی هنگام فرود |
marker circle |
دایره مشخص کننده مرکزمنطقه فرود هوایی یا باندفرود هواپیما |
turn over <idiom> |
به کسی برای مراقبت با استفاده سپردن |
drop zone control center |
مرکز کنترل منطقه بارریزی یا فرود |
landing wires |
سیمهایی برای متحمل شدن نیروهای وارد بر سازه هواپیما در حال فرود |
localizer |
انتن سمت نما یا تعیین کننده محل هواپیما نسبت به مسیرباند فرود |
control stick |
سیستم کنترل هواپیما بااستفاده از دسته دنده سیستم کنترل دستی |
anti spin |
سیستمی برای جلوگیری ازچرخش چرخهای هواپیماهنگامیکه ارابه فرود خارج از هواپیما قرار دارد |
wimp |
نمایش برنامه که از گرافیک یا نشانههای کنترل نرم افزار برای تسهیل در استفاده , استفاده میکند. دستورات سیستم لازم نیست تایپ شوند |
wimps |
نمایش برنامه که از گرافیک یا نشانههای کنترل نرم افزار برای تسهیل در استفاده , استفاده میکند. دستورات سیستم لازم نیست تایپ شوند |
apt |
یک سیستم برنامه نویسی که کاربردهای کنترل عددی برای کنترل برنامه ریزی شده اعمال ماشین استفاده میشود |
climb mode |
روش کنترل صعود هواپیما وضعیت کنترل صعود |
approach schedule |
برنامه تقرب هواپیما به باند ترتیب فرود هواپیماها روی باند |
aircraft control unit |
کابین کنترل هواپیما |
advisory control |
کنترل آزاد هواپیما |
advisory control |
کنترل مشورتی هواپیما |
aircraft handover |
تعویض کنترل هواپیما |
aircraft handover |
تبادل کنترل هواپیما |
aircraft modification and control |
کنترل و هدایت هواپیما |
aircraft vectoring |
کنترل سمتی هواپیما |
aircraft control unit |
قسمت کنترل هواپیما |
attitude control |
کنترل وضعیت هواپیما |
axis of control |
محور کنترل هواپیما |
aircraft vectoring |
کنترل مسیر سمتی هواپیما |
eyelesi |
دستگاه کنترل خودکار هواپیما |
air controlman |
کسیکه حرکت هواپیما را کنترل میکند |
control line |
ارتباط بین اپراتور و خط کنترل هواپیما |
instrument flight |
پرواز با کمک دستگاههای کنترل هواپیما |
appliance |
هر نوع وسیله برای بکارندازی یا کنترل هواپیما |
appliances |
هر نوع وسیله برای بکارندازی یا کنترل هواپیما |
automatic approach and landing |
روش کنترل خودکار سرعت ومسیر هواپیما در تقرب |
localizer mode |
روش کنترل هواپیما بااستفاده از انتن سمت نما |
TCP/IP |
پروتکل ارسال داده در شبکه ها وسیستمهای ارتباطی . اغلب در شبکههای مبتنی برUnix استفاده میشود این پروتکل برای تمام ارتباط تحت کنترل مرکز استفاده میشود |
holding pattern |
کنترل هواپیما برای پرواز دریک مسیر پیش بینی شده |
automatic trim |
روش کنترل خودکار لغزش یاانحراف جانبی هواپیما ازروی مسیر |
ease turn |
سرعت چرخش فرود چرخیدن یا دور زدن هواپیمابرای فرود |
diversionary landing |
فرود انحرافی برای اغفال دشمن فرود منحرف کننده |
plunging fire |
تیر با زاویه فرود زیاد اتش فرود اینده به جلو و عقب دشمن |
shuttle |
رسانگر فضایی قابل استفاده مجدد که مانند هواپیما پروازمیکند |
shuttles |
رسانگر فضایی قابل استفاده مجدد که مانند هواپیما پروازمیکند |
shuttled |
رسانگر فضایی قابل استفاده مجدد که مانند هواپیما پروازمیکند |
beacon |
برج دریایی برج مراقبت برج کنترل هواپیماها |
beacons |
برج دریایی برج مراقبت برج کنترل هواپیماها |
arbitrary control |
