Total search result: 166 (9 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
The store across the street. |
فروشگاه آنطرف خیابان |
|
|
Other Matches |
|
bystreet |
خیابان کناری خیابان فرعی |
to slide to the side |
به آنطرف سریدن |
to go on the [British E] / a [American E] rampage |
با وحشیگری اینطرف و آنطرف رفتن |
shopped |
فروشگاه |
canteen |
فروشگاه |
canteens |
فروشگاه |
store |
فروشگاه |
shop |
فروشگاه |
salesroom |
فروشگاه |
storing |
فروشگاه |
shops |
فروشگاه |
hypermarkets |
فروشگاه بسیاربزرگ |
army stores |
فروشگاه ارتش |
supermarket |
فروشگاه بزرگ |
outlet |
دررو فروشگاه |
outlets |
دررو فروشگاه |
computer store |
فروشگاه کامپیوتر |
department store |
فروشگاه بزرگ |
supermarkets |
فروشگاه بزرگ |
hypermarket |
فروشگاه بسیاربزرگ |
ship's service |
فروشگاه ناو |
sea stores |
فروشگاه دریایی |
department stores |
فروشگاه بزرگ |
off-licences |
فروشگاه نوشابههای الکلی |
antique shop |
فروشگاه اشیاء عتیقه |
pro shop |
فروشگاه باشگاه حرفهای |
off-licence |
فروشگاه نوشابههای الکلی |
I walked past the shop ( store ) . |
از جلوی فروشگاه گذشتم |
canteens |
فروشگاه یا رستوران سربازخانه |
canteen |
فروشگاه یا رستوران سربازخانه |
ten cent store |
فروشگاه دارای کالاهای ارزان |
quartermasters |
فروشگاه وسایل سررشته داری |
quartermaster |
فروشگاه وسایل سررشته داری |
post exchange |
فروشگاه اختصاصی پادگان ارتش |
exchange |
تبدیل ارز فروشگاه پادگان |
the forthcoming book |
کتابی که به زودی به فروشگاه می آید |
exchanged |
تبدیل ارز فروشگاه پادگان |
commissary |
فروشگاه مخصوص کارمندان یک اداره |
exchanges |
تبدیل ارز فروشگاه پادگان |
commissaries |
فروشگاه مخصوص کارمندان یک اداره |
exchanging |
تبدیل ارز فروشگاه پادگان |
floorwalker |
بازرس فروشگاه بزرگ خرده فروشی |
to have a look round [around] the shops [British E] |
برای خرید در فروشگاه ها گردش کردن |
canteen |
فروشگاه نوشابه واغذیه در سربازخانه یااردوگاه |
certificate of gains or losses |
سند مصدق سود و زیان فروشگاه |
commissary store annex |
شعبه فروشگاه مواد غذایی پادگان |
You name it , they have it in thes department store. |
هر چه تو بگویی دراین فروشگاه می فروشند ( دارند ) |
to have a look round [around] the stores [American E] |
برای خرید در فروشگاه ها گردش کردن |
canteens |
فروشگاه نوشابه واغذیه در سربازخانه یااردوگاه |
to check out that new clothing store |
نگاهی به آن فروشگاه لباس تازه انداختن |
storewide |
شامل تمام موجودی انبار یاتمام فروشگاه |
general stores |
فروشگاههایی که کالای متفرقه را میفروشند فروشگاه عمومی |
extension |
طولانی کردن اتصالی شعبه فروشگاه یااداره |
extensions |
طولانی کردن اتصالی شعبه فروشگاه یااداره |
roadbed |
کف خیابان |
avenuse |
خیابان |
SS |
خیابان |
pavements |
کف خیابان |
street |
خیابان |
road bridge |
پل خیابان |
streets |
خیابان |
St |
خیابان |
pavement |
کف خیابان |
lanes |
خیابان |
avenue |
خیابان |
roads |
خیابان |
lane |
خیابان |
avenues |
خیابان |
road |
خیابان |
budget account |
حسابی در فروشگاه که وجه خرید اجناس و...به آن واریز می شود |
chain store |
فروشگاه زنجیری فروشگاههای مشابه متعلق به یک شرکت یا کالا |
chain stores |
فروشگاه زنجیری فروشگاههای مشابه متعلق به یک شرکت یا کالا |
up the street |
بالای خیابان |
the open of a street |
دهنه خیابان |
Fleet Street |
خیابان فلیت |
Downing Street |
خیابان داونینگ |
At the end of the street. |
درته خیابان |
slum |
خیابان پرجمعیت |
roads |
طریق خیابان |
roadway |
وسط خیابان |
parkway |
خیابان مشجر |
parkway |
خیابان درختدار |
roadways |
وسط خیابان |
avenue |
خیابان اصلی |
avenues |
خیابان اصلی |
asphalt |
قیر خیابان |
asphaltum |
قیر خیابان |
drive way |
جاده خیابان |
alleyways |
خیابان کوچک |
road |
طریق خیابان |
alley |
خیابان کوچک |
runways |
خیابان پرواز |
street lighting |
روشنایی خیابان |
runway |
خیابان پرواز |