کنترل با استفاده از گرایامختصات فرضی |
pitch control |
کنترل دوران هواپیما حول محور عرضی در هواپیماهای عمود پروازو در سرعت نسبی کم یا صفر |
radio fix |
تعیین محل هواپیما یا ناو با استفاده ازگوش دادن به دو یا چندایستگاه فرستنده |
microsoft |
واسط کاربر چند کاره گرافیکی که برای استفاده ساده طراحی شده است . ویندوز از نشانه ها برای نمایش دادن فایل و قط عات استفاده میکند با mouse قابل کنترل است بر عکس DOS-MS که نیاز به دستورات تایپی دارد |
control column |
فرمانی برای کنترل حرکت هواپیما حول محور طولی وعرضی که میتواند بصورت میله یا رل باشد |
control surface angle |
زاویه بین مبداء سنجش حرکت سطوح کنترل و وتر سطح ثابت یا محور طولی هواپیما |
basic |
کنترل استاندارد خط وط ارسالی با استفاده از کدهای مخصوص |
basics |
کنترل استاندارد خط وط ارسالی با استفاده از کدهای مخصوص |
simulator |
برنامه کامپیوتری که کاربر امکان هدایت هواپیما را میدهد. با نشان داده یک تابلوی کنترل واقعی و صحنههای متحرک . |
simulators |
برنامه کامپیوتری که کاربر امکان هدایت هواپیما را میدهد. با نشان داده یک تابلوی کنترل واقعی و صحنههای متحرک . |
nests |
بخشی از برنامه که یک حلقه کنترل در دیگری استفاده میشود |
nest |
بخشی از برنامه که یک حلقه کنترل در دیگری استفاده میشود |
muffs |
مبدل حرارتی اگزوز که ازگرمای گازهای خروجی برای گرم کردن کابین هواپیما استفاده میکند |
muff |
مبدل حرارتی اگزوز که ازگرمای گازهای خروجی برای گرم کردن کابین هواپیما استفاده میکند |
muffed |
مبدل حرارتی اگزوز که ازگرمای گازهای خروجی برای گرم کردن کابین هواپیما استفاده میکند |
muffing |
مبدل حرارتی اگزوز که ازگرمای گازهای خروجی برای گرم کردن کابین هواپیما استفاده میکند |
jobs |
استفاده از دستورات و عبارات برای کنترل عملیات سیستم عامل کامپیوتر |
cam |
استفاده از کامپیوتر برای کنترل خدمات ماشینی یا یاری در فرآیند تولید |
job |
استفاده از دستورات و عبارات برای کنترل عملیات سیستم عامل کامپیوتر |
operators |
وسایل ورودی خروجی که اپراتور برای کنترل کامپیوتر استفاده میکند |
operator |
وسایل ورودی خروجی که اپراتور برای کنترل کامپیوتر استفاده میکند |
cams |
استفاده از کامپیوتر برای کنترل خدمات ماشینی یا یاری در فرآیند تولید |
jobs |
استفاده از ترمینال کاربر محاورهای برای وارد کردن دستورات کنترل کار |
job |
استفاده از ترمینال کاربر محاورهای برای وارد کردن دستورات کنترل کار |
communication |
نرم افزاری که به کاربر اجازه کنترل مودم و استفاده ازسرویس online میدهد |
layout |
1-قوانین کنترل کننده داده ورودی و خروجی از یک کامپیوتر. 2-روش استفاده از یک ورق کاغذ |
layouts |
1-قوانین کنترل کننده داده ورودی و خروجی از یک کامپیوتر. 2-روش استفاده از یک ورق کاغذ |
separated |
استفاده از کانالهای ارتباطی مستقل در سیستمهای چندی کاناله برای ارسال داده کنترل وپیام ها |
separates |
استفاده از کانالهای ارتباطی مستقل در سیستمهای چندی کاناله برای ارسال داده کنترل وپیام ها |
red, green, blue |
سیستم نمایش قوی که از سه سیگنال ورودی مجزا برای کنترل اشعههای قرمزوسبزوابی استفاده میکند |
separate |
استفاده از کانالهای ارتباطی مستقل در سیستمهای چندی کاناله برای ارسال داده کنترل وپیام ها |
vectored attacks |
تک غیر مستقیم هواپیما به هدف با استفاده از هدایت یک یکان زمینی مستقر دراطراف هدف |
zero lash |
شرایطی در مکانیزم کنترل سوپاپهای موتور پیستونی که در ان با استفاده از ثابت هیدرولیکی مقدار لقی به صفر میرسد |
graphical user interface |
استفاده میکند و به نرم افزار امکان کنترل آسانتر میدهد. دستورات سیستم که لازم به نوشتن نیستند |
RGB display |
سیستم نمایش قوی که از سه سیگنال و ورودی قرمز و سبز و آبی استفاده میکند تا اشعه تصویر را کنترل کند |
circular scanning |
مراقبت دایرهای منطقه تجسس و مراقبت دایرهای |
cascade control |
چندین واحد کنترل که هر یک دیگری را کنترل میکند, کنترل ابشاری |
bingo |
علامت رمز برای اعلام حداقل سوخت برای فرود علامت رمزابلاغ فرود در فرودگاه یدکی |
multimedia |
محصول ماکروسافت که امکان تولید برنامههای کاربردی چند رسانهای با استفاده از کتابخانه توابع برای کنترل گردش ویدیو |
basic |
سیستمی که برنامه یا کارهای مشخصی را برای یک کامپیوتر مرکزی انجام میدهد و با استفاده از سیگنالهای وقفه قابل کنترل است |
basics |
سیستمی که برنامه یا کارهای مشخصی را برای یک کامپیوتر مرکزی انجام میدهد و با استفاده از سیگنالهای وقفه قابل کنترل است |
controlled pattern |
بارریزی کنترل شده هوایی بارریزی با استفاده ازگسترش معین چترها |
hand |
سیستم جاری که 1-عملوند عملیات خودکار را کنترل نمیکند. 2-عملوند نیازی به تماس با وسیله مورد استفاده ندارد |
handing |
سیستم جاری که 1-عملوند عملیات خودکار را کنترل نمیکند. 2-عملوند نیازی به تماس با وسیله مورد استفاده ندارد |
cannibalised |
استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر |
cannibalises |
استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر |
cannibalising |
استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر |
cannibalized |
استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر |
cannibalize |
استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر |
cannibalizes |
استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر |
cannibalizing |
استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر |
birdcages |
چهارچوب فلزی کانتینرها چهارچوب فلزی اطاق کنترل هواپیما |
birdcage |
چهارچوب فلزی کانتینرها چهارچوب فلزی اطاق کنترل هواپیما |
control surface |
کف پوش متحرک باند فرود کف پوش قابل جمع اوری باند فرود |
communication |
مجموعه اصلی از برنامه ها که پروتکل ها را رعایت می کنند.کنترل کنندههای فرمت و وسیله و خط برای نوع وسیله یا خط استفاده میشود |
authoring |
ابزاری که برای توسعه برنامههای کاربردی چند منظوره استفاده می شوند. که شامل دستورات خاص برای کنترل درایو -CD ROM |
token passing |
روش کنترل دستیابی به شبکه محلی با استفاده از بستههای Token. ایستگاههای کاری پیش از دریافت Token نمیتوانند داده ارسال کنند |
point of sale |
سیستمی که از ترمینال کامپیوتر در نقط ه فروش سایت برای ارسال الکترونیکی یا کنترل ارسال مشابه قیمت گذاری محصول و.. استفاده میشود |
crystals |
صفحه چاپ شده که از یک چراغ قوی کنترل شده توسط کریستال مایع برای تولید تصویر در طبل حساس به عکس استفاده میشود |
crystal |
صفحه چاپ شده که از یک چراغ قوی کنترل شده توسط کریستال مایع برای تولید تصویر در طبل حساس به عکس استفاده میشود |
approach end |