stop street |
خیابان فرعی |
carriage drive |
خیابان پارک |
alleys |
خیابان کوچک |
slums |
خیابان پرجمعیت |
commissary |
فروشگاه مواد غذایی پادگان مامور خوار بار و کارپردازارتش |
commissaries |
فروشگاه مواد غذایی پادگان مامور خوار بار و کارپردازارتش |
tram [British E] |
قطار برقی خیابان |
cardo |
خیابان اصلی [در رم باستان] |
bituminous road |
جاده یا خیابان اسفالت |
crossroads |
تقاطعدر جاده یا خیابان |
kennels |
جوی مجرای اب خیابان |
kennel |
جوی مجرای اب خیابان |
in normal situations on public roads |
در ترافیک معمولی خیابان |
a low-traffic road |
خیابان کم رفت و آمد |
to stroll through the streets |
در خیابان ها قدم زدن |
tramcar [British E] |
قطار برقی خیابان |
streetcar [American E] [old-fashioned] |
قطار برقی خیابان |
trolleycar [American E] [old-fashioned] |
قطار برقی خیابان |
main drag <idiom> |
مهمترین خیابان شهر |
lay out |
نقشه خیابان بندی |
road traffic |
رفت و امد خیابان |
It's one-way street. |
آن خیابان یک طرفه است. |
road side |
کنار جاده یا خیابان |
orderly bin |
صندوق زباله در خیابان |
toby |
خیابان جاده اصلی |
road traffic |
امد وشد خیابان |
to lay out |
خیابان بندی کردن |
street lightning |
روشنی راه و خیابان |
trolley [American E] [old-fashioned] |
قطار برقی خیابان |
roadways |
وسط خیابان زمین جاده |
roadway |
وسط خیابان زمین جاده |
Where does this street lead on to ? |
این خیابان یکجا می خورد ؟ |
street gutter |
نهر کنار خیابان و راه |
to pave the street with stone |
خیابان را سنگ فرش کردن |
glade |
خیابان یا کوچه جنگل درختستان |
avenuse |
خیابان وسیع راهرو باغ |
The cab neared [approached] 20th Street. |
تاکسی به خیابان بیستم نزدیک شد. |
I was standing at the street corner . |
درگوشه خیابان ایستاده بودم |
glades |
خیابان یا کوچه جنگل درختستان |
curbstone |
سنگ جدول پیاده رو خیابان |
i walked a cross the street |
از این سر خیابان قدم زدم به ان سر |
macadam |
سنگ فرش کردن خیابان |
double-parked |
نگاهداشتن اتومبیل در دوردیف در کنار خیابان |
street traffic |
رفت و آمد [مثال در جاده یا خیابان] |
double-parking |
نگاهداشتن اتومبیل در دوردیف در کنار خیابان |
to walk around the block |
دور بلوک خیابان راه رفتن |
double park |
نگاهداشتن اتومبیل در دوردیف در کنار خیابان |
double-parks |
نگاهداشتن اتومبیل در دوردیف در کنار خیابان |
double-park |
نگاهداشتن اتومبیل در دوردیف در کنار خیابان |
traffic on public roads |
رفت و آمد [مثال در جاده یا خیابان] |
drinking fountain |
محل عمومی در خیابان برای اب نوشیدن |
jaywalk |
با بی توجهی از وسط خیابان راه رفتن |
erfuge |
پناهگاه روی زمینی در وسط خیابان |
safety zone |
بلندی وسط خیابان مخصوص عابرین |
sagfety island |
بلندی وسط خیابان مخصوص عابرین |
drinking fountains |
محل عمومی در خیابان برای اب نوشیدن |
boulevards |
خیابان پهنی که دراطراف ان درخت باشد بولوارد |
safety island |
سکوی وسط خیابان برای ایستادن پیاده رو |
traffic island |
بلندی وسط خیابان مخصوص توقف پیاده رو |
blacktop |
موادی که برای اسفالت خیابان بکار میرود |
boulevard |
خیابان پهنی که دراطراف ان درخت باشد بولوارد |
street offences |
اعمالی که هر گاه در خیابان صورت پذیرد جرم است |
island |
محل میخکوبی شده وسط خیابان و میدان وغیره |
islands |
محل میخکوبی شده وسط خیابان و میدان وغیره |
jaywalker |
پیاده ایکه از وسط مناطق ممنوعه خیابان عبور میکند |
jaywalkers |
پیاده ایکه از وسط مناطق ممنوعه خیابان عبور میکند |
rack |
آویز فرش [قالبی فلزی که در فروشگاه جهت آویزان کردن فرش و نمایش آن بکار می رود.] |
department store |
فروشگاه بزرگی که انواع مختلف کالا در ان بفروش میرسد و هر کالا در بخش خاص خود عرضه میگردد |
department stores |
فروشگاه بزرگی که انواع مختلف کالا در ان بفروش میرسد و هر کالا در بخش خاص خود عرضه میگردد |
crosswalk |
محل میخکوبی شده یا خط کشی شده عرض خیابان مخصوص عبور پیاده |
road traffic |
ترافیک جاده ترافیک خیابان |