نقطه شروع تقرب هواپیما ابتدای محوطه دویدن هواپیما |
landing gear |
چرخ هواپیما که هنگام نشستن هواپیما وزن انراتحمل میکند |
altitude sickness |
حال به هم خوردگی در اثرارتفاع هواپیما مرض ناشی از زیاد شدن ارتفاع هواپیما |
beacon flight |
پرواز با کمک برج مراقبت پرواز با استفاده از کمک برج |
barometric leveling |
تراز کردن هواپیما از نظرفشار جو تعادل بارومتری هواپیما |
touchdown |
تماس هواپیما با زمین سینه مال رفتن هواپیما |
touchdowns |
تماس هواپیما با زمین سینه مال رفتن هواپیما |
ebam |
Addressed ElectricBeam دستگاه ذخیره الکترونیکی که از مدارهای الکترونیکی برای کنترل اشعهای از یک سطح نیمه هادی اکسید فلز خوانده یا در ان می نویسد استفاده میکندemory |
asynchronous |
کامپیوتری که به شبکهای وصل است تا شماره گیری مودم ها را کنترل کند و به کاربران در فاصله دور اجازه استفاده از اتصال مودم و دستیابی به شبکه بدهد |
aircraft scrambling |
دستور پرواز هواپیما ازوضعیت اماده باش زمینی صدور فرمان درگیری هواپیما با هدف |
aft |
قسمت انتهایی هواپیما بطرف عقب هواپیما |
plane director |
نفر هدایت کننده هواپیما هادی هواپیما |
aircraft arresting barrier |
وسیله بازدارنده هواپیما ازحرکت مهار هواپیما |
air mileage indicator |
کیلومتر شمار هواپیما مسافت سنج هواپیما |
control point |
نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور |
analog |
صفحه نمایش که از یک سیگنال ورودی ممتد برای کنترل رنگهای نمایش استفاده میکند به طوری که میتواند یک محدوده مشخص از رنگها را نمایش دهد |
spoiler |
صفحه دراز و باریک روی سطح بالایی هواپیما که برای کاستن سرعت یا اوج گرفتن هواپیما بلند میشود |
space charter |
اختصاص جا در هواپیما رزرو کردن جا در هواپیما |
screwpropeller |
پروانه هواپیما ملخ کشتی یا هواپیما |
collective goods |
کالاهای قابل استفاده جمعی کالاهای عمومی که استفاده یک فرد ازانها موجب محرومیت دیگران از استفاده ان کالاها نمیشود |
analogue |
صفحه نمایشی که از سیگنال ورودی ممتد برای کنترل رنگهای صفحه نمایش استفاده میکند به طوری که بتواند یک محدوده مشخص از رنگها را نمایش دهد |
proxy agent |
نرم افزاری که دستورات مدیریت شبکه را ترجمه میکند تا به نرم افزار مدیریتی امکان دهد تا وسیلهای که از پروتکل دیگر استفاده میکند را کنترل کند |
analogues |
صفحه نمایشی که از سیگنال ورودی ممتد برای کنترل رنگهای صفحه نمایش استفاده میکند به طوری که بتواند یک محدوده مشخص از رنگها را نمایش دهد |
coordinated turn |
دورزدن هواپیما بطوریکه کنترلهای مربوط به دوران حول هر سه محور مورداستفاده قرار گرفته و مانع سر خوردن هواپیما به داخل یا خارج پیچ میشوند |
carrier |
پروتکل ارتباطات شبکهای که از ارسال دو منبع در یک زمان جلوگیری میکند و باید منتظر شوند و سپس ارسال کنند. قابل استفاده برای کنترل ارسال داده روی شبکه ایترنت |
carriers |
پروتکل ارتباطات شبکهای که از ارسال دو منبع در یک زمان جلوگیری میکند و باید منتظر شوند و سپس ارسال کنند. قابل استفاده برای کنترل ارسال داده روی شبکه ایترنت |
VL bus |
مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده |
VL local bus |
مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده |
moments |
ممان وزن بار هواپیما نیروی گریز ازمرکز وزن اشیاء داخل هواپیما |
moment |
ممان وزن بار هواپیما نیروی گریز ازمرکز وزن اشیاء داخل هواپیما |
holding point |
نقطه تثبیت ردیابی هواپیما نقطه انتظار هواپیما روی صفحه رادار |
electronic |
مراجعه به چیزی که توسط جریان الکتریکی کنترل میشود یا کنترل میکند |
token |
بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه |
task |
نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند |
tasks |
نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند |
tokens |
بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه |
apt |
زبان برنامه سازی برای کنترل ماشینهای کنترل عددی |
control panel |
صفحه کنترل قسمتی از کنسول کنترل کامپیوتر که حاوی کنترلهای دستی است |
processor |
پردازندهای که ارتباطات دادهای از قبیل DAM و توابع کنترل خطا را کنترل میکند |
arresting gear |
دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما |
azimuth indicator |
شاخص سمتی هواپیما وسیله نشان دهنده زاویه سمتی هواپیما |
roll in point |
نقطه ورود به شاخه تک به وسیله هواپیما نقطه شروع حرکت تک هواپیما |
transition altitude |
ارتفاع استاندارد هواپیما ارتفاع هواپیما طبق جداول فنی پرواز |
real time |
سیستم عاملی که برا ی کنترل سیستمهای بلادرنگ یا کنترل فرآیند طراحی شده است |
executive |
دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود |
executives |
دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود |
loops |
عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد |
control and reporting center |
تیم کنترل و ارزیابی نتایج خسارات وارده به منطقه مرکز کنترل و گزارش هوایی |
looped |
عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد |
loop |
عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد |
radio control |
کنترل رادیویی کنترل شونده بوسیله امواج بی سیم |
circulation control |
کنترل جریان اب کنترل چرخش و یاگردش کالاها یا پول |
rolleron |
کنترل پروازی که به عنوان کنترل اولیه و اصلی درموشکهای دارای بال شعاعی بکار رود |
flexible |
کنترل شمارش کامپیوتری یا کنترل ماشین با کامپیوتر |
apron |
محوطه اسفالت مقابل اشیانه هواپیما محوطه بارگیری هواپیما |
aircraft cross servicing |
سرویسهای متقابله دستگاههای هواپیما سرویس جنبی دستگاههای هواپیما |
aprons |
محوطه اسفالت مقابل اشیانه هواپیما محوطه بارگیری هواپیما |
angle of arrival |
زاویه فرود مسیر گلوله زاویه فرود گلوله |
IRQ |
سیگنال ارسالی به CPU برای به تعویق انداختن پردازش عادی به طور موقت و کنترل انتقال به تابع کنترل وقفه |
troop space |
جای انفرادی در هواپیما یاکشتی محوطه لازم برای تامین جا برای حمل پرسنل وبارهای انفرادی انها درکشتی یا هواپیما |
inventory control |
کنترل ذخایرموجودی انبار کنترل دارایی |
controlling |
سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل |
controls |
سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل |
control |
سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل |
cares |
مراقبت |
cared |
مراقبت |
unattended |
بی مراقبت |
care |
مراقبت |
tendance |
مراقبت |
surveillance |
مراقبت |
vigilance |
مراقبت |
watchful |
مراقبت |
ovservation |
مراقبت |
eyesight |
مراقبت |
watchfulness |
مراقبت |